بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۲۵ مطلب با موضوع «غرب آسیا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 8

در نوشتار پیشین تاریخ یمن را تا انتخاب احمد نمان بعنوان نخست وزیر یمن از سوی رییس جمهور عبدالله اسلال پی گرفتیم و گفته شد که عربستان همانند آنچه که امروز در یمن در جریان است تمام قوای خود را بکار گرفت تا از سقوط دولت سلطنتی در یمن جلوگیری نماید و در این راه حتی طرح سازمان ملل را نیز رد کرد. از سوی دیگر جمال عبدالناصر نیز نیروهای خود را برای حمایت از دولت نوپای جمهوری به یمن فرستاده بود اما عملیات سلطنت طلبان راه های ارتباطی میان تعداد قابل توجهی از یگان های ارتش مصر را قطع کرده بود و در کل نشانه ای از بهبود اوضاع دیده نمی شد. سران دو کشور درگیر در یمن که یکدیگر را در احلاس سران عرب ملاقات کرده بودند و قرار بود تا برای راه حلی مسالمت آمیز همکاری کنند پس از پایان جلسه وعده های خود را نادیده گرفته بودند و همچنان در پاتش جنگ می دمیدند.

در سال 1965 مجموع بدهی های خارجی دولت مصر که طلبکار عمده آن دولت شوروی بود به سه میلیارد دلار می رسید و شکاف رو به افزایش تفاو واردات و صادرات آن نیز به رقمی بالغ بر میلیون رسیده بود. کار در مصر بدانجا رسیده بود که رییس جمهور آن در رو زپیروزی خطاب به مردم گفته بود "ما با دشواری هایی رو به رو هستیم. و همه باید سخت کار کنیم و در این راه فداکاری نماییم. من دکمه جادویی ندارم که پان را فشار دهم و خواسته های شما را برآورم..." در نتیجه اوضاع آشفته اقتصادی مصری که برای چندمین سال متمادی در جنگ به سر می برد؛ زکریا محیی الدین نخست وزیر وقت مالیات را افزایش داد و مالیاتی تحت عنوان مالیات دفاع تعریف کرد که بر روی تمام معاملات اعمال می شد. همچنین مالیت بر اقلام وارداتی غیر ضروری را نیز چند برابر کرد و نرخ کالا های تجملاتی را نیز 25 درصد افزایش داد. با ابن حال قیمت مواد غذایی را کاهش داد و همچنین صد و پنجاه نفر از مغازه داران قاهره را به جرم نقض قیمت ها دستگیر نمود.

در ماه مارس 1965 مصادف با ذیقعده 1384 هجری قمری، ارتش مصر که بالغ بر 60 هزار نفر در یمن بود بزرگترین عملیات خود را آغاز کرد و اگرچه سلطنت طلبان به ضد حمله هایی دست زدند اما پیشروی مصریان همچنان ادامه یافت. قاهره همچنین از بمب گذاری های خرابکارانه در داخل خاک عربستان سعودی برای تحت فشار گذاشتن ریاض بهره می برد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 7

پیش از این گفته شد که کار در یمن بدانجا رسید که با مرگ احمد بن یحیی نظامیان و بخش قابل توجهی از مردم به رهبری عبدالله السلال بر او شوریدند و السلال در یمن اعلام جمهوری کرد. دولت های خارجی نیز جز عربستان و اردن جمهوری را به رسمیت شناختند و این مقدمه جنگی داخلی در یمن گردید. نیروهای نظامی عربستان و مصر وارد یمن شدند و هر یک به طرفداری از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان به فعالیت پرداختند. تا اینکه در سال 1964 سازمان ملل که جمهوری را به رسمیت شناخته بود طرحی را تحت عنوان سطح سخت ارائه داد که طی آن مرزهای یمن با عربستان به منطقه ای بی طرف تحت نظارت نیرو های حافظ صلح تبدیل شود و نیرو های خارجی نیز از یمن خارج شوند اما این طرح عملا از سوی دو کشور متخاصم در یمن نادیده گرفته شد و به نتیجه نرسید و سازمان ملل نماینده خود را از یمن فراخواند. در واقع آنچه که از آن بعنوان جنگ داخلی یمن شمالی و یا انقلاب 26 سپتامبر یاد می شود در عمل جنگی نظامی ما بین نیروهای مصر و عربستان سعودی در خاک یمن بوده است و بررسی تاریخ یمن در این دوره بدون در نظر گرفتن عملیات خارجی ها در آن غیر ممکن است.

مصر در ابتدا عملیات خود را در چند بخش با محوریت نیروی هوایی طراحی کرده بود که بمبماران و تخریب مواضع عربستان و سلطنت طلبان متوکلی در شمال، پاکسازی و امنیت بخشی به جاده هایی که پایتخت را به دیگر نقاط کشور و خصوصا شمال وصل میکردند و همچنین پشتیبانی هوایی از نیروی زمینی درگیر در مناطق جنگی محور های اصلی آن را تشکیل می دادند. مصر همچنین اعتبارات کلانی برای تطمیع سران قبائل و تامین مایحتاج آنها برای جلوگیری از پیوستن به نیروی سلطنت طلبان اختصاص داده بود. با این حال حملات هوایی مصر، قوای سلطنت طلبان را به تپه ها و ارتفاعات عقب راند در حالیکه در مناطق یاد شده امکان تجدید قوا برای آن ها فراهم می شد. همچنین این حملات باعث شد تا سلطنت طلبان به تاکتیک جنگ های نامنظم رو بیاورند که خود کار را سخت تر و جنگ را طولانی تر می کرد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 6

پیش از این گفته شد که امام زیدی یحیی حمید الدین سلطان متوکلی یمن در توطئه آل وزیر به قتل رسید و قدرت برای چند هفته بدست امام وزیری افتاد. لکن فرزند سلطان مقتول احمد بن یحیی که به شمال گریخته بود صنعا را به سال 1948 میلادی محاصره نمود و قدرت را باز گرفت و مردم یمن با او بنام امام زیدی بیعت کردند. احمد بر خلاف پدر در های یمن را به روی جهان گشود و روابط خود را با دیگر کشور ها علی الخصوص کشور های بلوک شرق گسترش داد. اگرچه ناصریسم در کشور های عربی که حکومت های سلطنتی داشتند از سوی دولت تقبیح می شد لکن احمد که تجربه تحرکات پان عربیست ها را در یمن دیده بود به سمت مصر گرایش یافت و پیمان دفاع مشترکی با مصر و سوریه که به جمهوری متحد عربی تبدیل شده بودند امضا کرد تا نیروی سرکش ناصریست های یمن را بواسطه آن تحت کنترل درآورد.

لکن در سال 1955 سرهنگ احمد الثلایه که در عراق آموزش دیده بود؛ کاخ امام احمد را محاصره کرد و از سلطان خواست تا لز قدرت کناره گیری نماید. سلطان پذیرفت اما با این شرط که فرزندش محمد البدر به جای او قدرت را بدست بگیرد. الثلایه جانشینی بدر را نپذیرفت و برادر ناتنی سلطان امیر سیف الاسلام عبدالله را که در آن زمان وزیر خارجه بود بعنوان جانشین معرفی کرد. در نتیجه محاصره اقامت گاه سلطان که مجموعه ای از خزانه، حرمسرا و زرادخانه ای از جنگ افزار های مدرن بود ادامه یافت و عبدالله مشغول تشکیل دولت جدید شد. همزمان سلطان 560 نفر از محاصره کنندگان خود را تطمیع نمود و تنها 40 نفر باقی ماندند تا اینکه در روز ششم درگیری نهایی بین 150 نیروی گارد سلطنتی و 40 نفری که باقی مانده بودند رخ داد و الثلایه تسلیم شد. سیف الاسلام عبدالله و الثلایه محکوم به اعدام شدند و قائله ختم گردید.

پس از آن یمن بعنوان تنها پادشاهی مسلمان کمک های تسلیحاتی و مستشاران شوروی و چین را پذیرفت اما کمونیست های یمن را تحت فشار گذاشت. با این حال ولیعهد یمن محمد البدر که جواز حزب کمونیست او توسط دولت ملغی شده بود؛ تبلیغات گسترده ای انجام داد و خود را بعنوان فردی مترقی که با سیاست های دولت محور حکومت های سلطنتی عرب مخالف بود معرفی نمود. او که در دوره ای بعنوان وزیر کشور و وزیر امور خارجه در یمن خدمت کرده بود همسان با دیگر رهبران جوان عرب در زمان خود از طرفداران ناصریسم محسوب می شد و توانسته بود همزمان رابطه قابل قبولی با بلوک شرق برقرار نماید. ولیعهد همچنین در غیاب پدر که برای درمان به ایتالیا رفته بود مصری ها را برای اصلاحات به یمن دعوت کرد اما با بازگشت امام احمد این روند متوقف شد و مستشاران مصری به مصر بازگردانده شدند اما نافرمانی هایی که از مدت ها پیش آغاز شده بود ادامه یافت و در ماه رمضان سال 1380 هجری قمری مطابق 1961 میلادی سوء قصدی به جان امام احمد رخ داد که او را زمین گیر کرد و همین امر باعث شد که در کمتر از چند ماه محمد البدر عملا بر تمام جوانب حکومت یمن مسلط شود و قدرت را با عنوان نخست وزیر و ولیعهد و همچنین وزیر دفاع در دست می گرد. لکن او که در دوره ولیعهدی خود چهره ای متمایل به ناصر و سوسیالیسم نشان داده بود تغییر رویه داد تا اینکه در سیزدهم ربیع الثانی 1382 مصادف با دسامبر 1962 امام احمد بن یحیی حمیدالدین در خواب در گذشت و محمد البدر با عنوان المنصور بعنوان امام و سلطان یمن بر تخت نشست. لکن در کمتر از یک هفته وقایعی رخ داد که به هشت سال جنگ داخلی خونین انجامید.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 5

در شماره های پیش به تاریخ یمن تا انحطاط قاسمیان زیدی پرداختیم و گفته شد که ابدالیان در لحج سلطنتی مستفل شکل دادند و هرج و مرج بر یمن غالب بود و در همین شرایط بود که استعمارگران انگلیسی وارد منطقه شدند. یمن که منبع اصلی تولید قهوه بود و همچنان در موقعیتی استراتژیک بر سر راه هند و شرق آسیا قرار داشت مورد توجه انگلستان قرار گرفته بود. بعلاوه اینکه کشمکش های دولت های اروپایی با امپراطوری عثمانی که  جنگی مذهبی بین ترکان مسلمان و اروپای مسیحی نیز محسوب می شد و همچنین نزاع دریایی در مدیترانه که عمدتا با برتری نیروی دریایی ترک ادامه داشت یمن را که به نحوی پشت اردوی عثمانی قرار داشت؛ به نقطه ای حساس برای انگلستان که همزمان بر قسمت های قابل توجهی از هند غالب شده بود و با تسلط بر آبراه های دریایی تسلط خود را بر جهان گسترش میداد بدل کرده بود. یمن بواسطه فاصله دوری که از پایتخت ترکان داشت و نزدیکی اش با مصر که بازوی اصلی اسلامبول بود اهمیت نظامی موجهی برای انگلستان داشت و همچنین بندر عدن میتوانست بعنوان انبار زغال سنگی برای کشتی های مسیر هند مورد استفاده قرار گیرد. لکن مذاکرات انگلیسی ها با امام زیدی صنعا برای ایجاد پایگاهی در بندر مخا به نتیجه نرسید و سلطان لحج نیز درخواست آنها را رد نمود. همزمان درگیری دریایی بین یکی از کشتی های انگلیسی با اهالی محلی در بندر عدن بهانه را به دست انگلیسی ها داد و فرماندار هند کشتی های جنگی را به سمت یمن فرستاد تا با بهره برداری از این فرصت پایگاهی در یمن ایجاد کنند. ناخدای انگلیسی استافورد بتسورس هینس عدن را در ماه صفر سالد 1255 هجری قمری بمبماران کرد و حاکم لحج که در آن زمان در عدن اقامت داشت به نیروهای خود دستور داد تا از بندر دفاع کنند. لکن تلاش های مدافعان در مقابل نیروی نظامی انگلستان با شکست مواجه شد و اگلیسی ها بندر عدن را اشغال کردند. پس از آن سلطان ابدالی لحج را از عدن اخراج نموده و او و بالتبع لحج را مجبور به پذیرش قرار داد تحت الحمایگی انگلیس کردند. در ماه رمضان همان سال بعضی از قبائل متحد شدند تا عدن را مجددا از انگلیسی ها پس بگیرند اما با تلاش آنها با تلفات قابل توجهی به شکست انجامید. پس از آن سیاست انگلیسی ها در یمن گسترده تر شد و بمنظور جلوگیری از رخداد موارد مشابه روابط خود را با دیگر قبائل خارج از عدن گسترش دادند و هر یک را به نحوی به سمت خود ترغیب نمودند. به همین منظور انگلستان با نه قبیله ای که ساکنان عدن و اطراف آن را تشکیل میدادند پیمان های تحت الحمایگی منعقد کرد. در کنار مبالغ هنگفتی که انگلیسی ها به سران قبائل برای پذیرش این عهدنامه ها پرداخت کردند انگلیس حمایت خود را از آنان در مقابل عثمانی پیشنهاد کرده بود. نه قبیله ای که در این تحت الحمایگی هم پیمان انگلیس شدند عبارت بودند از ابدالیان (که سلطنت لحج از آن ایشان بود) علویان، امیریام، عوالق، آل فضل، حواشب، فصیحی و یافعیان بودند که هر یک قلمرو مخصوص به خود را دارا بودند. بندر عدن نیز بعنوان مستعمره انگلیس و بخشی از حاکمیت دولت انگلیسی هند باقی ماند. در مقابل قبائل نهگانه تعهد کردند که مادامی که با هیچ یک از دولت های دیگر پیمانی منعقد نکنند تحت الحمایه انگلیس باقی بمانند.
حاکمیت انگلیس بر عدن چهره آن را تغییر داد و عدن به شهری مملو از ساکنان غیر بومی و حتی غیر عرب تبدیل شد. هندی ها، سومالیایی ها، انگلیسی ها و بردگان افریقایی که انگلیسی ها با خود به عدن آورده بودند عمده ساکنان آن را تشکیل میداد و این تا بدانجا پیشرفت که شمار ساکنان یمنی عدن به کمتر از هزار نفر رسید.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 3

پیش از این به تاریخ یمن تا زمان حمله نیروهای عثمانی پرداختیم و گفته شد که زیدیان یمن به مقابله با آنها پرداختند.

یمن با اینکه از پایتخت عثمانی بسیار دور بود و برای رسیدن به آن ترکان مجبور به عبور از شبه جزیره عربی بودند برای اسلامبول اهمیتی ویژه داشت. اول آنکه حاکمیت بر شهرهای مکه و مدینه که قلب جهان اسلام محسوب می شدند و لازمه مشروعیت خلافت عثمانی بودند از طریق یمن امکان پذیر بود و دوم اینکه یمن مشرف بود بر شاهراه اقتصادی دریای سرخ و بنادر آن اصلی ترین بنادر آن تجارت شرق و غرب با هند محسوب می شده و هردو با حضور پرتغالی ها در دریای سرخ تهدید شده بودند. فلذا سلطان عثمانی به خادم سلیمان پاشا که اصلیتی مجار داشت و استاندار مصر بود فرمان داد تا یمن را به نام سلطان فتح کند. سلیمتان پاشا نیز ناوگانی متشکل از نود کشتی از دریای سرخ به یمن فرستاد. و این همزمان بود با آشوبی فراگیر و هرج و مرجی عمومی در یمن که طی آن هریک از امیران قبائل بومی برای خود حاکمیتی تشکیل داده بود که سلیمان پاشا آن را اینچنین توصیف کرده بودک "سرزمینی بردون مالک و استانی خالی که به آسانی فتح می شود و باید فتح بشود. یمن ارباب شهر های هند خواهد بود که هر سال ثروت عظیمی را به اسلامبول خواهد فرستاد. "

همزمان امام متوکلی یحیی شرف الدین بر صنعا و بلندی های شمال یمن حکومت میکرد و عدن در دست ابن داوود امیر طاهریان بود. خادم سلیمان پاشا در سال 944 هجری قمری مطابق با 1538 میلادی عدن را فتح نمود و امیر طاهری را اعدام کرد. سال بعد زبید را فتح کرد و بدین ترتیب تهامه را به مستملکات عثمانی ضمیمه کرد. سلیمان پاشا زبید را مرکز ایالت یمن قرار داد. با این حال ترکان عثمانی هیچگاه بر ارتفاعات یمن چیره نشدند و به حکومت بر یمن جنوبی و مناطق ساحلی غربی و مخا و عدن اکتفا کردند. در طول هشت سال بیش از هشتاد هزار سرباز عثمانی از مصر به یمن فرستاده شد که تنها یک دهم آنها زنده ماندند تا جاییکه یکی از فرماندهان ترک گفته بود یمن مثل قالب ریخته گری است که قشون ما را در خود ذوب کرد مانند نمکی که در آب حل می شود. با این حال در سال 954 نیروی تازه نفس دیگری برای حمله به زیدیان از مصر به زبید فرستاده شد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 2

در نوشتار پیشین به صورت اجمالی به تاریخ یمن از بعثت پیامبر تا پایان حکومت امیرالمومنین پرداختیم. با نگاهی گذرا بر تاریخ یمن میتوان دریافت که یمنی ها بعنوان بازویی قدرتمند برای اسلام در فتح ایران، شامات، شمال آفریقا و اندلس محسوب می شدند از محور های اصلی سپاه اسلام بودند که از میان آنها میتوان به قوم کنده اشاره کرد. از نمونه های بارز اهمیت آنان در توازن قوا نیز می توان به دست کشیدن آل کنده در جنگ صفین اشاره کرد که روایتی مشهور است و سپاه امیرالمومنین (ع) را زمین گیر کرد. قوم کنده همچنین یکی از اصلی ترین حامیان به قدرت رسیدن بنی امیه بودند و مخصوصا در روی کار آمدن مروان اول فعالیتشان چشم گیر بود. قبائل یمنی همچنین امیر نشین های قدرتمندی در شمال افریقا ایجاد کردند اما یمن هیچگاه بطور کامل بدست امویان نیفتاد. در سال 126 هجری قمری امام عبدالله بن یحیی کندی که از اباضیه بود در حضرموت و عمان غالب شد و امیر اموی صنعا را اخراج نمود و مکه و مدینه را تصرف نمود. او که به طالب الحق معروف بود اولین حکومت اباضیه را بنا نهاد اما دو سال بعد در طائف کشته شد.
پس از آن محمد بن عبدالله بن زیاد حکومتی را در تهامه از خلیج عقبه تا باب المندب بنا نهاد که به آل زیاد معروف شدند. حکومت آل زیاد از قنفذه تا عدن را شامل شد و بنی عباس را به رسمیت شناخت و با حاکم حبشه متحد شد. با این حال هیچ گاه برای حضرموت و مناطق کوهستانی یمن دندان تیز نکرد و به حکومت بر مناطق ساحلی یمن اکتفا نمود. در این حالت بنی یعفر از طائفه حمیر بر مناطق کوهستانی از تعز تا سعده حکومت کردند و منطقه حضرموت بعنوان دژ اباضیه باقی ماند در حالیکه به حکومت عباسیان نیز نپیوست. 

در این وضعیت بود که در سال 280 هجری قمری اولین امام زیدی بنام یحیی بن حسین رسّی علوی از مدینه به یمن آمده و در شهر سعده اقامت نمود. وی اوّلین کسی بود که مردم یمن را به مذهب زیدی دعوت کرد و به نشر و ترویج این مذهب پرداخت و توانست عدّة زیادی را دور خود جمع کند، به طوری که از وی به عنوان "اولین امام زیدیه" یاد می‌کنند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

زیدیان یمن

پیش از این گفته شد که ممالیک مصر یمن را به ترکان عثمانی واگذار کردندو اینچنین شد که زیدیان که به مقابله با آنها پرداختند همچون قهرمانان ملی شناخته شدند. شیخ مفید در تعریف زیدیه می‎گوید: زیدیه به امامت علی، حسن، حسین و زید بن علی قایل هستند و نیز امامت هر فاطمی را که عادل و اهل علم و شجاع باشد، می‎پذیرند. زید در سال 122 هجری قمری به خون‎خواهی شهدای کربلا، علیه حکومت وقت یعنی هشام بن عبدالملک اموی قیام کرد و سرانجام کشته شد. این در حالی است که زید خود را هیچ‎گاه امام نمی‎دانست، اما به‎دلیل عقاید خاص، پیروانش وی را امام می‎دانستند و در قیام وی نیز شرکت کردند. تعدادی از پیروان زید در این قیام که به خون‎خواهی امام حسین انجامید، کشته شدند. "ابن اثیر" می‎نویسد که پس از خروج زید، جماعتی از پیروان وی، نظرش را درباره ابوبکر و عمر جویا شدند که او در پاسخ گفت: "خداوند آن دو را رحمت کند، من از اهل‎بیت هستم و چیزی جز نیکی درباره آن دو نشنیدم؛ اما ما نسبت به خلافت بیش از همه سزاوارتریم." آن جماعت پرسیدند: "پس اگر این دو ظالم نبودند، بنابراین این‎ها (امویان) نیز ظالم نیستند" که زید گفت: "امویان مانند این دو نیستند؛ این‎ها (امویان) به ما و شما و به خود ظلم می‎کنند و من شما را به کتاب خدا و سنت و بر پا داشتن سنت‎ها و از میان بردن بدعت‎ها دعوت می‎کنم." بنابراین به‎نظر می‎رسد زید می‎خواسته در بحبوبه جهاد ضدبنی‎امیه، مسایل اختلافی دیگر مطرح نشود و با بیان تفاوت بنی‎امیه و دو خلیفه اول قیام خود را علیه امویان توجیه کند. با توجه به این دیدگاه زید، پیروان وی اصل جواز خلافت مفضول با وجود افضل را به‎عنوان یک اساس پذیرفتند.

زیدیان پیش از صلیحیان در یمن حکومتی را تشکیل دادند و تا صد سال قدرت غالب منطقه یمن محسوب می شدند. با این حال امامت زیدی قدرت را به صلیحیان واگذار نمود اما بقای خود را تا انقلاب 1962 حفظ نمودند. ابن خلدون در تاریخ خود می نویسد که عمده امامان زیدیه که به پادشاهان زیدیه نیز معروف بودند از بنی رسی بودند که خود به طایفه های گوناگون تقسیم می شدند که قاسمیان و آل طباطبا از آن جمله اند. رسی منسوب به زمین هایی اطراف مکه است که "رس" نامیده می شدند و نیای ایشان قاسم رسّی علوی مالک آنها بوده است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 1

کشور یمن جنوبی ترین نقطه شبه جزیره عربستان و مشرف بر تنگه باب المندب، یکی از مهمترین آبراه های جهان است. کشوری باستانی که به عقیده بسیاری از پژوهشگران تنها کشور خالص از اعراب سامی است که در طول هزاران سال، زبان خط و نژاد آنها تغییر نکرده است با این حال به اندازه اشتراکاتشان با دیگر اعراب مخصوصا اعراب شبه جزیره، تمایزات فرهنگی بسیاری نیز دارد که از آنها ملتی به مراتب متمدن تر ساخته است.

یمن یکی از حاصل‌خیزترین مناطق شبه جزیره عربی است که با تسلط بر تنگه “باب‌المندب” قادر به کنترل دریای سرخ بوده و با مالکیت جزیره بریم توانایی بستن این شاهراه دریایی را دارد. بریم، باب المندب را به دو بخش آبراه شرقی به نام باب‌ اسکندر و آبراه غربی به نام میون تقسیم کرده است که هردو در قلمرو دریایی یمن تعریف می شوند. یمن همچنین جزایر دیگری در دریای سرخ دارد که تسلطی بلامنازع در این دریا را برای آن به ارمغان آورده اند.

بطلمیوس از یمن بعنوان عربستان شاد یاد می کند و در تورات عربستان سفید نامیده شده است. سرزمین سبا که پادشاهی آن طبق آیات قرآن توانایی رویایی با سپاه حضرت سلیمان را داشته و ملکی آباد و ثروتمند که در تاریخ مطمع بسیاری از کشورهای دیگر بوده است. یمنی ها را شاید بتوان پیشرفته ترین مردم شبه جزیره عربی در ظول تاریخ دانست. تنها قلعه های باستانی بعنوان نشانه های معماری پیشرفته در شبه جزیره، در یمن ساخته شده و اعراب قحطانی آن اسلاف اعراب دیگر اند. خاورشناس معروف آلمانی موریتز نیز معتقد است که خط حروفی نیز نخستین بار در یمن مشاهده شد و بر خلاف آنچه بنام سامی های فنیقی‏ ثبت شده است، مخترعین خط؛ یمنیها بوده‏ اند و فنیقی‏های بنای کتابت خود را بر بنیان کتابت عربی یمن نهادند که همین یک نکته، نشانگر تمدن و غنای فرهنگ مردم یمن است.

این کشور در دوره پیش از اسلام تاریخی کهن دارد و برای مدت طولانی یکی از ایالات امپراطوری ایران و تنها بخش از شبه جزیره عربستان که ارزش لشگر کشی به آن را داشته محسوب می شده است لکن پرداخت آن منظور نوشتار حاضر نیست و در این بخش تنها به یمن پس از اسلام و در بخش های بعدی نیز به تاریخ آن در قرون جدید تا به امروز پرداخته می شود چرا که تحولات امروز ثمره ماوقع تاریخ این کشورند و درک درست آنچه امروز در این کشور رخ میدهد بدون شناخت پیشینه فرهنگی و تاریخی آن امکان پذیر نیست. 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

بنجامین نتانیاهو

بنجامین نتانیاهو در سال 1949 در تلاویو از پدری لهستانی به دنیا آمد. پدرش بنزیون میلکوفسکی که بعدها نام خانوادگی خود را به نتانیاهو تغییر داد از یهودیان لهستانی و استاد تاریخ یهود دانشگاه کورنل بود. بنزیون همچنین سالهای جوانی خود را بعنوان منشی زیو جابوتینسکی فعالیت میکرد که  از یهودیان و صهیونیست های افراطی اودسای روسیه و رهبر یهودیان حزب راست و جانشین تئودر هرتزل و موسس شبه نظامیان دفاع از خود یهودی و لژیون یهودی ارتش بریتانیا و موسس سازمان های یتار، هاتزوهر و ایرگون بود.
نتانیاهو تحصیلات خود را در اورشلیم گذراند. در خلال سالهای 1956 تا 1958 و از 1963 تا 1967 خانواده وی در پنسیلوانیای آمریکا زندگی کردند و در همین دوران از دبیرستان چلتنهام فارغ التحصیل شد که زبان انگلیسی و لهجه فیلادلفیایی او مرهون همین زمان است. بنیامین نتانیاهو بعد از فارغ التحصیل شدن به سرزمین های اشغالی بازگشت و وارد نیروی دفاعی اسرائیل و نیروی ویژه سایرت متکل که یکی از سه یگان ویژه ارتش اسرائیل است شد. نیرویی که مسئولیت تمامی عملیات‌های ضدتروریستی و عملیات‌های پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن را بر عهده دارند. 

نتانیاهو از سال 1969 تا 1970 در جنگ های استنزاف علیه اعراب جنگید و در سال 1968 در جنگ کرامه در اردن شرکت کرد و در سال 1972 در جریان عملیات هواپیمای سابانا زخمی شد. پس از گذراندن دوران سربازی در ارتش، نتانیاهو در سال 1972 به آمریکا بازگشت و در رشته معماری در دانشگاه ماساچوست به تحصیل پرداخت. و سپس برای تحصیل در رشته علوم سیاسی به دانشگاه هاروارد رفت. و در آنجا نام خود را به بنیامین بن نیتای تغییر داد ته به قول خودش آمریکایی ها نام او را راحت تر تلفظ کنند. مسئله ای که هنوز از سوی مخالفن او در اسرائیل بعنوان نقطه ای سیاه و خودفروختگی در مقابل دیگر غیر یهودیان یاد می شود. در سال 1976 برادر او یوناتان نتاینیاهو که فرمانده واحد بنیامین در سایرت متکل بود در جریان عملیات انتب در اوگاندا کشته شد. با این حال نتیانیاهو از همان سال به مدت دو سال در گروه مشاوره بوستون در ماساچوست مشغول به کار شد و در همانجا بود که با میت رامنی از جمهوری خواهان کنگره و فرماندار پیشین ماساچوست آشنا شد. نتانیاهو در سال 1978 برای اولین با نام بن نیتای در تلویزیون حاضر شد و در باره سرزمین های اشغالی سخنرانی کرد و مشکلات مساله صلح را به گردن اعراب انداخت و عنوان کردکه اعراب باید به کرانه باختری و نوار غزه اکتفا کنند. 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

پس از مرگ فهد بن عبدالعزیز حکومت عربستان در اول آگوست سال 2005 به برادر نا تنی اش عبدالله رسید. عبدالله بن عبدالعزیز فرزند فهده بنت عاصی الشریم بزرگ قبیله شمّر بود که در عربستان، عراق، کویت، اردن و سوریه بیش از 5 میلیون نفر جمعیت دارد. فهده بنت عاصی در ابتدا همسر دهمین امیر رشیدی بود که پس از قتل شوهرش به عقد عبدالعزیز در آمد تا هم پیمانی آل رشید را برای عبدالعزیز به ارمغان آورد.
عبدالله در سال 1961 شهردار مکه شد و سال بعد فرماندهی گارد ملی عربستان را بر عهده گرفت که تا زمان پادشاهی وی ادامه داشت. در سال 1982 به ولایتعهدی رسید و از سال 1995 و سکته فهد، عملا حاکمیت عربستان را به دست گرفت تا سال 2005 که رسما به تخت نشست.
عبدالله یکی از گسترده ترین روابط را در میان پادشاهان سعودی و شاید حاکمان جهان با آمریکا و انگلستان داشت و میلیارد ها دلار خرید تسلیحاتی از این دو کشور انجام داد و در همین راستا به زنان حق رای داد تا در شوراهای شهری رای بدهند و در رقابتهای المپیک شرکت کنند. با این حال با هرگونه تغییر اساسی مخصوصا در دوران بیداری اسلامی در عربستان به شدت مخالفت می نمود.
عبدالله تنها پادشاه عربستان بود که از دو ولیعهد خود بیشتر عمر کرد. ولیعهد اول سلطان بن عبدالعزیز که از حصی بنت احمد السدیری متولد شده بود و دومین از هفت سدیری بعد از فهد بود. سلطان که پیش از آن وزیر دفاع بود بیش از 34 میلیارد دلار قرار داد خرید اسلحه از امریکا و انگلستان ترتیب داده بود و از این راه ثروتی هنگفت برای خود رقم زده بود. سلطان که به دست و دلبازی معروف بود پیش از رسیدن به مقام ولیعهدی بعنوان معاون دوم نخست وزیر(سومین نفر در سلسله مراتب قدرت) انتخاب شده بود که خود یکی از عوامل اختلاف در بین آل سعود بود چرا که دو برادر بزرگتر او بندر و مساعد (که فرزندش ملک فیصل را ترور کرده بود) خود را شایسته تر از وی می دیدند که بدلایل خانوادگی اعتراض آنها نافرجام ماند. پس از سلطان، برادر تنی اش نایف که چهارمین از هفت سدیری بود ولیعهد عربستان گردید. نایف بن عبدالعزیز السعود یکی از اصلی ترین محافظه کاران سعودی محسوب می شد و بیست و یکمین فرزند عبدالعزیز بود. در مقام وزارت کشور به جای سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در سال 2001 در اقدامی بی سابقه به ایران سفر کرد. با این حال همیشه از دکترین وهابیت با عظمت یاد می کرد و به آن وفادار بود. پس از مرگ وی سلمان که در آن زمان 76 سال داشت به ولایتعهدی رسید و هم اکنون پادشاه عربستان است.

  • محمد صادق حاج صمدی