تدبیر تورم از تریبون مذاکرات

دولت تدبیر و امید در حالی روی کار آمد که تحریم های خارجی در کنار برخی بی کفایتی های داخلی موجب شده بود تا بهبود شرایط اقتصادی جزو اولویت های مردم برای انتخاب گزینه ی اصلح قرار بگیرد و این نکته شاید بعنوان پررنگ ترین شعار همه ی کاندیداها مطرح می شد. بحث ها عموما معطوف به ارتقای متوسط قدرت خرید مردم بود و عموم جامعه بیش از هر چیز بدنیال راه حلی حداقل برای ثبوت نرخ ارز و نوسانات بازار بودند.
رییس جمهور با آرایی نزدیک به 50 درصد گوی خدمت را از دیگران ربود و مردم امیدوار به دولت تدبیر و امید منتظر ماندند تا وضعیت بازار به حد نسابی قابل قبول برسد و اگر چیزی ارزان تر از قبل نمی شود لااقل بر قیمت آن افزوده نشود و دست سودجویان و محتکران و واردکنندگان غیرقانونی کالا از بازار جمهوری اسلامی قطع گردد. تولید ملی که از بدیهیات پیشرفت اقتصادی محسوب می شود با جلوگیری از قاچاق کالا تقویت شود و به وضعیت یارانه ها به اندازه ای که در این چندماه گذشته از دولت قابل انجام است رسیدگی گردد. انتظاری که مردم در انتخابات سال 76 نیز از ریس جمهور منتخب وقت داشتند و با چه امیدی چنان مشارکتی را رقم زده بودند.
اساسا درک مردم از نیاز جامعه همیشه صحیح و قابل اعتماد بوده و انتخاب شعارهایی که پاسخ درست را به نیاز های وقت می دهندموید همین مسئله است. اما اینکه به این مسئله تا چه حد از سوی مسئولین منتخب پرداخته می شود امری است که باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد.

مای بنی اسرائیل

بصیرت یک طیفی دارد منتها افقی نیست! عمودی است! هرچه بیشتر میفهمی بالاتر می نشینی و هرچه بالاتر می نشینی بیشتر می بینی و هرچه بیشتر میبینی بیشتر میفهمی و دردت زیادتر می شود! بعد مردمی را میبینی که در پایین دست این طیف خلاف صلاحشان سرو صدا می کنند و نه میتوانی برایشان هر آنچه میبینی بازگو کنی و نه می توانی سکوت کنی و بگذاری راهشان را بروند! بعد فکر کن همانهایی که پایین ایستادند مدام بهانه میگیرند و تو را مقصر همه ی آنچیزی که رخ میدهد می دانند و تو باید برای دنیا و آخرتشان بچه بازی هایشان را تحمل کنی! بگویی بعدا می فهمند! کسانی که امروز نمی فهمند گفته و کرده هایت برای خودشان است بعدا خواهند فهمید! سپر بلای یک سری می شوی که میدانند چه میخواهند اما نمی دانند چطور و مدام نق می زنند به جان تویی که میدانی راه رسیدن به قله چیست. بعضی وقت ها هم نمیتوانی بگویی راهی که می روید اشتباه است چون از آنهایی هستند که باید خودشان ببینند. باید بگذاری بروند سرشان به سنگ بخورد و بعد برگردند. فریاد میزنی و راه را نشان میدهی بعد از بیراهه که میروند غصه شان را میخوری و سرشان که به سنگ خورد بر میگردند عجب اما بجای دستهای از پا درازتر با زبانهایی از دست و پا درازتر برمیگردند و تو را مقصر جهالت خودشان می دانند!

سلام خدا بر او فرمود بیشترین شباهت را به قوم بنی اسرائیل قوم من دارند ..........

به دوستان اصلاح طلبم

این در حزب اللهی ها کمتر است از آنجایی که کلا کنار آمدنشان با بقیه راحت تر است از کنار آمدنشان با خودشان و کلا تمیز بیشتر قائل میشوند بین طیف های مختلف جناح مقابل اما یک چیزی که در رفتار دوستان اصلاح طلب و بعضا دگر اندیشم در این چند وقت بعد از انتخابات تا قضیه ی برخورد با مذاکره ی با آمریکا و رفتن و آمدن آقای روحانی به سازمان ملل، دستگیر من شد این بود که مهم نیست ما کجای طیف به اصطلاح حزب اللهی بودن قرار میگیریم و چقدر محافظه کاریم یا نو محافظه کار و راست سنتی هستیم یا مدرن و اصولگراییمان اصولگرایی شریعتمداری است یا علی مطهری! مهم این است که ما دیگری این جماعت تعریف شده ایم به صرف اینکه در جناح راست قرار داریم و اینها همه را به یک چشم نگاه می کنند و بعضا برخوردشان با ما یکی است.
از این واقعیتی که شاید به چشم نمی آید نکته ای را به دوستانم در جناح مقابل یاد آوری میکنم که همین نوع نگاهی را که شما به ما میکنید و تعریفی که از ما ارائه میدهید را، آمریکا و امثال آمریکا هم به شما میکنند و خوشتان بیاید یا نیاید شما را در کنار ما قرار می دهند! از پنجره های کاخ سفید و نور گیر های الیزه همه ی ما در کنار هم دیده می شویم و دشمنی ذاتیشان شامل شما هم می شود!‌ چرا که این ما و شمایی که شما تعریف می کنید یکی است برای آنها.
این تمیزی که بین گروه های مختلف ما قائل نمی شوید آنها نه تنها بین ما و شما که بین وهابی و سنی و شیعی هم لحاظ نمی کنند! بخواهید یا نه برای آنها ما و شما و سلفی های سفاک سوریه و حنبلی های سودان و شیعیان یمن و شافعیان شام یکی هستیم و برگ های درخت اسلام که هر روز باید زرد تر بشود و بیشتر بریزد. مهم نیست چه رنگ برگی بر درخت بماند؛ قرار است این درخت برگی نداشته باشد.
این را که یادتان بماند انتظارتان نمیرود که دولت اصولگرایی اگر جایش را به کارگزاران و اصلاح طلبان بدهد از بار تحریم ها یا دشمنی غرب چیزی کاسته شود.

ان یتبعون الا الظن و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا!

به دوستان نخبه ام

رونمایی از پهباد وطنی که میتوانست 8 بمب هوشمند هوا به زمین را حمل کند یک معنی دارد و دو پیام یکی داخلی و یکی خارجی که معنی و پیام خارجی اش بماند برای بعد. اما پیام داخلی اش دو قشر مخاطب دارد یک قشرش که امثال ما هستند مردم و حزب اللهی ها و یک قشر دیگری که امثال دوستان من هستند نخبه هایی که اعتماد به نفس به حقشان ستودنی است اما ...

این یکی را به خاطر بسپارید عزیزان من که نظام هروقت بخواهد و اگر بخواهد از شما نخبه تر را در چنته دارد که فارغ التحصیلان امثال ام آیتی و بقیه ی این دانشگاه های پرطمطراق فرنگستان را که اپلای می کنید آنجا درس بخوانید کنار بزنند! شما که دیگر فارغ التحصیل همین شریف و امیرکبیر خودمان هستید!

انقدر نخبه ی حزب اللهی و فدایی وطن و بسیجی در این جمهوری اسلامی هست که شما حتی اگر هم بخواهید خدمت به نظام بکنید باید چند سال دیگری توی صف بنشینید که نوبتتان بشود شاید کاری از دست شما هم برای مملکت امام زمان بر بیاید!

دوستان همانطور که مشاهده می کنند جمهوری اسلامی در حالیکه به نظر خیلی ها نخبگانش را از دست می دهد با یک عده امثال حسن باقری ها و احمدی روشن ها کارش را جلو می برد و تولید علم میکند و انقلاب را صادر میکند!‌ خود شما هم صادرات نظام محسوب می شوید خبر ندارید!‌

جمهوری نخبگان مازادش را صادر می کند و گلهای سرسبدش را به خدمت می گیرد بعد هم که در آسمان باز بشود شهید می شوند و یک عده ی دیگری جایشان را می گیرند از قبلی ها بدرد بخور تر! کار خداست کار نظام! زمین نمی ماند.

ویوم یعض الظالم على یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا ...