بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۱ مطلب در بهمن ۱۳۸۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آفت نخبگانی

 "و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون*الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون"و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس قالوا انومن کما امن السفها الا انهم هم السفها ولکن لا یعلمون" 

"و چون آنان را گویند که در زمین فساد نکنید پاسخ دهند که تنها ما کار به صلاح میکنیمآگاه باشید که ایشان سخت مفسدند ولی خود نمیدانند"و چون به آنها گویند که ایمان آورید چنانکه مردم ایمان آوردندپاسخ دهند که چگونه ما ایمان آوریم بمانند بی خردان آگاه باشید که ایشان خود سخت بیخردند ولی نمیدانند" بقره12-13  

حضرات نخبگان بروند کمی قرآن و تاریخ اسلام بخوانند! بروند بخوانند که یادشان بیاید فتنه ها و انحرافات را اصولا نخبگان به وجود می آورند نه مردم عادی! جمل را ام المومنین و سیف الاسلام ها علم کردند! صفین را آقا زاده ها به راه انداختند و حکمیت را اشعث ها دامن زدند! سرها را سرداران اسلام بر نیزه کردند و جام انار را عمو زاده ها تعارف کردند!

بعضی دچار آفت نخبگانی شده اند! دچار موروثی شدن نخبگی! دچار اینکه ما چون خواصیم می فهمیم نه اینکه اگر بفهمیم می شویم خواص! دچار جهل مرکب و ولایت پذیری به شیوه ی خاص! دچار حواشی و تعداد تسبیحات نماز! دچار اینکه ولایت به معنای تعطیلی عقل نیست! 

همینجاست که جای عوام و خواص و نخبگان و مردم عوض می شود! همین است که یک آدم ساده بصیرت دارد اما یک نماینده مجلس بصیرت ندارد! چون آن آدم ساده برای عقل خودش شان خاص و قطعیت قائل نیست پس می گردد و از نظر تقوا و بصیرت و اشراف و آگاهی و اجتهاد آن اعلم را بر می گزیند. بعد که آن نفر را پیدا کرد نگاه می کند، می بیند که هر چیزی که امامش می گوید با عقل او همگون است و... اما این عالیجنابان اول با عقل خودشان می سنجند بعد که می بینند تفاوت دارد با آن چیزی که امام گفته به خودشان رجوع نمی کنند،امام را زیر سوال می برند که چگونه آن چیزی که ما می فهمیم با آن چه که امام گفته مغایرت دارد؟! پس حتما ولایت اشتباه می کند نه ما! چون به هر حال مردم عوام هم با نظر ولی موافقند ولی ما خواصیم! و چون ما خواصیم پس بیشتر می فهمیم پس بر ماست که مردم و رهبری را با تمام توانمان از این گمراهی نجات بدهییم! 

اینطور می شود که نسل سوم مشکلات برای جامعه اسلامی رو به رشد پیش می آید! آنجایی که خواص اصل ولایت را قبول می کنند اما به شیوه خاص! اینکه ولایت تا جایی درست می فهمد که منظور ایشان درش نهفته باشد و آن چه که در نظرشان درست می آید را بیان کند! گویی نخبه بودن است که اصالت دارد نه فهم مسائل! خواصی زاده می شوند که سخنانشان پر است از "طبق فرمایشات مقام معظم رهبری" اما عملشان هیچ سنخیتی با رهنمود های ایشان ندارد و بعضا واهمه هم ندارند از اینکه بگویند در فتنه رهبری اشتباه می کند! هنوز یادمان نرفته که اصحاب صفین گفتند علی اشتیاه کرده و باید توبه کند! 

از شما نخبگان بعنوان یک دانشجوی ساده یک سوال می پرسم: لطفا برای ما تبیین کنید که اگر قرار باشد نظر ولی فقیه و به طریق اولی اصل ولایت مطلقه فقیه را در فتنه ها و مسائلی که حق و حقیقت اش روشن نیست فروگزاریم و نظر خودمان را برداریم پس اصولا ولایت فقیه و در امتداد آن اصل امامت به چه درد اسلام و مسلمین می تواند بخورد؟! در باب نجاسات و مطهرات که شکر خدا دامان اسلام پر است از فقها و علما و در باره حکم جهاد در دفاع از کشور هم  مردم خودشان وظیفشان را می دانند. پس خلیفه دوم بیراه نگفت که حسبنا کتاب الله! 

یک سوال دیگر هم دارم: چرا در باب نجاسات و مطهرات به رساله عملیه مراجعه می کنید و آن را مو به مو انجام می دهید و خودتان اجنهاد نمی کنید اما در مسائل اجتماعی که بار ها مهم تر و ظریف تر است و درک دقائقش دقیق تر، مرجع سیاسی جامعه را رها می کنید و به عقل خودتان رجوع می کنید؟!

  • محمد صادق حاج صمدی