نکته اینکه این انجمن نظامی مذهبی که وارث شوالیه های معبد در اورشلیم بوده و حتی نام اورشلیم را نیز در عنوان خود یدک می کشد هیچ گاه ماهیت دوگانه خود را از دست نداده و همیشه در طول تاریخ بعنوان انجمن شوالیه گری که علیه مسلمانان فعالیت می کند و در کنار آن به مسیحیان نیز خدمات پزشکی در جنگ ها ارائه می دهد شناخته شده است که البته در کمال ناباوری با هشت کشور عربی-اسلامی نیز بعنوان کشور مستقل روابط دیپلماتیک دارد. البته بیمارستان ها و اردوگاه های آن در عراق افغانستان و افریقای شمالی می تواند به نظر ناقض این مدعا محسوب شود حال آنکه اصولا فعالیتهای بشر دوستانه بهترین پوشش برای فعالیتهای غیرقانونی محسوب می شود مخصوصا که تجارت کودکان و قاچاق اعضای بدن که پرسود ترین تجارت های بین المللی محسوب می شوند در قالب فعالیت های بیمارستانی به راحتی انجام پذیر اند علی الخصوص که فعالیت بیمارستانی بهترین وسیله برای ورود در کشور هایی که از ثبات برخوردارند به حساب می آید. همچنین فراموش نکنیم که غرب نیز در تمام دوران استعمار با ادعای عمران و آباد کردن کشور های دیگر و استفاده از واژه استعمار به استثمار و غارت ثروترهای آنان پرداخته بود.
رسمیت این انجمن برادری بعنوان یک کشور مستقل حتی پیش از آنکه اسرائیل بر روی فلسطین بنا شود در حالی از سوی جهان پذیرفته شده که قطعا فعالیتهای بیمارستانی احتیاج به حق رای برای انتخاب پاپ واحد پول مستقل که پشتوانه آن مشخص نیست و گذرنامه های مجزا ندارد.
شوالیه هایی که به بیت المدس رسیده بودند براى تقویت و تحکیم پایه هاى حکومت مسیحی اورشلیم و دفاع از سرزمین فلسطین در مقابل مسلمانان، سه فرقه با ماهیت راهبى - نظامی تشکیل دادند که در آنها فقط کشیشان و شوالیه ها حق عضویت داشتند. شوالیه های معبد یا تمپلر. شوالیه های هاسپیتالی یا اسپیتاریته و شوالیه های آلمانی توتنی که به اندازه دو گروه اول شهرت ندارند و بعضی آنهارا زیرمجموعه شوالیه های هاسپیتالر می دانند.اعضاى این فرقهها موظّف بودند تا همانند راهبان مغرب زمین سرگرم عبادت و ریاضت و از نظر نظامى پیوسته آماده کارزار باشند.
هسته اولیه شوالیه های تمپلر یا شوالیه های معبد که سال 1129 میلادی ، « شورای کلیسای تروی » به آن رسمیت داد و به حمایت از آن پرداخت یک گروه نه نفری از نجیب زادگان فرانسوی بودند که علایق مذهبی شدید و پیوند عمیقی با هم داشتند و با اجازه بالدوین دوم پادشاه اورشیلم در کوه معبد در مکان معبد ویران شده سلیمان در مسجدالاقصی مستقر شدند و بهمین دلیل عنوان شوالیه های معبد را برگزیدند. برای تامین هزینه های جنگ پادشاهان اروپایی کمکهای زیادی به آنها کردند و در نتیجه شوالیه ها از درآمد و ثروت زیادی برخوردار شدند و صاحب املاک و مستغلات فراوانی گردیدند. اکثر این شوالیه های قدرتمند و با نفوذ تبدیل به تاجر، بانکدار و مدیران اداری هم شدند و به نوعی اولین تعاونی ها و سیستم بانکی منظم اروپا را تاسیس کردند. آن ها را می توان بنیانگذاران نظام سرمایه داری در دوران قرون وسطی در اروپا نامید که نظام بانکداری جدید را که بر مبنای معاملات ربایی استوار است ، طراحی کردند. تا سال ۱۱۶۸ این گروه بیش از ۲۰ قلعه از ترکیه تا شمال مصر ساختند و در همین سال رهبر آنها برای اولین بار استاد بزرگ لقب گرفت.
در بسیاری از منابع آمده است که شوالیههای معبد در دوران اقامت در اورشلیم ، با گروه مخفی یهودی که از آموزه های قباله پیروی می کردند ارتباط برقرار کرده و تحت تأثیر این نهاد سرّی قرار گرفتند که در نتیجة آن مسیحیت را رها نموده و به اجرای آداب جادوگری پرداختند. الیمنس لیوای نویسندة فرانسوی کتاب تاریخ جادوگری، شواهد تفضیلی در این کتاب ارائه میدهد و اثبات میکند، شوالیههای معبد اولین گام را در پذیرش تعالیم کابالا برداشتند؛ به عبارت دیگر آنها این تعالیم را به صورت مخفیانه آموختند واصول جادوگری مصر باستان به کمک کابالا به شوالیههای معبد منتقل شد و بالتبع شوالیههای معبد با پذیرش مفاهیم کابالا با بنیاد مسیحی حاکم بر اروپا سر ناسازگاری یافتند.بسیاری از محققان، حفاظت از زائران مسیحی فلسطین از سوی شوالیه ها را پوششی برای اقدامات سری خود عنوان می کنند زیرا هدف حقیقیشان کاملاً متفاوت بود و علاوه بر آن نیز هیچ نشانهای مبنی بر حمایت لژ معبد از زائران بدست نیامد. مورخ فرانسوی به نام دلافورج نیز ادعا میکند: وظیفة اصلی نه شوالیه انجام تحقیقات جهت به دست آوردن نسخ خطی به شمار میرفت که حاوی ماهیت رسوم پنهانی یهودیت و مصر باستان بودند. نتیجه اینکه این گروه آثاری در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را نسبت به جهان تغییر داد. فعالیتها و اقدامات مرموز شوالیه های معبد ، به تدریج سوء ظن و بدبینی حاکمان متعصب اروپایی و دستگاه پاپ را برانگیخت و زمینه سازی اضمحلال آنها را فراهم ساخت. با پایان یافتن جنگ های صلیبی این شوالیه ها در کشورهای اروپا و مخصوصا در فرانسه مستقر شدند. فلیپ چهارم که قصد توسعه قلمرو خود و جنگ با انگلستان را داشت ، از شوالیه ها درخواست کمک مالی نمود اما آنهادرخواست وی را رد کردند. شاه از پاپ درخواست کرد تا شوالیه ها را تکفیر کند اما پاپ بنیفوس هشتم با اقدامات فلیپ مخالفت کرد و در اعتراض به رفتار وی ، شاه را تکفیر نمود. در مقابل شورای سلطنتی فرانسه سفیرانی را به ایتالیا اعزام کرد تا پاپ را معزول کنند. پاپ بعد از مدتی فوت کرد و جانشین وی حکم تکفیر فلیپ را ملغی کرد و از گناهش درگذشت. وی نیز پس از مدتی درگذشت و کلمنت پنجم در سال 1305 به عنوان جانشین انتخاب گردید. او بر خلاف پاپ های قبلی از ضدیت با فیلپ دست برداشت و از اتحاد شوالیه های معبد و شوالیه های هاسپیتالر جلوگیری نمود و موافقت کرد که شاه به بازدادشت و بازجویی شوالیه ها مبادرت کند. فیلیپ چهارم نیز آنها را به اتهاماتی نظیر ضدیت با عیسی مسیح ، پرستش شیطان ، بت پرستی، خوردن خاکستر مردگان،پنهان کاری، ارتداد و... تحت تعقیب قرار داد. با اثبات اتهامات وارده این گروه به حکم شورای وین ملغی گردید. جمعی از شوالیه های معبد بازداشت شدند و در سال 1307 میلادی ساختار شوالیه های معبد تبدیل یه یک نظام سری و زیر زمینی شد. پس از آن و به دستور پاپ کلمنت پنجم و پادشاه فرانسه استاد بزرگ در سال 1314 در آتش سوزانده شد اموال این شوالیه نیز توقیف و به شوالیههای «سنتجان» که تحت حمایت پاپ بودند ، واگذار گردید.بسیاری از شوالیه ها در منطقه پراونیس فرانسه مخفی شدند و سنت شفاهی کابالا در آنجا به کتاب تبدیل شد و ثبت گردید. پادشاهان بعدی فرانسه نیز تلاش کردند تا بساط شوالیه های مقدس را برچیند و در سال 1337 بسیاری از تمپلرها دستگیر و با اتهامات مختلف به محاکمه کشانده شدند. شمار قابل توجهی نیز گریختند و به پادشاه اسکاتلند( تنها پادشاهی که مرجعیت پاپ را قبول نداشت) پناه بردند.
پادشاه اسکاتلند رابرت بروس از رقیب تازه واتیکان استقبال کرد و آنها را به درجات عالی دربار خود راه داد . شوالیه ها کم کم تفکرات خود را در دربار نفوذ دادند و در پناه حمایت شاه تشکیلات خود را احیا نمودند و اندکی بعد به لژ وال بیلدرز مهم ترین لژ اسکاتلند ، نفوذ کردند و در اندک زمانی بر آن تسلط یافتند. آن ها در اسکاتلند عقاید و مراسم دینی مصر باستان را با آیین کاهنان اقوام سلتی ادغام نموده، به عنوان فراماسون ها ظاهر شدند. و به این ترتیب فراماسونری در اسکاتلند متولد شد و لژ کهن اسکاتلند همچنان شاخه اصلی فراماسونری به شمار میرود.
در سال ۶۰۰ میلادی پاپ گریگوری اول فرمان ساخت بیمارستانی را در اورشلیم برای مراقبت از زائران مسیحی صادر کرد. دویست سال بعد شارلمان پادشاه آلمان آن را توسعه داد. دویست و ۲۳ سال بعد خلیفه علی الظهیر فاطمی اجازه بازسازی آن را به بازرگانان ایتالیایی داد و بیمارستان در محل صومعه سنت جان باپتیست از نو ساخته شد و راهبان بندیکتی در آن به خدمت پرداختند. پس از جنگ اول صلیبی ریموند دوپی بیمارستان را در کنار صومعه سپولر مقدس بازسازی نمود و چندی بعد شوالیه ها به اعضای انجمن برای محافظت از بیماران و اموال بیمارستان آموزش های نظامی دادند که به مرور به نیروی نظامی قابل توجهی تبدیل گشت.
تا سال ۱۱۱۹ شوالیه های معبد و هاسپیتالرها بزرگترین نیروی نظامی صلیبی در منطقه به حساب می آمدند. در سال ۱۲۴۸ پاپ ایناسنت چهارم لباده ای قرمز با صلیب سفیدی بر روی آن به آنها اعطا نمود تا بعنوان لباس نظامی بر تن کنند و موجب تمایز آنها در میدان جنگ شود. در اواسط قرن دوازدهم انجمن هاسپیتالی به دو گروه مجزای جنگاوران و خادمان بیماران تقسیم شد. این در حالی بود که شوالیه ها ماهیت مذهبی خود را همچنان حفظ کرده بودند و با عنایت مقام پاپ با استقلال از حاکمان مسیحی حکومتی را همتراز با پادشاهی مسیحی اورشلیم در سرزمین های مقدس تشکیل دادند تا جاییکه صاحب هفت دژ مستحکم و صدوچهل ولایت مستقل در انطاکیه فلسطین و حتی سوریه برای خود بودند. آنها در سال ۱۱۸۵ تحت حمایت فردریک بارباروسا امپراطور مقدس روم قرار گرفتند و این وضعیت تا فتح دوباره سرزمین های مقدس توسط مسلمین ادامه داشت. در سال ۱۲۹۱ و با سقوط پادشاهی مسیحی اورشلیم شوالیه ها از اورشلیم اخراج شدند و به سوی طرابلس و عکا عقب نشستند. با سقوط عکا شوالیه ها به پادشاهی قبرس پناه بردند و استاد بزرگ گویلام دو ویلارت سعی نمود تا سرزمینی را برای شوالیه ها پیدا کند. پس از دو سال آوارگی جانشین وی فوکس دو ویلارت اجازه سکونت و حاکمیت بر جزیره رودس را بدست آورد و آنها در ۱۳۰۹ کنترل رودس و بعضی جزایر مجاور و بنادر بودروم و کاستلوریز را در آناتولی بدست گرفتند. در سال ۱۳۱۲ و پس از انحلال انجمن شوالیه های معبد اموال آنها از سوی پاپ به شوالیه های هاسپیتالر داده شد. زمینهایی که در هشت پادشاهی آراگورن آورن کستیل فرانسه انگلستان آلمان ایتالیا و پراونس پراکنده شده بود.
شوالیه های هاسپیتالی پس از استقرار در رودس در مدیترانه به دزدی دریایی و جنگ با مسلمانان روی آوردند و خلیفه مصر و سلطان محمد دوم پس از فتح قسطنطنیه مقابله با آنها را در اولویت قرار دادند. در سال ۱۵۲۲ سلطان سلیمان قانونی آنها را در رودس محاصره کرد و پس از شش ماه محاصره و شکست شوالیه ها به آنها اجازه داد تا به سمت سیسیل عقب نشینی کنند. پس از هفت سال آوارگی در اروپا چارلز پنجم پادشاه اسپانیا جزیره مالت گازو و بندر طرابلس در شمال آفریقا را در ازای پرداخت خراج سالانه به نایب السلطنه خود در سیسیل به شوالیه ها واگذار کرد. پس از آن شوالیه ها به جنگ علیه مسلمانان ادامه دادند. در 1565 سلطان سلیمان برای پایان دادن به دست اندازی های هاسپیتالی ها که پس از سکونت در مالت عنوان شوالیه های مالت را برگزیده بودند جزایر آنها را محاصره نمود. اما با مرگ ناگهانی فرمانده ناوگان عثمانی تورگوت پاشا معادله نبرد تغییر کرد. فرماندهان بعدی با بی دقتی ارتباط خود را با سواحل آفریقا قطع نمودند و از تجدیدقوای نائب السلطنه سیسیل که مالت را دروازه ای برای فتح سیسیل و ناپل می دانست غافل شدند. با رسیدن نیروی تازه نفس سیسیلی و کشتی های اسپانیایی ناوگان عثمانی در هم شکست و به سمت شرق عقب نشینی نمود.در 1607 به استاد بزرگ از طرف امپراطور مقدس روم لقب شاهزاده امپراطوری و در سال 1630 از جانب پاپ عنوان کاردینال و شاهزاده کلیسااعطا شد و پس از آن شوالیه ها به دزدی دریایی از کشتی های اعراب و عثمانی در مدیترانه ادامه دادند. با نهضت اصلاح طلبی در اروپا شوالیه ها حمایت پادشاهان پروتستان و دارایی های خود را در کشورهای پروس(آلمان) وانگلستان از دست دادند. در فرانسه نیز پس از لغو نظام فئودالی در 1789 و بی اعتبار شدن عنوانهای سبطنتی که شامل عنوان شوالیه نیز می شد اموال رسمی شوالیه های مالت بدست انقلابیون افتاد.در 1798 و در جریان فتح مصر ناپلئون جزایز مالت را نیز فتح کرد و این پایان شوالیه ها در مالت بود. وی پس از فتح مالت اموال و دارایی های شوالیه ها را که شامل ثروت حاصل از دزدی دریایی عتیقجات جنگ های صلیبی و میراث شوالیه های معبد بود را ضبط نمود و بسوی فرانسه فرستاد اما ناوگان فرانسه توسط کشتی های انگلیسی در آبهای مصر غرق شد و این غنائم نیز در خلیج ابوغیر به قعر دریا رفت. ادعا می شود که این کشتی ها هیچگاه پس از آن یافت نشدند که البته غیرقابل باور است که همچون ثروت هنگفتی بعلاوه میراث کابالای شوالیه های معبد در دریا رها شده باشد.
پس از آن اعضای انجمن مالت در اروپا پراکنده شدند. تزار پائول اول تعداد بسیاری از آنها را در سن پترزبورگ پذیرفت و آنها نیز او را همزمان با ون همپش بعنوان استاد بزرگ برگزیدند.در سال 1834 شوالیه ها دیگر بار به ساختن یک مرکز فرماندهی در رم پرداختند. در خلال سالهای 1805 تا 1879 انجمن توسط معاونین اداره می شد تا اینکه در سال 1879 پاپ لئو سیزدهم استاد اعظم دیگری برای آنها برگزید. و پس از آن اعضای انجمن به ساخت بیمارستان و فعالیتهای درمانی پرداختند.
انجمن پادشاهی نظامی هاسپیتالر سنت جان اورشلیم رودس و مالت یک انجمن مذهبی کاتولیک و قدیمی ترین انجمن بازمانده شوالیه گری است که یک کشور مستقل محسوب می شود. با ۱۰۴ کشور جهان رابطه دیپلماتیک و جمعیتی متشکل از ۱۳ هزار عضو ۸۰ هزار داوطلب و ۲۰ هزار پرسنل پزشکی دارد. همچنین واحد پول مستقل و گذرنامه مجزا داشته و پلاک مخصوص برای وسایل نقلیه خود صادر می کند. استاد اعظم این انجمن در حد یک حاکم کشور و پادشاه محسوب می شود و در سلسله مراتب کلیسا نیز یک کاردینال است و در انتخاب پاپ رای میدهد. نماینده آن در سازمان ملل و نیز تمام سازمان های وابسته به آن از حق رای برخوردار است و در نتیجه در تمام تصمیم گیری های بین المللی شریک است و تمامی اینها در حالی است که این انجمن برادری هیچ سرزمین یا اقتصادی ندارد و تمام خاک آن را اردوگاه های امدادی موقت یا ساختمان های نمایندگی و بیمارستان ها تشکیل می دهند.
سوالی که مطرح می شود این است که این انجمن که در حال حاضر و حتی با احتساب اعضای داوطلب کمتر از 115هزار نفر جمعیت دارد چگونه به عنوان یک کشوراز سوی جامعه جهانی پذیرفته شده در حالیکه مردم فلسطین از حق داشتن حاکمیت و کشور قانونی محرومند و حتی کرانه باختری رود اردن در جامعه ملل بعنوان حکومت خودمختار تحت حاکمیت اسرائیل حق اعمال نفوذ در محدوده خودش را دارد. جالب اینکه این انجمن از قرن ۱۹ به بعد هیچ گاه تقاضای داشتن زمین مستقل نداشته و همیشه در قالب یک گروه خیرخواه بشر دوست فقط و فقط به فعالیت های امدادی پرداخته است! آنچه در این میان بیش از هرچیز انسان را به فکر فرو می برد نداشتن اقتصاد مستقل و منبع درآمد رسمی است. به عبارت دیگر منبع مالی فعالیت های کشور شوالیه های مالت (با کشور مالت فرق دارد) همچنان نامشخص و سری باقیمانده است حال آنکه خدمات رایگان پزشکی در این سطح وسیع احتیاج به سالیانه مبالغی بالغ بر میلیاردها دلار دارد که البته از منبع کمک های بین المللی نیز تامین نمی شود. علاوه بر آن مقامات این کشور نیز همیشه از ارائه توضیح در اینباره خودداری کرده اند و اساسا پشت پرده این فعالیتها همچون اقدامات سایر انجمن های فراماسونری همچنان مخفی مانده است.
این انجمن با استفاده از مصونیت بین المللی که بدلیل فعالیتهای بیطرفانه دارد برای بعضی کسانیکه بدلایل مختلف تحت تعقیب محاکم بین المللی قرارمی گیرند گذرنامه صادر می کند و از این طریق برای آنها مصونیت قضایی بوجود می آورد. اتفاقی که رسوایی آن پس از جنگ جهانی دوم و با پناهنده شدن بعضی از سران آلمان نازی به کشورهای آمریکای جنوبی با گذرنامه شوالیه های مالت در جهان علنی شد و صدالبته این روال همچنان ادامه دارد.