بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

یمن 9

در شماره های پیشین تاریخ یمن را تا زمان محاصره صنعا در سال 1967 بررسی گردید و گفته شد که دولت امری در صنعا توسط نیرو های سلطنت طلبان محاصره شد. کار محاصره بدانجا رسید که مدافعان و جمهوری خواهد به لحاظ عده کمتر اما از نظر تجهیزات توانایی دفاع از خود را داشتند اما سلطنت طلبان که تعداد بیشتری را شامل می شدند با مشکلات قابل توجهی برای تامین ادوات جنگی مواجه بودند چرا که عربستان سعودی پس از اجلاس خارطوم ارسال سلاح و پول را متوقف کرده بود و حالا سلطنت طلبان به تنهایی مسئول تامین منابع خود بودند.

در نتیجه ی مقاومت جمهوری خواهان و مشکلات مهاجمان که در شماره قبل به آنها پرداخته شد؛ در ماه فوریه 1968 مصادف با ذیفعده 1387 هجری قمری، سلطنت طلبان از مواضع خود عقب نشتند و محاصره صنعا با پیروزی جمهوری خواهان سوسیال به پایان رسید. همزمان با محاصره صنعا انگلستان نیز از فدراسیون عربی جنوب عقب نشست و فدراسیون به یمن جنوبی تغییر نام داد.

کمپانی هند شرقی در سال 1839 جزیره عدن را که بر سر راه های دریایی غرب و شرق بود اشغال نمود و از آن بعنوان منبع ذغال سنگ بای کشتیرانی انگلستان که با سوخت ذغال سنگ حرکت میکردند استفاده کرد. در سال 1869 و با باز شدن کانال سوئز اهمیت این ایستگاه سوخت که مشرف بر مسیر دریایی هند بود بیش از پیش نمایان شد. در سال 1937 عدن از هندوستان انگلیس جدا شد و بعنوان مستعمره عدن واحدی مجزا در ساختار مستعمرات انگلستان تعریف شد. همچنین عدن بعنوان پایتخت تحت الحمایه های عدن در جنوب یمن در نظر گرفته شد که مجموعه ای از سرزمین های نه قبیله دیگر در شرق و جنوب شرقی یمن را شامل می شد. بالطبع قوانین شریعت در عدن ملاک حکومت قرار نمی گرفت و قوانین مستعمرات انگلیس در دادگاه ها ملاک بود که خود، نقش قابل توجهی در سکولاریزه کردن یمن جنوبی ایفا نمود. با این حال رونق اقتصادی عدن بدلیل موقعیت جغرافیایی آن رو به افزایش گذاشت.

با روی کار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و افزایش تبلیغات ضد استعماری در منطقه موقعیت انگلستان در یمن جنوبی به خطر افتاد. در نتیجه انگلستان که با پیدایش نفت در منطقه توجه بیشتری به یمن پیدا کرده بود ترتیبی داد تا امرای قبائلی که از گسترش پان عربیسم و متزلزل شدن حاکمیت سنتی خود در هراس بودند و تا آن روز تحت الحمایها های بریتانیا محسوب می شدند را در شرق یمن تحت عنوان فدراسیون امارات عربی جنوب متحد کرده و به یک واحد سیاسی واحد تبدیل نماید. در نتیجه در یازدهم فوریه 1959 شش قبیله فدراسیون امارات عربی جنوب را تشکیل دادند که بفاصله اندکی تعداد اعضای آن به هفده قبیله رسید که سرزمینی از مرزهای عمان تا دریای سرخ را شامل می شدند. پس از آن و در ژانویه 1963 نیز مستعمره عدن به فدراسیون پیوست و به ایالت عدن و فدراسیون نیز به فدراسیون عربی جنوب تغییر نام داد. لکن برخی قبائل باقیمانده در منطقه که عمدتا در حضرموت زندگی میکردند از پیوستن به آن خودداری کردند و تحت عنوان تحت الحمایه عربستان جنوبی واحد دیگری را تشکیل دادند. بفاصله یک روز پس از پیوستن عدن به فدراسیون محمد البدر در یمن شمالی از سلطنت خلع گردید و جنگ داخلی در یمن شمالی آغاز شد.

جنگ داخلی یمن شمالی که عملا میان ارتش مصر و سوسیالیست های یمنی از یکسو و سلطنت طلبان یمنی با حمایت انگلستان و عربستان سعودی از سوی دیگر آغاز شده بود به یمن جنوبی کشیده شد. همزمان نیرو های جبهه قومیه للتحریر (جبهه آزاد سازی ملی یا NLF) در یمن جنوبی اقداماتی را بری اخراج انگلیسی ها از یمن جنوبی انجام دادند که جرقه آن در روز دهم دسامبر 1963 زده شد که طی آن نیروهای جبهه آزادسازی به کمیسر عالی بریتانیا سر کندی ترواسکیس حمله کردند که منجر به کشته و زخمی شدن 51 یک نفر گردید و حمله یاد شده که در فرودگاه عدن رخ داده بود باعث شد که لندن در یمن جنوبی اعلام وضعیت فوق العاده کند.

در ژانویه 1964 نیروهای انگلیسی در بلندی های ردفان موضع گرفتند تا از ورود نیروهای سوسیال و تجهیزات مصری جلوگیری کنند. با این حال تلاش های انگلستان ناموفق بود چرا که تا سال 1964 جنبش ضد سلطنتی متمایل به چپ در یمن جنوبی نیز گسترش یافت و باعث شد تا جبهه قومیه للتحریر اعلام انقلاب نماید.

همزمان در انگلستان حزب کارگر بر روی کار آمد و دولت هارولد ویلسون اعلام کرد که یمن جنوبی در سال 1968 خودمختار خواهد شد و حکومت آن به به عبدالله عسنق سپرده می شود. لکن پس از تحرکات سوسیالیست ها در یمن و تا پایان سال انگلستان خودمختاری را ملغی و قوانین مستعمرات را در کشور اعمال نمود. طی آن عبدالله عسنق به جبهه قومیه پیوست که شکافش با مصر روز به روز بیشتر می شد و انگیزه های مارکسیستی رادیکال در میان اعضای آن گسترش میافت.

پس از آن حمله های پراکنده علیه انگلیسی ها مخصوصا در عدن گسترش یافت. و تلاش نیرو های انگلیسی برای جلوگیری از ورود اسلحه به عدن نیز ناموفق ماند. با این حال تلفات نیرو های یمنی در مقابل انگلیسی ها تفاوت چشمگیری داشت چرا که انقلابیون یمنی به دو گروه متخاصم تقسیم شده بودند که با نام های جبهه ملی لتحریر و دیگری جبهه تحریر جنوب یمن الیمن المحتل شناخته می شدند. عبدالله عسنق پس از پیوستن به جبهه ملی نیروی نظامی خود را ایجاد کرده بود و همین امر باعث شکافی اساسی میان جبهه و انفکاک آن گردید. همزمان جمال عبدالناصر به حمایت از جبهه یمن محتل دست زد و یکی از سران جبهه قومیه را که در مصر اقامت داشت دستگیر نمود.

در سال 1964 بیش از 280 مورد حمله نامنظم به نیروهایا انگلیسی ثبت شد که این رقم در سال بعد به پانصد مورد افزایش یافت. در سال 1966 دولت انگلستان اعلام کرد که نیرو های خود را از یمن جنوبی خارج میکند. همزمان یا این وعده درگیری میان نیروهای سوسیال یمنی که هر یک مترصد جایگزین شدن انگلستان بودند بالاگرفت.

در سال 1967 با بسته شدن کانال سوئز توسط مصری ها آخرین انگیزه انگلستان برای باقیماندن در منطقه عملا وجه خود را از دست داد و لندن که از مدیریت اوضاع آشفته و درگیری با دو جبهه تحریر بازمانده بود آماده خروج کامل و عقب نشینی از یمن گردید. اتفاقی که مشابه آن در فلسطین اشغالی رخ داده بود و نیروهای شبه نظامی صهیونیستها انگلیسی ها را از فلسطین اخراج کرده بودند... در روز 30 نوامبر 1967 مصادف با 28 شعبان 1387 هجری قمری نیرو های انگلیسی به فرماندهی سر هامفری ترولیان اخرین فرماندار انگلیسی یمن، برخلاف خواست آمریکا از یمن خارج شدند و عدن را برای جبهه قومیه للتحریر باقی گذاشتند. اگرچه در برخی منابع عنوان می شود که جبهه قومیه مذاکراتی پنهانی با انگلیسی ها داشتند و لندن آن ها را بر جبهه یمن محتل ترجیح میدادند چرا که پیروزی جبهه یمن محتل تاثیر بسزایی در افزایش قدرت جمال عبدالناصر در مصر داشت و این برای غرب ناگوار می نمود. پس از آن فدراسیون عربستان جنوبی از هم پاشید و یمن جنوبی تحت عنوان جمهوری یمن جنوبی مستقل گردید. نیرو های NFL نیروی نظامی جبهه یمن محتل را حذف کردند و پس از عدن باقی امارات یمن جنوبی نیز بدست آنان افتاد.

در ژویئه سال 1969 جناح مارکسیست رادیکال جبهه قومیه قدرت را بدست گرفت و نام کشور را به جمهوری دموکرات مردمی یمن تغییر داد. در جمهوری دموکراتیک یمن تمام احزاب در قالب حزب سوسیال ادغام شدند و جمهوری تک حزبی گردیده و باقی احزاب غیرقانونی اعلام شده و مجوزشان لغو گردید . بالطبی روباط سیاسی یمن جنوبی با شوروی، چین و کوبا گسترشی چشمگیر یافت. مسکو کمک های مادی و معنوی خود را از یمن جنوبی افزایش داد و در عوض دسترسی نیروی دریایی شوروی به بنادر جنگی یمن جنوبی را بدست آورد.

همزمان با خروج نیرو های انگلیسی و ایجاد جمهری یمن جنوبی، در یمن شمالی جنگ همچنان ادامه داشت و نیرو های سلطنت طلبان همچنان فعال باقی ماندند با این حال گفتگو ها بین دو طرف آغاز شده بود. وزیر امور خارجه حسن مکی در این باره گفته بود که سالها گفتگو بهتر از یک سال جنگ است. جمال عبدالناصر که بر روی اسب اشتباه در یمن جنوبی شرط بندی کرده بود و نیرو های خود را از یمن شمالی نیز خارج کرده بود نیز موافق پایان جنگ بود. در سال 1970 عربستان سعودی که بزرگترین حامی سلطنت طلبان محسوب می شد جمهوری را در یمن شمالی به رسمیت شناخت. و میان دو طرف اعلام آتش بس گردید. عربستان پرداختی بیست میلیون دلاری به جمهوری پرداخت که بعده ها متناوبا تکرار شد. همچنین برای شیوخ یمنی نیز حقوقی در نظر گرفته شد. تا پایان سال 1971 مصر و عربستان سعودی هر دو از یمن بصورت کامل خارج شده بودند و هریک منافع خود را در جای دیگری دنبال می کرد. در سال 1971 امری از ریاست دولت پس از قتل یک عکاس در صنعا استعفا داد و قدرت بیشتری نصیب ایریانی گردید. سلطنت طلبان نیز جز خانواده البدر با جمهوری خواهد ممزوج شدند و شورایی مشورتی تشکیل گردید. پس از جنگ قبائل نقش منسجمی در دولت یافتند و سران قبائل به شورای مشورتی دعوت شدند.

بر خلاف آلمان شرقی و غربی یمن شمالی و جنوبی روابطی دوستانه با هم داشتند. چرا که علاوه بر پیروزی همزمان دو دولت سوسیال، تفکیک میان یمن از ابتدا تفکیکی داخلی نبود. اگرچه درگیری های پراکنده مرزی در مرز دو یمن رخ داده بود با این حال در سال 1972 هر دو طرف صحبت هایی مبنی برا اتحاد مجدد دو یمن می کردند. در اکتبر سال 1972 نزاعی بین دو طرف رخ داد. یمن شمالی با حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی و یمن جنوبی با حمایت های دولت شوروی با هم وارد جنگ شدند با این حال عمر این درگیری کوتاه بود و به توافق 1972 قاهره ختم گردید که طی پان هر دو طرف رای به ادغام دو یمن دادند. با این حال در فوریه و مارس 1979 مجددا روابط دو طرف خصمانه شد. یمن جنوبی متهم به حمایت از شورشیان که تحت عنوان جبهه وطنی دموکراسی فعالیت میکردند و تامین منابع مورد نیاز آنها در یمن شمالی و نقض مرز بین دو کشور بود. نیرو های جنوبی تا تعز پیش رفتند. اگرچه عمر این درگیری نیز کوتاه بود و با میانجی گری اتحادیه عرب به پایان رسید. و در نتیجه آن در اجلاسی در کویت در همان سال مجددا ادغام دو یمن از سوی دو طرف عنوان شده و مورد استقبال قرار گرفت.

در سال 1980 عبدالفتاح اسماعیل که رییس کمیته مرکزی NFL بود به بهانه درمان از قدرت کناره گرفت و کشور را به قصد مسکو ترک نمود. جانشین وی علی ناصر محمد الحسنی نسبت به رییس جمهوری پیشین علاقه کمتری برای مداخله در امور یمن شمالی و عمان را داشت و خود را درگیر مسائل خارجی نمی نمود.

در سال 1985 عبدالفتاح اسماعیل از مسکو بازگشت و جنگ داخلی در یمن جنوبی میان طرفداران علی ناصر و اسماعیل در عدن درگرفت. درگیری ها بیش از یک ماه بطول انجامید و چند هزار نفر تلفات بر جا گذاشت. طی درگیری ها عبدالفتاح کشته شد و علی ناصر نیز خلع گردید و به همراه شصت هزار نفر دیگر به یمن شمالی رفت و البیث که عضو ارشد حزب سوسیال بود و از متحدان اسماعیل محسوب می شد قدرت را در یمن جنوبی بدست گرفت.

  • ۹۴/۰۳/۱۷
  • محمد صادق حاج صمدی

تاریخ یمن

وطن امروز

یمن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی