بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

یمن 10

پیش از این اوضاع یمن در طول جنگ داخلی بررسی گردید و کار در یمن بدانجا رسید که با عقب نشینی نیرو های البدر از محاصره پایتخت و به رسمیت شناحتن جمهوری توسط ریاض جنگ مختومه شد. در جنوب نیز جنگ داخلی میان عبدالفتاح اسماعیل و علی ناصر احمد به سود طرفداران عبدالفتاح و حزب سوسیال یمن به پایان رسید و علی ناصر احمد به شمال رفت و البیث با همی جدی برای ادغام دو یمن قدرت را در دست گرفت.

نیرو های درگیر در جریان جنگ داخلی یمن شمالی هشت سال در جنگی خانگی و خونین که منافع ابرقدرت ها و بالتبع قدرت های منطقه به آن دامن می زد شرکت داشتند و در این بین فیصل و جمال عبدالناصر که هر یک داعیه رهبری جهان عرب را که پس از فروپاشی عثمانی از هم پاشیده بود داشتند نقش اساسی ایفا کردند. در واقع به قدرت می توان گفت اگر دخالت های نیرو های خارجی که درگیر جنگ سرد بودند و همچنین نیروی نظامی مصر و پشتیبانی های تسلیحاتی و مالی ریاض نبود جنگ مدت ها قبل خاتمه یافته بود.

در جبهه شمال، محمد البدر با کمک دیگر شاهزادگان خاندان حمید الدین که از قبائل سرشناس یمن محسوب می شدند رهبری سلطنت طلبان را برعهده داشت. در میان آنها نیز شاهزادگان شاخصی همچون عبدالرحمن بن یحیی و حسن بن یحیی که تا پیش از جنگ مقیم نیویورک بود حضور داشتند. امیر حسن یحیی در سن پنجاه و شش سالگی مسن ترین و بارزترین شاهزاده حمیدی بود که بعنوان نحست وزیر و فرمانده نیرو های نظامی از سوی محمد البدر انتخاب شده بود. امام البدر دوست دوران کودکی خود بروس کوند که افسری امریکایی بود را نیز از امریکا به یمن فراخواند و او را به مقام ژنرالی در ارتش سلطنتی ارتقا درجه داد. بروس کوند که در ژاپن، افریقا و ... خدمت کرده بود؛ از ارتش آمریکا خارج شده بود و پیش از آن در لبنان زندگی می کرد و در جریان دعوت امام زیدی به پس از چندی در یمن به اسلام گروید و گذرنامه یمنی گرفت. در سال 1962 عربستان سعودی پانزده میلیون دلار برای ایجاد ایستگاه رادیوی مستقل برای سلطنت طلبان، تجهیز قبائل یمنی و استخدام صد ها نیروی مزدور اروپایی بعنوان مستشار و نیروی جنگی هزینه کرد. سران پاکستان نیز از آب گل آلود ماهی گرفتند و به سلطنت طلبان اسلحه فروختند. همچنین شواهد بسیاری مبنی بر حضور فیزیکی نیروهای گارد ملی عربستان در کنار نیروهای البدر وجود دارد. شاه ایران نیز با توجه به سیاست های بلوک غرب برای سلطنت طلبان در وهله های مختلف کمک های مالی ارسال می کرد و اعتبارات لازم را برای آنها فراهم می نمود. کاروان های اسلحه انگلیسی نیز از طریق فرماندار نظامی بریتانیا در عدن برای محمد البدر فرستاده می شد و انگلیسی ها فعالیت های متعددی برای تجدید قوای نیرو های البدر انجام میدادند.

سرویس اطلاعات خارجی انگلستان ام آی 6 نیز بعنوان بازوی اطلاعاتی نیرو های سلطنت طلبان فعالیت میکرد. عمده این فعالیت ها از طریق شرکتی خصوصی که متعلق به کلنل دیوید استرلینگ بود انجام می شد. استرلینگ همچنین ده ها تن از نیرو های بازنشسته نیروی هوایی انگلیس را بعنوان مستشار نظامی برای سلطنت طلبان به کار گرفت. لندن همچنین در طرحی چهارصد میلیون دلاری برای دفاع هوایی از عربستان سعودی مشارکت نمود. از سوی دیگر جانسون نیز که در آمریکا به جای کندی به کاح سفید رفته بود اعتقاد بیشتری به تجهیز نظامی عربستان سعودی داشت و تجهیز عربستان در طول جنگ داخلی یمن تاثیر مستقیمی در حمایت ریاض از محمد البدر داشت. واشنگتن در سال 1955 توافقنامه ای برای مشارکت مهندسی در راستای ساخت استحکامات نظامی با ریاض منعقد نمود و سال بعد نیز قرار دادی صد میلیون دلاری برای تجهیز نظامی ارتش سعودی با فیصل بست. از سوی دیگر نیز فیصل بن عبدالعزیز کنفرانسی بین المللی با دعوت از سران جهان اسلام برای مقابله با سوسیالیسم ناصری بر پا کرد تا از انگیزه های مذهبی در دیگر کشور های اسلامی برای محدود کردن ناصر استفاده کند. عربستان همچنین خصوصا در سال اول جنگ شهر ها و پایگاه های نظامی جنوب کشور را در اختیار سلطنت طلبان گذاشت.

قبائل جنوب عربستان و شمال یمن بنا به اقتضای طبیعت و جغرایای منطقه روابط دوستانه و بعضا تنگاتنگی با یکدیگر داشتند و همین امر نقش بسزایی در معادلات با سلطنت طلبان یمنی داشت. عربستان همچنین هزاران نفر از کارگران یمنی را برای کار در عربستان فراخواند.
علاوه بر عربستان و انگلستان که حمایت های مستفیم و غیر مستقیم خود را از محمد البدر دریغ نمی کردند؛ اردن نیز به کمک البدر شتافت و دولت عراق نیز تجهیزاتی را برای حزب بعث یمن ارسال می کرد تا دولت سلال را از درون به چالش بکشد.

علاوه بر همه اینها سلطنت طلبان یمنی علاقه حاصی به البدر داشتند و او بر خلاف پدرش از موقعیت اجتماعی و مقبولیت قابل قبولی در میان قبائل یمنی برخوردار بود. اگرچه قبائل شمالی عمدتا شیعیان زیدی بودند و سامنان سواحل و شرق یمن عموما از اهل سنت اما جنگ یمن هیچگاه جنگی مذهبی قلمداد نمی شد. البدر بعنوان امام رهبر قبائل شمالی بود و سلال نیز که خود از شیعیان محسوب می شد فرماندهی اهل سنت سواحل یمن را بر عهده داشت و روابط تنگاتنگی با مصریان که آنها نیز از اهل سنت بودند برقرار کرده بود. با این حال البدر خود را بزرگرین هدف ناصر می دانست و یکبار نیز گفته بود که "من هزینه رفاقت خود با ناصر را میدهم. اگرچه ما رابطه خوبی با هم داشتیم اما وقتی من خدمت به او را رد کردم او سلال را علیه من شوراند اما من از مبارزه عقب نمی نشینم و قبر همینجا در یمن خواهد بود."

محمد البدر نیرو های خود را در قالب دو ارتش سازماندهی کرده بود. ارتش اول به فرماندهی عموی خود شاهزاده حسن بن یحیی در شرق و ارتش دیگر به فرماندهی خود او در غرب. بواسطه این دو ارتش نیروی سلطنت طلبان عمده شمال و شرق یمن (یمن شمالی) را من جمله شهر های معرب و هریب در دست داشتند. با این حال مرکز استان شمالی یمن صعده که امتیازی استراتژیک برای رسیدن به صنعا بعنوان پایتخت را میداد در دست جمهوری خواهان بود. نزدیکی نیرو های دو طرف در دیگر قسمت های کشور نیز محسوس بود. بعنوان مثال نیرو های البدر در بلندی های مشرف بر حجه مستقر بودند و همزمان شهر و استحکامات آن در دست نیرو های مصری و ارتش جمهوری قرار داشت. مزدوران اروپایی که از کشور هایی نظیر فرانسه، بلژیک و انگلستان آمده بودند و در الجزایر، رودس و ... جنگیده بودند نیز برای کمک به محمد البدر و ساماندهی نیروی نامنظم قبائل به یمن فرستاده شدند. آنها همچنین نحوه استفاده از موشک انداز های ضد تانک و دیگر ادوات جنگی مدرن زمان را به سلطنت طلبان آموزش می دادند.

از سال 1962 تا 1965 انگلستان مستقیما در جنگ های داخلی یمن شمالی وارد شده بود و تا سال 1965 حضور انگلستان در عدن برای لندن اهمیتی فوق العاده داشت مخصوصا که با کشف منابع نفتی در غرب آسیا این اهمیت افزایش یافته بود. با این حال درباره چگونگی مساله حضور در یمن مابین احزاب انگلیس اختلاف نظر های جدی وجود داشت. اصلی ترین هدف لندن ین بود که در عدن باقی بماند و بندر آن را که اهمیتی جدی در آبراه شرق و غرب دارد با همکاری فدراسیون عربستان جنوبی حفظ کند. نکته ای که به خود خود روابط انگلستان را با دیگر بازیگران منطقه ای و جهانی پیچیده تر می کرد. در نتیجه معادلات یمن شمالی بدلیل تاثیر مستقیمی که ممکن بود بر یمن جنوبی بگذارد مورد توجه لندن قرار داشت. در نتیجه انگلستان با استفاده از نیروی مزدوران اجیر شده خود که از رصد نهاد های بین المللی دور بود و نظارت خاصی بر روی پان ها اعمال نمی شد وارد جنگ یمن شد و با استفاده از امکانات سرویس اطلاعات خود نیز از سلطنت طلبان حمایت می کرد.

سی سال پس از جنگ رییس سابق سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی شبتای شاویت و همچنین آریل شارون هردو اذعان کردند که رژیم صهیونیستی بصورت خفیانه در جنگ داخلی یمن شمالی وارد شده بود. با این حال اظهار نظر های مشابه در اسرائیل مبهم باقیماند اگرچه حضور نیروی هوایی تلاویو در یمن و همکاری آن با انگلستان برای حمل و نقل و پشتیبانی نیرو های سلطنت طلبان و خصوصا مزدوران اروپایی اثبات شده است.

با توجه به گزرش های پیتر دوفهارت دیویس روزنامه نگار انگلیسی، جیم جانسون فرمانده نیرو های انگلیسی در یمن (که البته بصورت غیر رسمی در یمن حضور داشتند) تصمیم گرفته بود که هواپیماهایی را خریداری نماید. وی به همین منظور به ایران سفر کردت تا از شاه ایران در این زمینه کمک بگیرد. لکن تلاش برای خرید هواپیما بدست نیل مکلین افسر اطلاعات انگلستان به ثمر نشت. وی به همین منظور به تلاویو سفر کرد و با موشه دایان وزیر دفاع و ماعیر آمیت رییس وقت موساد ملاقات نمود. بنا بر گزارش های هاآرتس تیم مزدوران انگلیسی در تلاویو با رییس بخش غرب آسیای موساد و عزر وایزمن فرمانده نیروی هوایی اسرئیل نیز دیدار کردند و مذاکرات برای خرید هواپیما با موافقت اسرائیل به پایان رسید.

هواپیمایی که طی مذاکرات انجام شده به نیروی غر دولتی انگلیسی در یمن واگذار شده بود محموله ای از تسلیحات را نیز با خود به یمن برد. با این حال توافق شده بود که محموله جنگی اثری از اسرائیل در خود نداشته باشد و ارسال آن از سوی تلاویو پنهان نگاه داشته شود چرا که همزمان در جهان عرب خصومت با رژیم صهیونیستی غالب بود. پس از آن نیز نیروی هوایی اسرائیل محموله های دیگری از سلاح را برای سلطنت طلبان یمنی می فرستاد بدون اینکه مشخص باشد این محموله ها از اسرائیل دریافت می شوند. تونی بویل یکی از افسران انگلیسی در یمن پیشنهاد کرده بود که اسرائیل صنع را نیز بمبماران کند که البته این درخواست از سوی تلاویو رد شده بود. در زمان جنگ داخلی حد اقل یک افسر امنیتی اسرائیلی در یمن حضور داشت که در سال 1972 دستگیر و در مصر زندانی گردید. او که باروخ میرزاهی نام داشت سال بعد و در جریان تبادل اسرا پس از جنگ اکتبر اعراب و اسرائیل با اسرای مصری معاوضه گردید.

حمایت انگلیس از سلطنت طلبان اما همچنان بصورت پنهانی ادامه یافت و سران انگلیسی مداوما هرگونه دخالت و فعالیتی را در یمن تکذیب میکردند. نخست وزیر وقت الک داگلاس هوم نیز در همان زمان در 14 می سال 1964 در پاسخ به سوال نماینده حزب کار در پارلمان انگلیس پاسخ داده بود که سیاست ما در یمن عدم مداخله است و هیچ یک از دو طرف متخاصم از انگلستان درخواست کمک نکرده اند و بریتانیا نیز در این جریان اقدامی نکرد است. با این حال دیری نپایید که حضور مزدوران انگلیسی و نیروی غیر رسمی بریتانیا در یمن علنی گردید. در نوامبر سال 1963 پنج نامه ای که از سوی آنها ارسال شده بود در راه توسط نیرو های مصری ضبط گردید و محتوای آن در روزنامه الاهرام و شبکه یک رادیو قاهره منتشر شد. رادیوی قاهره در ماه می 1964 تعداد افسران انگلیسی و فرانسوی در یمن شمالی را بیش از سیصد نفر تخمین زد و عنوان کرد که افسران انگلیسی تحت فرماندهی سازمان اطلاعات انگلیس قرار دارند. با این حال دولت لندن همچنان به رد هر گونه مداخله در یمن ادامه می داد. در 21 جولای 1964 نخست وزیر وقت در جریان سوال پارلمان هرگونه اطلاع از اقدامات تونی بویل را رد کرد. لکن پس از آن و در روز بعد داگلاس هوم نامه ای به زیر خارجه انگلیس راب باتلر نوشت و طی آن اظهار کرد که باید زندگی برای جمال عبدالناصر با پول و تسلیحات غیر قابل تحمل شود. در نتیجه کمیته اقدام مشترکی بصورت سری در وزارت خارجه تشکیل گردید که مستقیما وظیفه انجام اقدامات لازم در یمن را بر عهده داشت. بدین ترتیب حمایت های مادی و معنوی انگلیس از محمد البدر در یمن ادامه یافت تا سال 1965 که لندن تصمیم گرفت عدن را ترک کرده و بطور کامل از یمن خارج شود.

  • ۹۴/۰۳/۱۸
  • محمد صادق حاج صمدی

تاریخ یمن

وطن امروز

یمن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی