روزنامهای تصویر یکی از این هنرمندان هنر برای هنر را منتشر کرده که دارد خون میدهد برای کودکان غزه! مرحبا!
خدا رحمت کند امام را که فرمود: «ما تا آمدیم مغز این آقایان را از غربزدگی خارج کنیم، پشت هشتم ما شاید بشود این کار. من نمیدانم آقایان از غرب چه دیدهاند؟ غرب همین است که شما ملاحظه میکنید که اینطور جنایات میکنند. آن وقت آن کسی که جانی مطلق است میبرند نگه میدارند و پشتیبانی از او میکنند. به حرف یک ملت مظلوم گوش نمیدهند. نمیگذارند که شورای امنیت تشکیل بشود. پولهای ایران را مثل دزدهای سر گردنه غارت میکنند. توقیف میکنند. غرب وضعش این است. و این سازمانهایی هم که درست کردهاند برای خودشان، همه برای منفعت غرب است. هیچ برای مظلومها نیست. شما شاید در طول این مجالسی که اینها درست کردهاند، یک جا پیدا نکنید که اگر آمریکا یا دیگران که قدرتهاشان زیاد است، منافعش با یک مملکت ضعیفی تصادم پیدا بکند، اینها یک کاری برایشان کرده باشند. الآن چند وقت است که لبنان مبتلای به این سرطان است. این مجلسها چه کردند برای این. طول این مدتی که ما گرفتار این مسائل بودیم؟ در طول پنجاه و چند سال که ما گرفتار این مسائل و مصایب بودیم، این مجلسها برای ما چه کردند اینها همین است که یک وقتی منافع بزرگها [ایجاب] بکند، اینها... به نفع بزرگها فعالیت بکنند؛ حفظ بکنند. یک کلاهی هم سر ما بگذارند، به اینکه یک همچون مجالسی هست و شوراهای امنیت هست، سازمان ملل هست، این چیزهایی است که برای ما درست کردند و ما را میخواهند بازی بدهند و ما هم بازی میخوریم.»
حتما باید ناله مادران غزه بلند میشد که آزادگیتان بیدار بشود؟! قبل از آن کودکان سوری را ندیده بودید؟! افغانستان و عراق و لیبی و سومالی و یمن و بحرین و بوسنی و پیش از آن هند و امثال هند را ندیده بودید؟! کودکان شیمیایی حمله صدام را ندیده بودید؟! دست کثیف غرب را هنگامی که اسکار را ارزانی میکرد ندیده بودید؟! تب جشنوارهزدگی اما چنان فراگیر بود و بالا گرفته بود که صدای «ما را میخواهند بازی بدهند» امام در آن گم شده بود! من از همدردی شما سپاسگزارم! اساسا هر آدم آزادهای امروز با غزه همدردی میکند، لکن آقایان! تمام خون خود و خانوادهتان را هم شیشه کنید باید بماند سر طاقچه! به غزه صدقه سر بمبهای شیمیایی هوا هم نمیرسد چه رسد به کیسههای خونی که شما به نشانه همدردی به سازمان انتقال خون هدیه کردید! شما به این آدم گرسنه نان و اسلحه بدهید! گریههای شما دردی از او دوا نمیکند! هنوز خون در رگهای مردم غزه میجوشد! مردم غزه خونشان را میدهند صرف عزتشان شود! اهالی سینما که فکر میکنند در اعمال انساندوستانه پیشقدم بودهاند(!؟) به قول آقای فرهادی اگر راست میگویند از «فرش قرمز» بگذرند و از هنرشان خرج غزه کنند تا روی واقعی اسکار را ببینند! آقای فرهادی به جای خون دادن هنرت را صرف غزه کن! آهنگی که مارسل خلیفه در جشنواره موسیقی کارتاژ خوانده بود برای فلسطین از هزار هزار کیسه خون مفیدتر بود!
«نه غزه نه لبنان» شعار یکسری بود، کجا بودید؟! من ماندهام این چه اکسیری بوده که امروز آقایان با اعتماد بهنفس خودشان را پیشقدم(!) اعمال انساندوستانه میدانند!
چشمتان روشن! چشمتان که به گوشهای از حقیقت غرب وحشی باز شده روشن! خوش آمدید! به هر حال دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! مساله فلسطین هم از آن دست مسائلی است که طرف باطل را در آن گرفتن یک شقاوتی میخواهد که هنوز در بسیاری از آدمها پدید نیامده و هر انسانی آن را درک میکند و نمیتواند آن را ندیده بگیرد. البته که هنرمند هم باید دلسوزی کند! باید موضع بگیرد! باید موضع شفاف و روشن هم بگیرد! چونانکه دیگرانی بودند که هنرشان را صرف علت کردند! صرف انقلاب کردند! صرف مقاومت کردند! ملت هم همانطور که وطنفروشی را فراموش نمیکند وطنپرستی را هم فراموش نمیکند! آزادگی را هم فراموش نمیکند! منتها یکسری عاقلتر بودند! فهمیدند که اصل بازی کجاست! فهمیدند که مساله انرژی هستهای نیست! مساله باریکه غزه نیست! مساله اسلام و کفر است! استضعاف و استکبار است! حق و باطل است! تکلیفتان را معلوم کنید!