بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

محرم تکرار موکد رویدادی است که سال 61 هجری رخ داده و 13 قرن است داستان آن سینه به سینه نقل می‌شود. و لطیف آنکه هر بار انگار از رگ‌های بریده خون تازه می‌جهد. روضه علقمه تکرار می‌شود و تکراری نمی‌شود! داستان معجر پاره همچنان جگر مخدرات عالم را پاره می‌کند و داغ برادر، داغ برادر‌زاده و داغ فرزند و عمو‌زاده هنوز دل مادران و خواهران را می‌سوزاند. پس سلام خدا بر او که فرمود بر جد من بسیار بگریید و بگریانید و فرمود هرکه 10 نفر را برای حسین‌(ع) بگریاند بهشت بر او واجب شود.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

عاشورا تمام شد! امام زمان را کشتند و امام بعدی را هم به اسیری بردند و شد و آنچه شد... لیکن سیاهی بر ذغال ماند و بدنامی رها کردن امام زمان و شانه از زیر وظیفه خالی کردن و اشتباه تشخیص دادن آن برای امثال عمرو بن قیس مشرقی و یا لیتنایش برای سلیمان صرد خزاعی و یاران دیر رسیده اش ماند. اینهایی که در زمانی که باید آنچه را که باید انجام ندادند؛ جایی که باید نبودند؛ وظیفه شان را درست نشناختند و وقتی فهمیدند که کار از کار گذشته بود هرچه بکنند جای مافات را پر نمی کند. سلام خدا بر او فرمود هرکه یک روزه‌ی رمضان را افطار کند صیام دهر جایگزینش نخواهد شد.

امروز در شرق جهان دولتهای کنفوسیوسی حکومت می کنند و چین که یک ششم جمعیت جهان را شامل می شود با ملغمه ای از اندیشه های شرقی و غربی اداره می شود و مسلمانان هند و پاکستان و میانمار و افغانستان بصورت دست جمعی منفجر می شوند. در شمال جهان روسیه ی پهناور شامل مردمان ارتودوکس می شود و اقلیتی از مذاهب دیگر و مردم قاره ی سبز سابقه ای دیرین از دین ستیزی به ای نحو آن دارند و همجنس بازیشان قانونی است و حجاب و ساخت مناره در کشورهایشان غیر قانونی. شمال آفریقا جولانگاه وهابیت آل سعود است و در جنوب آفریقا در مذهبی ترین حالت مسیحی شده های دوران استعمار زندگی می کنند با دولتهای کشور های مشترک المنافع و تازه استقلال یافته های وابسته تر از قبل. آمریکای شمالی شامل کشور خوشحال کانادا می شود و آمریکایی که شیطان بزرگ است. آمریکای جنوبی هم زمین کاتولیک های مستضعف و حیاط خلوت آمریکاست. داستان شیوخ منطقه و غرب آسیا هم مشخص است. در این میان اما یک سیدی پیدا شد و نظریه ی ولایت فقیه را عملی کرد و یک جمهوری بنا نمود که رای آن را شیعیان بدهند و امامتش را ولی فقیه بکند. یک مملکتی که عاشورا و تاسوعایش تعطیل باشد. که نیمه شعبانش تعطیل باشد. که وقت اذان در هر محله ای صدای اذان بلند شود. که راحت بشود در آن علیه اسرائیل شعار داد و که وامدار شرق و پلیس غرب نباشد. یک مملکتی که بلند بگویند اولی علی بود

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

عمر سعد ابی وقاص یکی از آقازادگان دوران ابتدایی اسلام است که در سال 23 هجری متولد شد. در جنگ صفین به همراه پدرش شرکت کرده بود و در جریان حکمیت پدرش را که در جریان ثقیفه نیز از مدعیان خلافت بود به ادعای خلافت تشویق نموده. نمونه ی برابر اصل پدری که غرور او در فتح ایران و پیوستن به اسلام در 17 سالگی چشمانش را کور کرده بود. سعد ابی وقاص اما از معترفان به فضائل امیرالمومنین بود و نامه ای تند در جواب نامه معاویه که او را به بیعت دعوت کرده بود از مکه می نویسد و می گوید اگر قرار بود با کسی بیعت کنم با پسر ابیطالب بیعت می کردم و نه با تو. سعد از بنیانگذاران کوفه بود و در این شهر یکصد و هشتاد هزار نفری از موقعیتی قابل توجه برخوردار بود و فرزند متظاهر زاهدنمایش نیز وارث همین موقعیت اجتماعی بود. عمر اما هیچگاه فردی جنگجو نبود لکن همیشه بواسطه ی پدر فاتح اش انسان وجیهی بین کوفیان قلمداد می شد و در فقه نیز از جمله اهل فن به حساب می آمد. آقازاده ی وقاص بواسطه ی همین ها و اعتماد بنفسی که در او بوجود آمده و ریشه دوانده بود در بارگاه پسر زیاد که او را به حکومت ری وعده داد و امر به رفتن به کربلا کرده بود یک روز مهلت گرفت تا بیاندیشد و در مذاکراتی که با شخصی بنام کامل از او در این شب به جا مانده گفته بود: به کربلا می روم و با حسین (ع) مصالحه می کنم و بدون جنگ با او به ری میروم..." اطمینانی که پسر سعد به خود داشت و عدم شناخت صحیح از شرایط و بازیگران بازی زمان، باعث شد که او در مصالحه ی بین امام حسین (ع) و پسرمعاویه طمع کند و نه تنها خود را مصلح میانه قلمداد کند بلکه قدم در وادی هلاک گذارد. در واقع آنچیزی که تردید عمر سعد را در پذیرش فرمان ابن زیاد به یقین رساند همین بود که خودش را زیاد شمرده بود و زمان را نشناخته بود و نمی دانست که نمی تواند بین همچون یزیدی با امام زمانش مصالحه کند! بازیگران را نشناخته بود و بازی را هم اشتباه گرفته بود. فکر میکرد مشکل آل امیه را با آل علی می تواند با مذاکره حل کند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

کدام فوتبال

هشتم آبان سالروز اولین مسابقه ی فوتبال است یا یک همچین چیزی که روز مهمی محسوب می شود در عرصه ی فوتبال که قبلا ورزش بود و امروز بسته به اینکه از چه منظری مورد بررسی قرار بگیرد چیز های مختلفی است. مثلا پروتکل سیزدهم عقلای یهود آن را دست آویزی برای سرگرم کردن مردم می داند یا صدا و سیما آن را جایگزین تولید برنامه های دیگر قلمداد می کند و به آن بعنوان فرشته ی نجات نگاه می کند. برای بعضی از مردم فوتبال میانبری برای رسیدن به خوشبختی است و برای یک سری مولد ثروت است. برای بعضی دیگر مثل این شیخ زاده های خلیج که نمی دانند با پول مردمشان چه بکنند بهانه ی خرج کردن است و برای دیپلمات ها بستر بهبود روابط و برای وزیر جنگ رژیم جعلی زمان مناسبی برای حمله کردن به دیگران. برای مردم برزیل امید به زندگی و برای جامعه شناسان عرصه ی تخلیه ی انرژی متراکم مردم و ...
فوتبال دیروز ورزشی مفرح و پر هیجان بود از آن جهت که تعداد قابل توجهی در آن شرکت می کردند بعنوان بازیکن و بدلیل آنکه ما یحتاج آن یک توپ بیشتر نبود و یک فضایی که بشود دنبال آن دوید همه جا طرفدار داشت و همه گیر شد اما روز به روز از بازی کنندگان آن کاسته شد و به بینندگانش افزوده می شود. هر روز که می گذرد بازیکنان آن گران تر می شوند و ورزشگاه هایش بزرگتر و بیشتر! صحنه ای که از دور کلوزیوم های روم باستان را تداعی می کند که در آن یک عده آدمی که خرید و فروش می شدند را به جان هم می انداختند و به برندگان آن جایزه می دادند و برنده آماده ی مسابقه ی بعدی می شد!‌ البته قیاس این دو با هم در بعضی موارد نا صحیح است اما من باب خرید و فروش آدمهای آزاد همان است. بازیکنان فوتبال امروز در ازای وجهی پول قابلیتی که دارند را می فروشند اما در بسیاری موارد سهم آنها در تصمیم گیری کمتر از آن است که بتوان آن ها را تصمیم گیر این موضوع دانست. درواقع بازیکنان فوتبال کالا های گران قیمتی هستند که در میان باشگاه های ورزشی خرید و فروش می شوند با ظاهری لوکس که این قضیه را پشت ویترین تجمل و در هیاهوی رسانه ها پنهان کرده است.
وجه دیگر سرگرمی این پدیده است که میلیون ها انسان را در ساعت مشخصی در مناطق مختلف زمانی پای تلویزیون میخکوب می کند که این توپ از خط دروازه رد می شود یا نمی شود. میلیون ها نفر مردم که ساعت ها از عمر خود را صرف تماشای فوتبال می کنند که نتیجه ی آن میلیاردها نفر ساعت زمان هدر شده ی مردمی است که برای چند کیلوبایت بر ثانیه بیشتر در سرعت اینترنت خود هرکاری می کنند اما این حجم از عمرشان را پای تماشای بازی یک عده ی دیگر هدر می دهند! نگاهی گذرا در عناوین اخبار نیز نتیجه ی جالبی بدست می دهد که همزمان با اینکه مردم جهان مشغول تماشای فوتبال هستند و تمرکز رسانه ها معطوف به نتیجه ی رد شدن توپ از خط دروازه است در دیگر کشور ها جنایات جنگی رخ می دهد بدون اینکه رسانه ای آن را پوشش داده باشد یا کسی توجهی به آن بکند که جنگ 33 روزه و 22 روزه شاهد مثال همان است و هر سال با آغاز جام جهانی نگرانی هایی از همین دست قوت می گیرد.
خود فوتبال ورزش است و امر به ورزش امر به معروف است اما آن چیزی که برای جامعه مفید است بازی کردن فوتبال است نه تماشای آن. گستره ی تماشاچیان از فوتبال بر خلاف دیگر ورزش ها یک صنعت ساخته است که به شیوه های مختلف حتی با مسائل دیپلماتیک گره خورده است. صنعتی که مانند بسیاری موارد وارداتی دیگر بدون زیرساخت لازم در جمهوری اسلامی گسترده می شود و هر چه پرداخت به آن و حجم پرداخت های آن افزایش میابد از نتیجه ی آن کاسته می شود! افتخارات فوتبال در مقابل ورزشهای دیگری مثل بسکتبال یا والیبال، کشتی یا وزنه برداری و ... نا چیز می نماید اما بدلیل صنعتی شدن، بیشترین سهم را از پرداخت ها و پرداختن ها به خود اهتصاص داده است.

  • محمد صادق حاج صمدی