بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۲
  • ۰

آرگو نام کشتی است در اساطیر یونان که در آن وارث قانونی حکومت شهر لولکاس برای بازپس گیری پشم زرین به سرزمینی آنسوی دریای سیاه می رود. کشتی را که با کمک آتنا (الهه نگهبان آتن و خدای حکمت جنگ عدالت و تمدن) ساخته شده بود و توسط هرا (الهه زنان و حامی یونانیان در جنگ تروا) محافظت می شد و بدست پوزیدون (خدای دریاها) برکت داده شد و توانست به یونان پرواز کند. داستانی که قهرمان آن از ابتدا تا انتهای آن توسط خدایان یونان حمایت می شد. سناریوی فیلم انطباقی جالب توجه و احتمالا به نظر امثال اقای اصغر فرهادی تصادفی با این اسطوره دارد. یک بازیگر شناخته شده یهودی در نقش یک مامور سیا (جیسون در اسطوره ارگو) به ایران (سرزمینی آن سوی دریای سیاه) می آید تا 6 کارمند سفارت امریکا را (پشم زرین) به امریکا برگرداند. نکته مرتبط اینکه امریکا به مصابه وارث تمدن هلنی و جلوه گر فرهنگ مردم آتن شناخته می شود و دریای سیاه در طول تاریخ محل تلاقی امپراطوری ایران و دولت شهر های یونانی بوده است. در واقع چه بر اساس محتوای داستان و چه به لحاظ جغرافیایی این دو داستان کاملا بر هم منطبق اند.

کاملا بر حسب تصادف (!) و در عین بی طرفیِ (!) آکادمی اسکار، این فیلم درجه چندم، برنده بهترین فیلم سال می شود و گوی سبقت را از دیگران می رباید. جایزه ای که منتقدان داخلی و خارجی بسیاری آن را غیر حرفه ای می دانند:

استفاده از کلیشه‌های امتحان پس داده، به کار بستن تعلیق‌های سطحی، ارائه تصویر تک‌بعدی، سایه‌گونه و بدون پیچیدگی از ضدقهرمان‌ها باعث شده تماشاگر ساده‌پسند که حوصله به‌کارانداختن چرخ‌دنده‌های ذهن خود را ندارد فیلم را بپسندد و با آن هیجان‌زده شود... فیلم در خود آمریکا و اروپا از طرف گروه‌های نخبه‌تر چندان مورد توجه قرار نگرفته است. عدم حضور این فیلم بین نامزدهای بهترین کارگردانی معنا‌دار است. (اصغر فرهادی مصاحبه با سینمانگار 8 اسفند 91) آرگو با صحنه هایی پر شده که فقط می توان به آن ها خندید. اصلاً در جاهایی فیلم، احمقانه است.واقعاً احمقانه است. (ریچارد کوهن واشنگتن پست 25/2/2013) من ساده لوح نیستم. آرگو یک کلاه برداری است. از آن جایی که این فیلم، یک فیلم تقلبی است، واقعا نمی توان آن را مربوط به فیلمسازی دانست بلکه باید آن را مربوط به مزخرفات هالیوود شمرد. (کوین بی لی نشریه اسلیت 25/2/2013) از لحظا کیفیت، این فیلم کاملا متوسط است. (ریچارد کورلیس. تایم 25/2/2013)

اگرچه ما بر خلاف آنچه که امثال آقایان معلم و اسعدیان و همین اقای فرهادی فکر می کنند اطلاعاتمان در باره اسکار و هالیوود و سینمای امریکا و هنر هفتم محدود و پراکنده و کانالیزه و غیر حرفه ای نیست (مصاحبه با سینمانگار 8 اسفند 91 - نشست بحران در سینما 27 آذر 91) لیکن این نقل قول ها درباره آرگو برای آنهایی آورده شد که گوششان تنها شنوای صحبت همفکرانشان است و الا درباره ضعف فنی این فیلم نکات فراوانی وجود دارد.

نکته قابل توجه در رابطه با داستان این فیلم و تطابق آن با تاریخ این است که از میان تمام کارمندان سفارت امریکا تنها 6 تن از آنان از ایران می گریزند و باقی ماجرا موجب رسوایی تاریخی دولت امریکا می شود. اما سینمای امریکا به فراری دادن همان 6 نفر بسنده می کند و هیچ کجا هیچ سخنی از ماجرای باقی کارمندان سفارت و عملیات شکست خورده طبس و... به میان نمی آید. طبق معمول مهم نیست چه اتفاقات نا خوشایند و بدنام کننده ای رخ می دهد. مهم این است که چه چیز را در چه حالتی میتوان نمایش داد که غرور یانکی ها و برتری تمدن آمریکایی را حفظ کند. شکست هیمنه ابرقدرت دهه هشتاد که سفارتش اشغال شده بود و هیچ کار دیگری برای آزاد کردن شهروندانش از او بر نیامد مهم نیست؛ بلکه مهم فراری دادن تعداد معدودی است که آن هم عملا توسط سفارت کانادا انجام شده بود!
محتوای فیلم دقیقا همان چیزی است که از هالیوود بر می آید: تصویری غیر واقعی و کلیشه ای از ایرانیان که شاخص های آن خرافات، اعدام، روحانیت، و خفقان اند. خفقانی که ایرانیان را ناگزیر از پناهندگی به عراق می کند. نیروهای سپاه در هیئت فیدل کاسترویی به نمایش در می آیند که دشمن دیرینه آمریکا و بازمانده جنگ سرد و کمونیسم است. برای امریکا، ایرانی، عرب مسلمان، مردم کوبا و کره شمالی یکی هستند و وجه اشتراک ایشان دشمنی با امریکایی است که خود را کدخدای دهکده جهانی معرفی می کند و سعی در تعمیم دشمنان خود به جهانیان دارد. این فیلم طبیعت هالیوود بود و هیچ نکته جدیدی در آن وجود نداشت. اساس کار دشمن دشمنی است و این شامل تمام عرصه ها و صد البته سینما نیز می شود.

آرگو را می توان از دو جنبه بررسی نمود: جنبه اول معرفی فیلم توسط میشل اوباما و سخنان وی طی مراسم است که برای اولین بار و بصورت غیر حرفه ای در تاریخ این جشنواره رخ داد و شاهد دیگری برای اثبات سیاسی بودن مراسم اسکار گردید. میشل اوباما طی معرفی آرگو از جامعه هالیوود به خاطر آثار "مهم و حیاتی‌اش" تقدیر کرد و سخنگوی وی آن را "الهام بخش جوانان آمریکایی" نامید. آرگو یک فیلم فاخر سینمایی نبود لیکن "حیاتی، مهم و الهام بخش بود" و برای همین می بایست بهترین فیلم سال 2013 باشد چرا که نمونه بارزی برای پروژه ایران هراسی بود در زمانی که تمدن غرب رو به افول گذاشته و دولتهای وابسته خاورمیانه یا از بین رفته اند یا نفس های آخرشان را می کشند و ایران پرچمدار اسلام مبارزه با استکبار است. دوره ای که تمدن سکولار و در بسیاری از موارد، آتئیست مغرب زمین خود را برای رویارویی نهایی با تمدن اسلامی آماده می کند و همزمان آمریکا در باتلاق خاورمیانه دست و پا میزند.
نکته جالب توجه در این باره رد مدعای حرفه ای بودن جوایزی است که سال گذشته توسط همین اکادمی به جدایی نادر از سیمین داده شد و فیلم اصغر فرهادی را بخاطر بهترین خودزنی سال بعنوان بهترین فیلم برگزید. امید است که مدعیان این ادعا در یک تحلیل ساده ریاضی به این نتیجه رسیده باشند که جدایی نادر از سیمین اگرچه به لحاظ فنی در سینمای اعرج داخلی استاندارد های فنی خوبی داشت؛ به لحاظ مفهومی تفاوتی با آرگو ندارد و سال گذشته نیز بدلایل مشابهی جایزه اسکار به جدایی نادر از سیمین تعلق گرفت چرا که در این جشنواره رای دهندگان، برگزار کنندگان و جایزه همه همان هایی است که سال قبل بوده و برنده شدن هر دو فیلم که از قضا مفهوم و مکان مشابهی دارند (فرار از ایران) گویای آن است که هر دو برنده سیاسی ترین جایزه سینمایی سال شده اند.

 

جنبه دیگری که با بررسی آرگو نتیجه می شود تاکید بر لزوم استفاده از کالای داخلی است و شاید هیچ زبان دیگری نمی توانست اینقدر واضح وجه متفاوتی از استفاده از محصولات خارجی را نمایش بدهد. صحنه اولی که قهرمان فیلم وارد ایران می شود عده ای را در حال شعار دادن و تعداد دیگری را در حال خوردن مرغ کنتاکی در رستوران می بیند. صحنه اخر فیلم نیز پلیس ایران سوار بر کادیلاک امریکایی هواپیما را تعقیب می کند و صد البته ناکام می ماند. چرا که قرار نیست از ایرانی ها در این فیلم صحنه خوبی نشان داده شود و یا پیروز بشوند. قرار نیست مردم خوبی باشند که بتوانند انرژی هسته ای داشته باشند. باید وحشی و بدوی باشند و قرار است تحقیر بشوند. مکدونالد و کی اف سی نماد های زندگی امریکایی هستند و مردم ایران علارغم دشمنی با امریکا شیفته فیلم های سینمایی امریکایی می شوند (سکانس آخر) و دوست دارند مثل امریکایی ها زندگی کنند. نکته ای که از نمایش و تبلیغ آن در فیلم نهایت بهره برداری صورت گرفته و به مستمسک دیگری برای تحقیر ایرانیان در آرگو تبدیل شده است. مسئله دیگری که در کنار وجود توجیهات غیرقابل انکار اقتصادی و دینی برای استفاده از محصولات داخلی و تحریم کالا های مشابه خارجی، موید لزوم توجه هر چه بیشتر در سبک زندگی هر یک از ما است و هم ما و هم دشمنان ما از اهمیت آن به خوبی آگاهند و از آن استفاده می کنند.

  • ۹۱/۱۲/۰۸
  • محمد صادق حاج صمدی

آرگو

اسکار

تولید ملی

سینما

وطن امروز

نظرات (۲)

اسکار اصلا ملاک خوبی برای تشخیص کیفیت فیلم نیست خود آمریکایی ها هم به این یقین دارند چون خیلی از شاهکار های سینمایی مثل Fight Club و Shawshank Redemption اسکار ندارند. 

کاش انقدر که یعضی از آقایون به Argo عکس العمل نشون دادن به Alexander هم عکس العمل نشون میدادن.

سلام بزرگوار. استفاده کردیم. دستتون درد نکنه و ممنون از حضورتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی