بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۵ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

آقای هاشمی

سن من به اوایل انقلاب نمی رسد. به آن روزهایی که در کنار مقام معظم رهبری و شهید بهشتی و دیگران شب و روزتان به رتق و فتق انقلاب می گذشت. آن روزهای جنگ را که همه حال و هوای دیگری داشتند و فرزندانتان هنوز کوچک تر از ساندویچ خوردن در میدان انقلاب بودند! آن روز هایی که نام هاشمی در لیست بزرگان انقلاب بود. آن روز هایی را که امام جمعه بودید و مردم پشت سرتان نماز می خواندند. آن روز هایی که زبیر همچنان از اهل البیت بود و هنوز عبدالله به دنیا نیامده بود. آن روز هایی را که یک ملت در دانشگاه تهران به پای شما بلند می شدند. آن روز هایی که من و امثال من از اصطلاح عالیجناب سرخ پوش عصبانی بودیم. آن روز هایی که هنوز خیلی چیزها تغییر نکرده بود و دوران ساده زیستی مسئولین تمام نشده بود! روز هایی که هاشمی سردار بود! آن روز هایی که هاشمی هاشمی بود!

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

دیالوگ با "خودت چند چندی" از آن دیالوگهای ماندگاری است که شاید گویش متین و ظاهر فخیمی نداشته باشد اما عمق معنایش را انگار هیچ چیزی بیشتر از همین عبارت به خوبی روشن نمی کند چرا که هم شمولش وسیع است و هم طنزی نهفته دارد و هم به راحتی بین مردم رواج پیدا کرده است. حالا باید این سوال را از مسئولین دولت یازدهم پرسید که آقایان، با خودتان چند چندید؟! یا شاید هم با مردم چند چندید؟!

رییس جمهور همیشه با عناوینی مثل فهیم، هوشیار، مراقب، محرم و امثال آن از مردم یاد می کند. و تکیه اش بر فهم بالای مردم که الحق بجا و بحق است بسیار به چشم می آید اما یک پله که پایین می آییم مردم می شوند کسانی که از مسائل مملکت چیزی نمی فهمند و نامحرم جزئیات مذاکرات محسوب می شوند. البته شاید فقط لبو فروش و راننده تاکسیشان منظور آقای معاون بوده باشد بگذریم از اینکه برتراند راسل می گوید بهترین تحلیل گران جامعه رانندگان تاکسی ها هستند!

صرف نظر از کم سابقه بودن چنین توهینی در طول تاریخ جمهوری اسلامی نسبت به مردم و اینکه عاقبت کسانی که گویش و دید مشابهی نسبت به مردم داشته اند چه بوده و سر از کجا درآورده اند؛ کلام اقای سریع القلم را می توان از دو جنبه بررسی کرد: اول آن است که این از چه نوع نگرشی نسبت به مردم نشات می گیرد و دوم آنکه چه تاثیری بر شیوه مدیریت کشور و تعامل مردم با مسئولین خواهد داشت.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تحریم

تحریم های آمریکا و به تبع آن کشورهای اتحادیه اروپا علیه ایران از ابتدای انقلاب همراهی شاید ملال آور برای مردم بوده است و شاید ملت ما با کمتر پدیده ای به اندازه تحریم در میان مفاهیم حقوق بین الملل آشنا باشند! تحریم هایی که هر بار به بهانه های محتلف بر علیه ملت وضع شده اند و ساده انگاری است اگر شدتشان را مرهون پافشاری بر حقوق هسته ای بدانیم و عقب نشینی از آنها را عاملی برای رهایی از تحریم. مروری اجمالی بر تحریم هایی که از جانب کشورهای متخاصم با ذات انقلاب اسلامی وضع شده اند؛ کمترین فایده اش این است که از افتادن به دامهای جدید جلوگیری می کند و تاثیر خصومت دشمن را در زندگی عادی ملتی که نباید فراموش کند که دشمنی بیدار دارد؛ نمایان می نماید. تحریم هایی که به مرور زمان شدت گرفته اند اما این شدت بیشتر بدلیل سیاست تدریجی دشمن است و اینکه حرف آخر را برای آخر کار می گذارند و در توافق اول ذخائر بیست درصدشان را امحا نمی کنند!

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

هزینه برائت

اساسا از زمانی که حق و باطلی در مقابل هم تعریف شدند تولی و تبری نیز جزو لاینفک این دو به حساب آمدند و از آنجا که هر چیزی یا حق است و یا باطل و میانه ای در این میان وجود ندارد همیشه آدمی در حال انتخاب یکی از اینهاست و شاید بتوان گفت که تمام اسلام در همین تولی و تبری خلاصه میشود آنجا که شعارش لا اله الا الله است و قولوا لا اله الا الله تفلحوا! در این عبارت کلیدی، اول یک برائت هست که "لا اله" و دوم یک تولی که "الا الله". درواقع تا برائت از غیر خدا محقق نشود اعتقاد به خدا تحقق نمیابد. هرکس کافر به این طاغوت بشود می تواند ایمان به خدا بیاورد و این تکفیر طاغوت همان تبری است که هزینه دارد. صد البته تولی نیز هزینه دارد اما هزینه‌ی آن را مولی می دهد. هزینه را خدا می دهد بلاتشبیه با نعمت و اولیای خدا با صدقاتشان و خیرشان که شامل است و ولایت را به معنای منظور ایجاد می کنند لکن هزینه ی برائت را باید هر کسی خودش بدهد. برای برائت باید از آبرو مایه گذاشت و شاید جان داد.

 بسیاری بودند که دوست دار حق بودند در کوفه چنان که همام بن غالب در جواب امام می گوید قلبهایشان با توست... لکن این دوست داران هزینه ای که باید برای برائت از باطل می دادند را ندادند که شد آنچه شد و اگر استنباط وجه برائت را بواسطه‌ی این حدیث مثلی لا یبایع مثل یزید از قیام امام بکنیم این برائت هزینه اش شد داستان کربلا.

امروز نیز این تولی و تبری مصادیق بارز خود را دارد. اگر آمریکا و اسرائیل را و اساسا استکبار را، نماد طاغوت بدانیم چونانکه هستند؛ اسلام آمریکایی می شود آن اسلامی که جهادش حذف شده باشد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

چند شب پیش حجه الاسلام انصاری در برنامه ورزش دو با یک اعتماد به نفسی که پیش از این تنها از آقای هاشمی سراغ داشتیم و در بیانیه های میرحسین موسوی شنیده بودیم در چشم هزاران نفر مخاطب تلویزیون نگاه کرده و فرمودند این موفقیت های عرصه ی ورزش که با اندکی فاصله از اعلام پیروزی رییس جمهور روی داده مرهون کلید تدبیر آقای روحانی است! یعنی مراحل کاشت داشت و برداشت میوه های والیبال و فوتبال ساحلی و بسکتبال و غیره و غیره همه و همه ظرف چند روز و حد اکثر صد روز طی شده است! یعنی پیروزی اگر اشتباه نکنم تیم والیبال که برای اولین بار شعار روحانی مچکریم را سر زبانها انداخت لوبیای سحر آمیز بوده و ظرف دو روز به بار نشسته و این فوتبال ساحلی و بسکتبال هم میوه های درخت های صد روزه اند!

البته ما از خدامان است که کلید تدبیر رییس جمهور دیگر قفل ها را هم با همان صراحت و سرعتی که مد نظر آقای انصاری بود باز کند و اصلا شاه کلیدی باشد برای حل مشکلات کشور! فلذا خطاب به آقای انصاری پاره ای از مواردی که از تدبیر این کلید دور افتاده اند ارائه می شود تا رسیدگی لازم در رابطه‌ی با آنها مبذول گردد. چرا که از دولت با این تدبیری که آقای انصاری فرمودند که توانسته صد روزه ورزش کشور را در عرصه های مختلف به قهرمانی و نائب قرمانی های منطقه ای و جهانی برساند انتظار ها بالا رفته است و به قول ایشان امیدها به این کلید بسته شده است. نه اینکه ما بخواهیم وعده ی صد روز رییس جمهور را مطالبه کنیم چرا که امثال من نجیب تر از این حرفها هستند و اساسا به بازی انتخابات آگاه ترند و نه صد روز پیش وعده صد روزه را جدی گرفتند و نه امروز امیدی به آن دارند. البته ما به تیم اجرایی دولت محترم خوشبینیم اما به این وعده و وعید دادن ها بدبینیم یا اساسا سعی می کنیم آنها را نبینیم! لکن برخی مواردی که با شنیدن قابلیت های کلید مورد نظر از زبان آقای انصاری در باره‌ی ورزش، تحریکمان کرده اند و ظرف این صد روز حل نشده اند و امیدوار شدیم طی چند صد روز دیگر، در دیگر زمینه ها به حول قوه‌ی الهی حل بشوند؛ به شرح ذیل تقدیم می گردد:

  • محمد صادق حاج صمدی