اگرچه تبلیغ کالاهای صهیونیستی در رسانه ملی قبلا هم رخ داده بود اما در این مورد خاص حساسیت بسیار بیشتری بوجود می آید و بیم آن می رود که در رسانه روندی ناخواسته و یا خدای ناکرده خواسته در حال طی شدن است که نتایجی غیرقابل انکار و زیانبار به همراه خواهد داشت...
امپراطوری صهیونیستی
مایکل ایسنر رئیس و مدیر اجراییپیشین این شرکت، یهودی و با گرایش های صهونیستی است. امپراتوری دیزنی, تلویزیونی "تاچستون"و تلویزیون "بوئنا ویستا"و نیز شبکههای کابلی با مجموع 100 میلیون مشترک را در بر میگیرد. در حوزة فیلمهای سینمایی، گروه تصاویر متحرک والتدیزنی، وابسته به استودیو والت دیزنی، توسط "جوزف اروس " که یک یهودی است اداره میشود. "همچنین والت دیزنی پیکچرز "، "تاچ استون " و "کاروان" نیز شرکتهای فیلمسازی وابسته به این گروه هستند. "اروس "، "کاروان پیکچرز " را در ژانویه 1993 راهاندازی کرد و هدایت آن را به همکار یهودی خود "راجر برنبائوم " سپرد. شرکت "میراماکس فیلم " نیز متعلق به دیزنی است و توسط برادران وینستین، هاروی و باب، اداره میشود. این دو برادر فیلمهای بسیار مبتذلی همچون "بازی گریهدار " "کشیش " و "بچهها " را ساختهاند. در سال 1995 کپمانی والت دیزنی نوزده میلیارد دلار برای به کنترل در آوردن شبکه ABC پرداخت. این کار دیزنی را به بزرگترین غول رسانه ای تبدیل کرد و فردی که دیزنی را رهبری می نمود ، یعنی مایکل ایسنر (M.Eisner)را به قدرتمندترین مرد رسانه های جهان مبدل ساخت. او از یهودیان با گرایش شدید صهیونیستی در آمریکا است. این شبکه دارای ده ایستگاه تلویزیونی در بازارهای بزرگی همچون نیویورک, شیکاگو, فیلادلفیا, لسآنجلس, سان فرانسیسکو و هوستون است. علاوه بر این موارد, این شرکت 225 ایستگاه تلویزیونی دیگر در ایالات متحده داشته و بخشی از سهام چندین شرکت تلویزیونی اروپایی را نیز در اختیار دارد. استفن بارنشتین، رئیس و مدیر اجرایی شبکة کابلی ESPN وابسته به ABC نیز یهودی است. این شرکت همچنین بخشی از سهام شبکههای تلویزیونی کابلی A-E, Lifetime را در اختیار دارد؛ که هر کدام از این شبکهها بالغ بر60 میلیون مشترک دارند. شبکة رادیویی ABC , 26 ایستگاه رادیویی AM و FM در شهرهای بزرگی همچون نیویورک, واشنگتن و لسآنجلس، و نیز بیش از 3400 ایستگاه در دیگر شهرها در اختیار دارد. اگرچه ABC/Capital Cites بیشتر یک شرکت رادیو تلویزیونی است، امّا تنها در سال 1997 در حوزة چاپ و نشر درآمدی بالغ بر یک میلیارد دلار داشته است.
در سال 2005 نیز مایکل آیزنر جای خود را به روبرت ایگریهودی، با گرایش صهیونیستی داد. در این میان تامین اعتبارات کلان از بنیادهای صهیونیستی و علی الخصوص آیپک که بزرگترین بنیاد یهودی صهیونیستی حامی اسرائیل است نیز نکته ای قابل توجه و تامل در رابطه با محصولات این کمپانی است که درآمد حاصل از تولیداتش، آنرا از کمک های مادی دیگران بی نیاز می کند...
کمپانی والت دیزنی در سال ۱۹۲۳به وسیلهٔ دو برادر، "والت" و "روی او" به عنوان یک استودیو کوچک انیمیشنسازیتأسیس شد و چندی بعد به یکی از بزرگترین استودیوهای هالیوود تبدیل شد که یازده شهر بازی و چند شبکه تلویزیونی از جمله ایبیسیرا نیز در بر می گرفت. والت دیزنی موسس این کمپانی شیطانی، به اذعان بسیاری یک فراماسون اعظم و عضو انجمن دیمولیبوده و سالها چهره و افکار شیطانی خود را پشت کارتون، فیلم و کتاب پنهان نموده است. این شرکت در سال ۱۹۳۰ با کمک شرکت کلمبیا پیکچرزموفق به عرضه مجموعه تلویزیونی کارتونی میکی ماوسشد که تقریبا معروفترین محصول آن محسوب می شود.
از آنجا که رسانه بیشترین نقش را در پر کردن اوقات مردمان در تمام سنین برعهده دارد بیشترین توجه سیاستگزارن کلان را نیز بخود معطوف داشته است. چرا که با مشابهت هایی که برای جامعه گیرنده بوجود میاورد مفاهیم عمده و سیاست های کلی و بعضا جزیی را نیز به روح بیننده و شنونده تزریق می کند تا جاییکه گیرندگان تمام آنچه فرستنده برای آنها بوجود آورده را به مصابه افکار خود تلقی می کنند. در حالیکه در حالت عادی احتمال پذیرش بسیاری ازین موارد توسط بینندگان تا قبل از تماشای تولیدات هدفدار تلویزیونی می توانسته نزدیک به صفر باشد. با اندکی تفکر در صاحبان رسانه های جهان اعم از خبری و سرگرمی و... به راحتی پاسخ این نکته که چرا در بسیاری از نقاط جهان رژیم جعلی صهیونیستی به عنوان یک کشور پذیرفته شده و سالانه بسیاری از مردم، اسرائیل را برای گذران تعطیلات خود انتخاب می کنند روشن می شود و در نتیجه اهمیت واقعی رسانه ها مشخص می گردد.
در میان جامعه گیرنده، کودکان و نوجوانان، بیشترین سهم تاثیر پذیری را دارند؛ چرا که اولا قسمت عمده یادگیری رفتار اجتماعی و... در این سنین اتفاق می افتد و کودکان پیشفرض های فکری خاصی ندارند تا با آنچه برای آنها به نمایش در میآید مقایسه کنند و ثانیا بیشتر وقت کودکان پای تلویزیون می گذرد و متاسفانه اکثرو والدین ترجیح می دهند فرزندشان ساعتها با تلویزیون سرگرم باشد تا آنها بتوانند به کارهای دیگر خود برسند.
اغلب این مولفههای فرهنگی که توسط رسانه های بیگانه ترویج میشود، متأسفانه با فرهنگ بومی و باورهای دینی ما هماهنگی ندارند. برای نمونه، تقریبا در همه این انیمیشنها – که حتی در رسانه ملی نیز بارها پخش میشوند و متأسفانه در انیمیشنهای ایرانی نیز رسوخ کرده اند – میبینیم که دخترها و پسرها با هم دوست هستند. رابطه دختر و پسر در حالی در انیمیشنها (خواسته یا ناخواسته) گسترش مییابد که همین دختران و پسران چند سال بعد با سختگیری و جلوگیری شدید جامعه و خانواده در ممانعت از ارتباط آزاد بر پایه آموزههای دینی و عرف اجتماعی روبه رو میشوند و این یعنی تقابل آنچه در کودکی دیده بودند با آنچه که در بزرگسالی باید باشند.
اگر بر این باور باشیم که فرهنگ برایند باورهای اجتماع است و کودکان امروز، فرهنگ فردای جامعه را شکل میدهند؛ باورهای کودکان و نونهالان امروز، هدف جنگ نرم در عرصه فرهنگی خواهد بود. کودک ما در انیمیشنهایی که به وفور از طریق تلویزیون ماهواره و ویدیوکلوپها در اختیارش نهاده میشود و حتی از سوی والدین در پاداش یک کار نیک دریافت میکند! اغلب مواجه با خشونت ترس دلهره پرخاشگری و حتی متأسفانه روابط جنسی در سطوح گوناگون است.
در این مورد خاص والت دیزنی در دهه سی میلادی انیمیشن میکی ماوس را برای کودکان جهان تهیه کرد و با قرائن فراوان در آن به ترویج نشانه های ماسونی از قبیل رداهای مخصوص بر تن شخصیت های کارتونی، پرداخت. با استقبال گسترده جهانی از پروژه میکی ماوس کمپانی در دهه چهل وظیفه مظلوم نمایی یهودیان و حمایت از آنها در قالب های کارتونی را نیز بر عهده گرفت. جالب است بدانیم اروپایی ها از دیربازذاز یهودیان با نام موش کثیف یاد میکردند که البته ریشه در رفتار موذیانه آنها طی سالها داشته است. والت دیسنی به کمک میکی موس توانست در چند دهه کاری کند که این واژه جای خود را به موش دوست داشتنی بدهد و موش کثیف به کلی از ذهن مردم محو شود. درنتیجه میکی موس معصوم که همواره مورد تهاجم رقبای خود قرار می گرفت و تنها به کمک زیرکی بر دشمنان پیروز می شد، نمادی شد از معصومیت قوم یهود! که باید تلاش کند با تنها سرمایه خود، یعنی زیرکی، خود را از دست دشمنان جهانی رهایی دهد.
همجنس بازی
مرحله بعد برای والت دیزنی جا انداختن نمادهای غیر اخلاقی در ذهن کودکان بود. دیزنی با لایحه پورن اینترنتی و همینطور قانون حفاظت از کودکان در مقابل اینترنت _که مسائل جنسی و شهوت انگیز را برای کودکان محدود می کرد_ مخالفت کرد. و البته به این هم اکتفا نکرد و با استفاده از اشکال نامناسب بصری و شوخی های غیراخلاقی در انیمیشن ها، و نشان دادن برخی مسائل که بر روحیه کودکان اثر بسیار زیادی داشت، اخلاق را در جامعه در راستای هدف بزرگتر جامعه جهانی هدف قرار داد. در پاره ای از مواقع خانواده های آمریکایی برای انتقال مسائل جنسی در انمیشین های والت دیزنی به این کمپانی شکایت کردند و یا حتی کودکان خود را از دیدن این فیلم ها منع نمودند. بسیاری از خانواده های معتقد به اخلاق آمریکایی در طول سالهای گذشته شبکه دیزنی را از تلویزیون کابلی خود حذف و اعلام کرده اند که معتقدند شرکت دیزنی با استفاده از شیوه های مدرن، ارزشهای خانوادگی را از بین برده و این شرکت صهیونیستی مروج ایدئولوژیهای غیر اخلاقی است. به طور مثال در دهه ۱۹۹۰ میلادی انمیشینی پخش شد که در آن یک کشیش در زمان خواندن عقد بین دو نفر حرکت بسیار ناپسندی را به نمایش می گذاشت که باعث تجمع تعدادی از والدین کودکان مقابل دفتر کمپانی شد. در ژوئن ۱۹۹۶، دیزنی به راه اندازی ششمین همایش «روز همجنس بازان مرد و زن در دنیای دیزنی»کمک کرد. دراین همایش، دیزنی اجازه داد تا دست اندرکاران همجنس باز، میکی ماوسو دونالد داکرا به صورت عاشقان همجنس باز مرد به تصویر کشند. همینطور اجازه داد مینی دیزی داک نیزبه عنوان عاشقان همجنس باز دختر به تصویر کشیده شوند. گزارشات ذیل نیز مواردی قابل توجه از فساد در این کمپانی را بیان می کند که بسیار جالب توجه است:
تام شوماخر، نایب رئیس بخش انیمیشن تصویری، همجنس بازی است که همجنس باز بودن خود را مخفی نمی کند و با شریک خود به بخشهای مختلف می رود و در مصاحبه ای با نشریه دفاع از همجنس بازان، گفته بود: "همجنس بازان زیادی در سطوح مختلف کاری در دیزنی هستند. خیلی محیط آنجا خوب و حمایت کننده است." دیزنی،ویکتور سالوا، مردی که در 1987 به جرم تجاوز جنسی به کودکی بازداشت شده بود را استخدام کرد. وقتی که قربانی این تجاوز، ناتان وینترز،که الان بالای بیست سال سن دارد، استخدامسالوادر دیزنی را فاش کرد، افسر پلیس درگیر در آن ماجراگری پریماورا،از تعجب شگفت زده شده بود. اما مقامات دیزنی، درخواستناتانمبنی بر اخراجسالوارا رد کردند.
کارتون های بزرگسال
تاثیرگزاری والت دیزنی بدون شک هدفدار و غیرقابل انکار بوده است. در یک پژوهش ساده از انیمیشن های تولید شده بین ۱۹۸۰ تا کنون به وضوح می توان دریافت که در هر زمانی به فراخور صفات و اهداف برخی از کشورهای دنیا این کمپانی تغییر مسیر داده و در راهی متفاوت گام برداشته است. با بالا گرفتن تب شیطان پرستی در دنیا هدف بعدی این کمپانی تبلیغ این فرقه انحرافی برای مردم دنیا بود. کمپانی والت دیزنی با مشارکت در پروژه های شیطان پرستی،تهیه و جمع بندی آثار ادبی در بین کودکان، سعی کرد که دیدگاه معنوی و بسیار موجه به این جریان بدهد.
در سال 1967 شرکت دیزنی فیلم انیمیشنی مبتنی بر مجموعه داستانهای کتاب جنگل کیپلینگ تولید کرد. در سال 1994 ایسنر نسخه جدیدی از این فیلم را تولید نمود. در این نسخه که در آن انگیزه های سیاسی به صورت واضحی روشن بود، شخصیت های زنده به جای تصاویر اینمیشین حضور داشته و اعمال منافی عفت عمومی انجام می دادند.
این ها حقایقی از تسلط یهودیها بر رسانههای آمریکایی است. تسلط صهیونیستها بر رسانههای جمعی آمریکا، مهمترین حقیقت زندگی، نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان است. تسلطی که به شکل نامحسوسی تعیین کنندة سیاست خارجی ایالات متحده است. صهیونیستها با در اختیار داشتن کنترل رسانهها, در واقع کنترل روح و ذهن کودکان آمریکایی, که سازندة آتیه این کشور هستند، را نیز در دست دارند.
به نظر می رسد چنگال امپراطوری کمپانی های بزرگی همچون "والت دیزنی " تیزتر و قویتر از گذشته شده است. به طوریکه فیلم های کارتونی آن امروزه سوغات خانه کودکان معصوم هر ملت و فرهنگی شده است. کارتون هایی که مرزهای بین طفولیت و بزرگسالی را درنوردیده و دوران کودکی را که در گذشته با حفظ حریمها و مرزهایی با دوران بزرگسالی، تحقق پیدا میکرد، به زوال کشانده است. مضامین موجود در این کارتون ها به گونه ای است که انگار محتوای دنیای بزرگسالان را بدون استفاده از هر گونه نظام مرزگونه خاصی ـ آن گونه که در مورد متون مکتوب شاهد آن بودهایم ـ به کودکان عرضه مینماید. پیشتر بزرگسالان اسرار زندگی خود را ـ همچون اسرار اجتماعی، سیاسی و ... که برای کودکان خود نامناسب تلقی مینمودند ـ با استفاده از نظامهای رمزگونه مکتوب، از دسترس آنها دور نگه میداشتند، اما هم اینک، محصولات رنگارنگ کمپانی دیزنی همه این اسرار را به طور همزمان و در کمترین زمان ممکن به هر فردی و با هر فرهنگی منتقل مینماید. کودکان ما علاقه دارند که بدانند سرنوشت "شرک "چه می شود و یا اینکه سیندرلا و پری دریایی بالاخره با محبوب خود ازدواج خواهند کرد یا خیر؟ در چنین اوضاعی، وقتی کودکان در سطح شهر و کوچه خیابان، بر سر در رستوران یا سوپر مارکت و بر روی برچسب تبلیغاتی و کیف و مداد و دفتر مدرسه، تصاویر مختلف "شرک " را می بینند، چندان عجیب نیست که همیشه چشم به راهش باشند تا با برنامه هایی جدید به دیدارشان بیاید. فلذا در چنین فضایی است که جامعهپذیری کودک بدون هیچ گونه کنترل و نظارتی، صورت میپذیرد. کودکان ما تحت تاثیر فرهنگ غالب این انیمیشن ها رشد میکنند و قطعا چنین چیزی بر نگرش و شخصیت آنان موثر خواهد بود. به این ترتیب دیزنی به دومین خرید بزرگ در تاریخ اقتصاد آمریکا تبدیل می شود و میزان سود حاصل از فروش محصولاتش در میان 5 اثر اول دنیا شناخته می شود.شاید ارایه این گزارش شما را به یاد پروتکل های 1987 صهیون بیاندازد که در آن راه به بندگی کشاندن اقوام مختلف از طریق توسعه فساد اخلاقی و جنسی از طریق رسانه ها را مد نظر قرار داده بودند.
این موش دوست داشتنی
بصورت اجمالی میتوان در باب برخی از محصولات این ابر رسانه نکاتی را بیان کرد که بسیاری از مردم به راحتی از کنار آنها گذشته اند حال آنکه مساله اصلی برای تولیدات این محصولات همین ها بوده و سرگرمی تنها ابزاری برای انتقال موضوعات مورد نظر بوده است:
مجموعه تام و جری درست پس از جنگ رمضان بین اعراب و اسرائیل ساخته شد که در طی جنگ رسانه های خبری از واژه موش برای اسرائیل استفاده کردند که از گربه مصری شکست خورده بود. شخصیت جری در مجموعه تام و جری در واقع ادامه شخصیت میکی موس است. جری موش زبل و بد جنسی که با شیطنت و ناجوانمردی همواره بر گربه ابله و احمق پیروز می شود. این پرسش که چرا برخلاف دنیای واقعیت، همواره این موش است که برگربه پیروز می شود، چیزی است که ناخودآگاه ذهن کودک و بزرگسال را به خود معطوف می دارد و از سوی دیگر، به تدریج این حس را در ذهن کودک نهادینه می کند که می توان با دغل و حقه بازی همیشه پیروز شد.
در مجموعه شیر شاه که کمتر کسی فکرش را میکند بر پایه پیامهای سیاسی شکل گرفته باشد؛ به خوبی جنگ دو ابر قدرت برتر جنگل و آشتی نسل های آینده آنها دیده میشود. این اثر نمادی از جنگ سرد آمریکا و شوروی در سال های طولانی پس از جنگ دوم جهانی است که سرانجام با آشتی نسلها و فروپاشی نظام کمونیسم پایان می یابد. نکته اینکه شیر در فرهنگ یهودی نماد سلطه جهانی صهیونیسم است.
در تورات میخوانیم:… و بقیه قوم یعقوب در میان امتها و قومهای دیگر مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گلههای گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پایمال میکنند و می درند و کسی نمیتواند مانع آنها شود.
انیمیشن هایی از قبیل پرنس مصر، داستان حضرت نوح و همچنین حضرت یوسف که در آنها حرمت انبیای الهی به راحتی زیر سوال می رود و پیامبران همچون مردم عادی به گناه آلوده می شوند نیز از جمله موارد تضاد رسمی دست اندرکاران این ابرکمپانی با ادیان الهی اند که پیامبران را چهره هایی عادی و بعضا سکولار معرفی می کنند، خود نشانه دیگری از اوج انحراف در این ابر رسانه است.
در بین انیمیشن های جدید تر شرک برای خودش سبکی منحصر به فرد بوجود آورد و اگرچه شرک ۱ انیمیشنی بسیار حرفهای جذاب و دوست داشتنی بود، کودکان در سریهای دو وسه آن به طرز باور نکردنی با مسائل جنسی و معاشقههای طولانی روبه رو شدند.
انیمیشن ناین (9) را هم باید برنامه استاندارد آموزش مبانی کابالا برای کودکان و حتی بزرگسالان نامید که صرف نظر از نام آن و نقشی که عدد نه در اندیشه کابالا و درخت زندگی دارد_ و مفاهیمی وسیع تر از قبیل 911 (شماره تماس اضطراری در آمریکا) و واقعه یازده سپتامبر به آن مربوط می شوند_ در آن، ضمن تبلیغ کاملا آشکار فرقه انحرافی کابالا بیننده به طور دقیق با فلسفه و مبانی این تفکر آشنا می گردد و بارها به روشنی از فردی به نام پاراسلوس و کتاب معروف او نام برده میشود. (پاراسلوس یک جادوگر و پزشک معروف فرقه منحط کابالا یا همان عرفان صهیونیستی است).
سرتاسر فضای داستان انیمیشن فرار جوجه ای نیز، یادآور اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی و هلوکاست است که سال هاست صهیونیسم در راستای اثبات آن میکوشد. ناجی مرغ های قربانی (نمادی از یهودیان) خروس خلبانی است که آمریکایی بوده و سرانجام با نجات مرغها آنها را به سوی دشتی باصفا (سرزمین موعود یهودیان ) راهنمایی میکند.
انیمیشن سه بخشی ماتریکس هم از همین قبیل است که دارای مسائل و مباحث متعددی است. محور اصلی این انیمیشن همانند نسخه اصلی آن، یعنی سینماییهای ماتریکس ترویج عرفان یهودی است که در کنار آن به خوبی موضوع آخرالزمان با تفسیر اسرائیلی به نمایش در می آید. این انیمیشن روباتهای شیطانی را در حالی نشان میدهد که از مکه و مدینه در حال حرکت هستند. در بخش دیگری از این انیمیشن نیز آشکارا هلال جغرافیایی شیعه را روی نقشهای در سازمان ملل میبینیم که خرمگس زشتی بر آن نشسته و سپس قهرمان داستان با ضربهای مگس را کشته و نقشه را پاک میکند. به تصویر کشیدن رباتهای شیطانی در حالی که فرمانده آنها، شمشیر بر دست سوار بر اسب سپیدی است و در پایان کشته میشود هم نکته بارزی است که بدون توضیح مصداق آن مشخص است.
علاوه بر همه اینها باربی شاید بخاطر وفور محصولات جانبی اش بیشترین بروز را در بازار تولیدات مرتبط با انیمیشن ها داشته باشد.مجموعه ای که بعنوان نماد ابتذال، برهنگی و مصرف گرایی جهان غرب در اذهان کودکان رخنه کرده و آنها را برای پذیرش نمادهای فرهنگ غرب در بزرگسالی آماده می کند. این انیمیشن و عروسکهای آن با ده ها طرح و مدل در حالی که لبخندی ملیح بر لب دارد، به راحتی زمینههای الگوپذیری از پوشش، آرایش، رنگ مو، تناسب خاص اندام و به نوعی رفتار هوس انگیز را برای کودکان و نوجوانان فراهم میسازد.
کارشناسان بر این باورند که هجوم نمادهای باربی در جامعه، میتواند اثرات مخربی بر نوجوانان داشته باشد به گونه ای که در اروپا و آمریکا هم اکنون نهادها و موسسات ضد باربی تشکیل شده است. این کارشناسان معتقدند هم زیستی با باربی، باعث بلوغ زودرس و افزایش تمایلات هم جنس گرایی در دختران میشود.
شاهزاده ایرانی
در کنار انیمیشن ها در سینما هم تولیدات بحث انگیزی از والت دیزنی به نمایش در آمده که شاید معروف ترین فیلم مربوط به ایران این کمپانی، شاهزاده ایرانی باشد که بازی آن نیز برای همه کنسول های بازی از همان ابتدا روانه بازار شده بود. داستان شاهزاده ای که در پادشاهی اشغالگری زندگی می کند، با شکوهی هراس انگیز و مردمانی بدوی شبیه قبائل عرب جاهلی پیش از اسلام، که زنبارگی و پول پرستی صفت بارز آنها به حساب می آید. با مستعمراتی نظیر پادشاهی الموت که از ایرانیانی که کشورشان را اشغال کرده اند و خرابی به بار آورده اند پیشرفته تر و متمدن ترند.
اینها همه مشتی نمونه خروار از فساد و الحاد و انحراف این کمپانی رسانه ای صهیونیستی است؛ که متاسفانه محصولات جانبی آن در بازار ها و مجموعه های فرهنگی شهر های ما به فروش می رسد و حتی با بی توجهی مسئولین در رسانه ملی تبلیغ می گردد. نکته ای که به سادگی نباید ونمی توان از کنار آن گذشت. چرا که با ذکر اهمیتی که رسانه در قشر کودک و نوجوان دارد غیرقابل قبول می نماید که هر تبلیغی در رسانه ملی جمهوری اسلامی که بقول امام خمینی دانشگاه است به نمایش در بیاید. درحالیکه می توان به راحتی از اثرات مخرب آن با اندکی توجه و هشیاری به راحتی جلوگیری نمود؛ _با توجه به آنچه در باره والت دیزنی گفته شد_ تبلیغ آن و تصویر میکی ماوس چه وجهی می تواند در رسانه جمهوری اسلامی داشته باشد؟!