چندی پیش شبکه من و تو نمایشی از زندگی فرح دیبا را تحت عوان مستند به نمایش گذاشت با نام شهبانو که یکی از نکات بارز آن عشق میان شاه پهلوی و فرح دیبا بود. در نظر بگیرید یک فردی همچنان زنده است و بسیاری از کسانی که از او سن بیشتری دارند هم همچنان زنده اند. کسانی که از نزدیک در جریان زندگی خصوصی شاه و فرح بوده اند نیز حضور دارند و پدران و مادران ما هم شاهدان عینی آنچه در دوران پهلوی رخ داده بود هستند؛ با این حال یک نمایش تلویزیونی موضوعی را که هیچ نکته پنهانی از آن وجود ندارد و حتی شهادت اعضای دور تر خانوانده شاهی و مستندات بسیار آن را انکار میکند؛ را تغییر می دهد به شکلی که مردم در کوچه و خیابان از ناگفته های فرح دیبا صحبت میکنند و محبت لیلی و مجنون پهلوی را می ستایند! و واقعیتی که کمتر از پنجاه سال پیش رخ داده به بدلیل بی سلیقگی و خواب آلودگی رسانه های جمعی و آموزش عمومی از یاد مردم رفته و نسخه جعلی اش در یک فیلم دو ساعته جایگزین آن شده است.
این که حافظه بخشی از جامعه چقدر ممکن است فراموش کار باشد نکته قابل انکاری نیست اما اینکه چگونه کار به جایی می رسد که چهره یک زن پاکدامن و وفادار به همسر و میهن از ملکه ای فراری که مادرش شهادت به فساد او میدهد در بین مردم شکل میگیرد موجب شد تا برخی رسانه ها به فراصت انتشار خاطرات و مستندات مربوط به بیفتند که کار پسندیده ای بود اما در همین حین اتفاقی بهت آور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی رخ می دهد. اتفاقی که دلسوزان را بران داشت تا بجای بازگویی وقایع قبل از انفلاب، به نشر و تبیین مجدد رخداد های چند سال اخیر بپردازند تا مبادا بلایی که بر سر تاریخ پهلوی آمده انقلاب اسلامی را نیز دستخوش تحریف کند.