بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

عاشورا تمام شد! امام زمان را کشتند و امام بعدی را هم به اسیری بردند و شد و آنچه شد... لیکن سیاهی بر ذغال ماند و بدنامی رها کردن امام زمان و شانه از زیر وظیفه خالی کردن و اشتباه تشخیص دادن آن برای امثال عمرو بن قیس مشرقی و یا لیتنایش برای سلیمان صرد خزاعی و یاران دیر رسیده اش ماند. اینهایی که در زمانی که باید آنچه را که باید انجام ندادند؛ جایی که باید نبودند؛ وظیفه شان را درست نشناختند و وقتی فهمیدند که کار از کار گذشته بود هرچه بکنند جای مافات را پر نمی کند. سلام خدا بر او فرمود هرکه یک روزه‌ی رمضان را افطار کند صیام دهر جایگزینش نخواهد شد.

امروز در شرق جهان دولتهای کنفوسیوسی حکومت می کنند و چین که یک ششم جمعیت جهان را شامل می شود با ملغمه ای از اندیشه های شرقی و غربی اداره می شود و مسلمانان هند و پاکستان و میانمار و افغانستان بصورت دست جمعی منفجر می شوند. در شمال جهان روسیه ی پهناور شامل مردمان ارتودوکس می شود و اقلیتی از مذاهب دیگر و مردم قاره ی سبز سابقه ای دیرین از دین ستیزی به ای نحو آن دارند و همجنس بازیشان قانونی است و حجاب و ساخت مناره در کشورهایشان غیر قانونی. شمال آفریقا جولانگاه وهابیت آل سعود است و در جنوب آفریقا در مذهبی ترین حالت مسیحی شده های دوران استعمار زندگی می کنند با دولتهای کشور های مشترک المنافع و تازه استقلال یافته های وابسته تر از قبل. آمریکای شمالی شامل کشور خوشحال کانادا می شود و آمریکایی که شیطان بزرگ است. آمریکای جنوبی هم زمین کاتولیک های مستضعف و حیاط خلوت آمریکاست. داستان شیوخ منطقه و غرب آسیا هم مشخص است. در این میان اما یک سیدی پیدا شد و نظریه ی ولایت فقیه را عملی کرد و یک جمهوری بنا نمود که رای آن را شیعیان بدهند و امامتش را ولی فقیه بکند. یک مملکتی که عاشورا و تاسوعایش تعطیل باشد. که نیمه شعبانش تعطیل باشد. که وقت اذان در هر محله ای صدای اذان بلند شود. که راحت بشود در آن علیه اسرائیل شعار داد و که وامدار شرق و پلیس غرب نباشد. یک مملکتی که بلند بگویند اولی علی بود!

بعد یکسری میگذارند جمهوری اسلامی را و میروند فرنگ که پشت چراغ قرمز راننده ماشین کناری با لبخند حالشان را بپرسد! که از دولتی که حجاب را در مدارسش منع می کند حقوق بیکاری و کفالت درمان بگیرند! مسلمان ترینشان هم غافل ازینکه باید جای دیگری باشد جمعه به جمعه برود چند فرسخ آنطرف تر که برسد به مسجد شیعه ها و به خیال خودش ندبه اش ترک نشود! امامش را ترک کرده ندبه اش را نه!  اگر روز عاشوری کربلا نبودی تفاوتی نمی کند سر سفره یزید نشسته باشی یا دور کعبه طواف کنی! نخبگیشان را به بهانه ی ترافیک و تحریم بر میدارند و میروند خدمت همان دولتی را میکنند که بخاطر تحریمش آواره‌ی غریبستان فرنگ شدند! بروند یکجایی که به خیالشان مردمش دروغ گفتن بلد نیستند اما زنای محصنه و شرب خمر و ربا و حرب با خدا و هزار چیز دیگر را خوب بلدند. دولت امام زمان اینجا برپاست و در جواب امثال من می گوییند زن و فرزندی دارم که می خواهم خوب زندگی کنند! قریب به همان جوابی که عمرو قیس به امام حسین داد بلا تشبیه من به امام و اینها به قیس! خودتان را گول نرنید! عاشورا تمام می شود و کار خدا به سرانجام خودش می رسد و سیاهی به ذغال می ماند. دری باز شده که اهلش بگذرند و الا ان یشا یذهبکم و یات بخلق جدید و ما ذلک علی الله بعزیز! به مخاطب برنخورد! همین که مشمول مطلب می شود در قیاس با معاصران کربلا، خودش مبالغه است و در مبالغه هم مثال مثل مناقشه نیست!

از مردم عوام که مدام قیافه می گیرند برای نظام هم که بگذریم؛ می رسیم به خواص! به این آقازاده های از فضل پدر بی حاصل که مدام افتخارات بدر و احد پدرانشان را به رخ ما می کشند و سنگ ستون نظام را به سینه می زنند و نگرانند که وا محمدا فلان ستون نظام است و بهمان سقف نظام است و دیگری دیوار نظام! فقال علیه السلام در تمام مکه و مدینه بیست نفر که دوستدار ما اهل بیت باشد نبود! در مکه ای که خانه قریش بود و در مدینه ای که شهر پیغمبر بود روی هم بیست نفر نمانده بود! در کربلا همه آل پیامبر کشته شدند الا یک نفر و آن یک نفر در تمام حجاز بیست نفر یاور که هیچ! بیست نفر دوست نداشت! خودش بود و خودش! از همه فرزندان علی همان یک علی مانده بود! اما همان یک علی کفایت اسلام را می کرد! همان یک علی بدون آقایان و آقا زاده ها از پس همه بر آمده بود! اساسا دور امام از بزرگان و بزرگزادگان و ستون های نظام خالی بود! آقایان کاروان کربلا همه شهید شده بودند و کسی نمانده بود که خاطره های عجیب از امام حسین تعریف کند و آقازاده ای نبود که عاشورای 88 برود میدان انقلاب و ساندویچ بخرد! دیگر آقایان هم در لشگر یزید روزه بودند و تکلیفشان معلوم بود! امروز هم قصه همان است!‌ آنروز ولی خدا بدون هیچ آقازاده ای پرچم را نگه داشته بود و امروز هم هنوز همان علم، علم است! تفاوتش اما این است که علی امروز گردش پر است از جون و حبیب و بریر! الله ولی الذین امنوا! از رفتن و آمدن هیچ کسی نصیبی برای هیچ امامی نه بوده و نه هست! هرچه هست برای ماموم است! هر کس همراه ولی زمانش بشود برای خودش شده و هرکسی هم که نشود در میان توابین شهید هم بشود باز ضرر کرده است. داستان کربلا داستان بی نیازی امام حسین و نیاز ظهیر و زیان عبیدالله حر جوفی است کما اینکه امروز هم داستان همان است...

 

  • ۹۲/۰۸/۲۴
  • محمد صادق حاج صمدی

ایران

عاشورا

وطن امروز

کربلا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی