بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

یمن 11

در شماره پیشین روابط خارجی سلطنت طلبان در جریان جنگ داخلی یمن بررسی گردید تا جایی که انگلستان که منافع تعریف شده ای با پیدایش نفت در غرب آسیا یافته بود تقابل مادی و معنوی خود با جمال عبدالناصر را در قالب حمایت از نیرو های البدر به منصه ظهور رساند. از سوی دیگر نیز کاریزمای ناصر که پان عربیسم را در جهان عرب گسترش داده بود توانسته بود جایگاه مناسبی در میان یمنی ها برای وی رقم بزند و همزمان تبلیغات بلوک شرق باعث شده بود تا سوسیالیسم در میان اعراب که به نوعی پس از فروپاشی عثمانی با بحران هویت مواجه شده بودند و راه نجات را در پیوستن به یکی از دو بلوک شرق و غرب جستجو می کردند نمایی جذاب پیدا کند و سوسیالیسم را به ابزار دیگیری در دست ناصر تبدیل کند تا نیروی جوان طبقه متوسط شهری یمن را بسمت مصر سوق دهد. بعلاوه اینکه جنگ های پیشین اعراب و اسرائیل و داعیه دفاع از مردم فلسطین که توسط رییس جمهور مصر رهبری می شد؛ ناصر را به قهرمانی در میان جهان عرب من جمله یمنی ها تبدیل کرده بود که در آن دوره زمانی انگیزه ای قوی برای مقابله با رژیم اشغالگر قدس داشتند.

در کنار این ها یمن که در طول تاریخ و در عهد عثمانی عمدتا توسط بازوی اسلامبول در قاهره مدیریت می شد همیشه بعنوان حیاط پشتی مصر قلمداد می شد و پیش از این نیز گفته شد که بارها مصریان قسمت های وسیعی از یمن را در اختیار مستقیم خود داشتند فلذا پس از کودتایی که علیه البدر انجام شده بود مصر مجددا داعیه ای در یمن پیدا نمود که در میان یمنی ها نیز بی طرفدار نبود.

وزیر امور خارجه وقت مصر انور سادات با توجه به سیاست های کلی قاهره متقاعد شده بود که ارسال چند هنگ نیروی زمینی با حمایت نیروی هوایی در یمن خواهد توانست استحکام لازم را به جنبش افسران آزاد سلال ببخشد و آن ها را در مقابل نیروی سلطنت طلبان حفظ کند. لکن پس از سه ماه از رسیدن اولین هنگ مصری به یمن، سران مصری در قاهره دریافتند که به نیرویی بیش از آنچا در طرح های اولیه پیش بینی شده بود برای مدیریت اوضاع یمن نیاز است. این تغییر تاکتیک مصریها بدانجا ختم شد که در اکتبر سال 1962 کمی کمتر از پنج هزار سرباز مصری به یمن روانه شوند. ظرف دو ماه بعد نیز قاهره پانزده هزار نیرو در یمن به حالت پاماده باش داشت. تا سال بعد تعداد نیرو های مصری در یمن به 36 هزار نفر افزایش یافت و تا پایان سال 1964 این تعداد به پنجاه هزار نفر رسیده بود. در سال 1965 قاهره در یمن پنجاه و پنج هزار نیرو داشت که به سیزده هنگ پیاده، یک لشکر زرهی، توپخانه و چندین هنگ نیروی ویژه من جمله یک هنگ چترباز تقسیم شده بودند. با این حال گزارشات بسیاری از احمد ابوزید که سفیر مصر در یمن سلطنتی از سال 1957 تا 61 بود بجا مانده است که البته هیچیک هیچگاه به مخاطبان اصلی آن در وزارت دفاع نرسید اما بنا بر آنها او قاهره را از هرگونه مداخله مستقیم در یمن بازداشته بود. ابوزید اصرار داشت که قبائل یمن به هیچ گروهی وفادار نخواهند ماند و احساسات ملی گرایانه لازم را نیز ندارند. او بارها توصیه کرده بود که قاهره بجای دخالت مستقیم در یمن و گسیل نیروی نظامی به ارسال تجهیزات و تامین منابع مالی برای جنبش افسران جوان بسنده کند و هشدار می داد که تغذیه مالی سلطنت طلبان از سوی ریاض انجام می شود و هرگونه اقدام مستقیم در این زمینه قاهره را در مقابل ریاض قرار خواهد داد.


با این حال در عمل شرایط جنگی مخصوصا در اوایل جنگ به نفع مصریان نبود و فرماندهان میدانی مصر مخصوصا از نبود نقشه های جغرافیایی دقیق از مناطق مخاصمه شکایت می کردند. نداشتن مختصات دقیق از مناطق جنگی فرماندهان مصری را برای عقب نشینی، تقاضای نیروی پشتیبانی و هرگونه تحرک دیگر با مشکلات اساسی مواجه کرده بود. در واقع تنها نقشه های قایل استفاده آنهایی بودند که برای راهبری نیروی هوایی تهیه می شدند. صلاح الدین محمد النصر فرمانده نیرو های اطلاعاتی وقت مصر که پس از شکست جنگ اکتبر اعراب و اسرائیل از سمت خود استعفا داد اذعان کرده بود که اطلاعات مصر از یمن ناکافی بود و قاهره که از سال 1961 فاقد سفارت در یمن بود دانش کافی و قابل استفاده از اوضاع یمن و اطلاعات سوق الجیشی آن را نداشت. همچنین هنگامی که سران مصری از سفارت امریکا در یمن تقاضای اطلاعات کرده بودند گزارش سفارت امریکا در صنعا تنها شامل اطلاعات اقتصادی غیر قابل استفاده در جنگ می شد.

در دو سال 1963 و 64 میلادی مصری ها پنج اسکادران نیروی هوایی در پایگاه های نزدیک صنعا و شهر حدیده داشتند که شامل هواپیماهای روسی و تعداد قابل توجهی هلیکوپتر ترابری نظامی می شد. نیروی هوایی مصر همچنین از پایگاه هوایی شهر اسوان در ساحل نیز برای انجام عملیات هوایی خود بر فراز یمن استفاده می کرد. جز در توپولف هایی که به کمک خلبانان روس هدایت می شد و در فرودگاه نظامی اسوان مستقر بودند؛ تمامی کادر پرواز نیروی هوایی را خلبانان مصری تشکیل میدادند که البته شامل کادر پرواز ایلیوشن های شوروی که همگی روس بودند نمی شد. در هر صورت عمده تکیه مصری ها برای جابجایی نیرو های خود به نیروی هوایی بود. در ژانویه 1964 که سلطنت طلبان البدر، صنعا را که پایتخت جمهوری بود محاصره کرده بودند مصری ها با آنتونف های روسی برای مدافعان شهر غذا و تجهیزات جنگی ارسال می کردند که همین نقل و انتفالات و تامین منابع جمهوری خواهان باعث شده بود تا جنگ یمن برای مصر صدها میلیون دلار هزینه در برداشته باشد. روس ها نیز که روی کار آمدن دولتی سوسیال را در منطقه به یمنی پادشاهی ترجیح می دادند در جریان جنگ اقدام به مرمت پایگاه هوایی الروده در نزدیکی صنعا نمودند تا بوسیله آن تحرکات هوایی مصریان به نفع جمهوری خواهان تسهیل گردد. پرزیدیوم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی رسما جنگ یمن را فرصتی مغتنم برای محکم کردن جای پای خود در شبه جزیره عربی قلمداد می کرد و به همین منظور آموزش صدها تن ز افسران مصری را برای شرکت در جنگ یمن بر عهده گرفت.

فاهزه همچنین با استفاده از نیروی دریایی و هوایی خود اقدام به بمبماران نجران و شهر ساحلی حیزان در جنوب عربستان سعودی نمود که به محل استقرار نیرو های سلطنت طلبان یمنی تبدیل شده بودند. لکن در پاسخ به این حملات سعودی ها سامانه دفاع هوایی ثاندربرد را از انگلستان خریداری نموده و پایگاه هوایی خود را در خمیس مشیط توسعه دادند. ریاض همچنین مقامات واشنگتن را متقاعد کرد تا بجای عربستان سعودی واکنش نشان دهند و کندی نیز بعنوان اخطار تعدادی جت جنگی به پایگاه هوایی ظهران فرستاد تا به جمال عبدالناصر بفهماند آمریکا برای حمایت از عربستان سعودی که تامین کننده منافع واشنگتن در منطقه بود جدی است و رییس جمهور مصر را از حمله به عربستان بازدارد.

در جریان جنگ داخلی سه کنفرانس صلح نیز برای رفع تخاصم طرفین برگزار گردید. نعمان از طریق رادیو قاهره فراخوانی برای تمام قبائل یمنی دخیل در جنگ ارسال نمود و طی آن آنها را به حضور در خمیر واقع در پنجاه میلی شمال صنعا دعوت کرد و ابراز کرد که برای رسیدن به صلحی که همه برای رسیدن به آن تلاش می کنند گرد هم آیند. او همچنین برای تشویق محمد البدر برای مذاکره صلح ابراز کرد که خود او ریاست هیئت جمهوری خواهان را برای شرکت در کنفرانس صلح بر عهده خواهد گرفت و به خمیر خواهد آمد و سلال در صنعا خواهد ماند. با این حال محمد البدر به خمیر نرفت و هیچ یک از اطرافیان و درجه داران مهم او نیز در این اجلاس شرکت نکردند اما گروهی از شیوخ سلطنت طلب را به خمیر فرستادند. در کنفرانس صلح مقرر شد تا کمیته ای از پنج شیخ قبیله و چهار رهبر مذهبی برای متقاعد کردن امام حمیدی تشکیل شود. تلاش نعمان برای صلح که شامل تعهدی مهرمانه برای عقب نشینی نیرو های مصری از یمن می شد از سوی جمال عبدالناصر تایید شده بود و رادیو قاهره بصورت مداوم گزارش هایی را برای تایید مذاکرات پخش میکرد. سلال نیز از کنفرانس خمیر بعنوان موفقیتی کامل یاد می کرد. محمد البدر سلطان متوکلی نیز از سوی دیگر ابراز کرده بود " ضروریست نزاعی که کشور را به خرابی کشانده است با مذاکره مردم یمن به پایان برسد" و به نوعی به اشتیاق خود برای کنفرانس خمیر اذعان نموده بود. با این حال وقتی در ماه ژانویه نعمان ابراز داشته بود که پنجاه هزار نیروی مصری باید با نیروی محافظ صلحی متشکل از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان جایگزین شوند؛ قاهره علاقه خود را در ماجرا از دست داد و از پشتیبانی مذاکرات دست کشید. پس از آن نعمان شخصا به قاهره رفت تا به رییس جمهور مصر اعتراض کند اما در غیاب او سلال هفت تن از وزاری کابینه غیر نظامی را به زندان انداخت که موجب شد نعمان از سمت خود استعفا دهد. نعمان در این باره گفته بود که مشخصا سلال و دوستان او جنگ را به صلح ترجیح می دهند. سلال بلافاصله کابینه ای جدید تشکیل داد و 13 وزیر نظامی و دو وزیر غیر نظامی را در آن بکار گرفت و به دولت نعمان و مذاکرات صلح توامان پایان داد.

تا ماه آگوست جنگ داخلی برای مصر نزدیک به یک میلیون دلار هزینه داشت و در همین شرایط بود که جمال عبدالناصر سوار بر کشتی ریاست جمهوری مصر که حریه (آزادی) نام داشت وارد بندر جده شد که این اولین سفر جمال عبدالناصر به عربستان سعودی از سال 1956 بود. با این حال بنا به درخواست قاهره بدلیل شایعات تروری که علیه ناصر پراکنده شده بود پرچم هایی که بطور معمول در دیدار های رسمی برافراشته می شوند پایین کشیده شدند. همچنین پیاده رو های مسیر حرکت رییس جمهور مصر از مردم پاکسازی شد و تیم امنیتی نیز از ماشین ضد گلوله برای انتقال ناصر استفاده کرد. عصر همان روز از ناصر طی ضیافتی که بیش از هفت صد نفر در آن شرکت داشتند مورد استقبال قرار گرفت و تا چهل و هشت ساعت بعد دو طرف به توافقی همه جانبه دست یافتند و پس از امضای توافقنامه فیصل بن عبدالعزیز جمال عبدالناصر را در آغوش گرفت.  توافق جده دو اصل اساسی داشت که طی آنها عقب نشینی نیرو های مصری ظرف مدت ده ماه و توقف ارسال کمک های سعودی برای سلطنت طلبان و از سوی دیگر تشکیل یک کنگره متشکل از پنجاه نفر از نمایندگان هردو جناح پیش بینی شده بود که در آن برای تشکیل یک دولت انتقالی و انجام مراحل لازم برای برگزاری همه پرسی برای تعیین دولت آینده یمن تصمیم گیری شود.

در روز بیست و سوم نوامبر دو طرف مجددا در حراز با یکدیگر ملاقات کردند. مسله اصلی در این مذاکرات دولت انتقالی بود که طبق توافق جده بنا بود تا سال پاینده اداره یمن را بر عهده داشته باشد و همه پرسی را برگزار نماید. اگرچه سلطنت طلبان خواستار استفاده از نام پادشاهی یمن بودند اما آمادگی پذیرش نام دیگری که بی طرف محسوب شود را نیز داشتند و کشور یمن را پیشنهاد کردند. لکن در جناح مخالف، اصرار جمهوری خواهان بر این بود که از لفظ جمهوری در نام دولت انتقالی استفاده شود. اختلافات بر سر تعیین نام به هیچ توافقی حتم نشد جز اینکه طرفین توافق مردند تا مذاکرات را به بعد از پایان ماه رمضان موکول کنند. با این حال مذاکراتی که بنا بود پس از پایان رمضان از سر گرفته شود با تحریک ژنرال عامر مصری و تغییر موضع مقامات جمهوری به بن بست رسید و بدون نتیجه پایان یافت.

این آخرین اقدام عملی دو طرف برای برقراری صلح بود و تا جنگ تا سال 1970 ادامه یافت. در این سال عربستان سعودی جمهوری یمن را برسمیت شناخت و با در مصر نیز تغییر عناصر قدرت باعث شد تا رویکرد خارجی قاهره تغییر کند. در نتیجه با همکاری حامیان خارجی طرفین درگیر در یمن آتش بس اعلام شد و جنگ داخلی یمن شمالی پایان یافت.

  • ۹۴/۰۳/۱۹
  • محمد صادق حاج صمدی

تاریخ یمن

وطن امروز

یمن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی