بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۵۳ مطلب با موضوع «جمهوری اسلامی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

رساله امام خمینی

مساله 2831

اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن باست که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود؛ واجب است قطع اینگونه روابط و حرام است این نحو تجارت.


مساله 2834

روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل جائز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند و و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیاننتکاران چه دولت ها و چه تجار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولت ها.

 

مساله 1355 رساله استفتائات رهبری

خرید و فروش کالاهای آمریکایی چه حکمی دارد و آیا این حکم شامل همه کشورهای غربی مثل فرانسه وانگلستان هم می شود؟ و آیا این حکم مخصوص ایران است یا در همه کشور ها جاری است؟
پاسخ:

اگر خرید کالاهای وارداتی از کشور های غیر اسلامی و استفاده از آنها موجب تقویت دولت های کافر و استعمارگر که دشمن اسلام و مسلمین هستند شود و یا قدرت مالی آنها را برای هجوم به سرزمین های اسلامی یا مسلمین در سرتاسر عالم تقویت نماید واجب است که مسلمانان از خرید و بکارگیری و استفاده از آنها اجتناب کنند بدون اینکه فرقی بین کالایی با کالای دیگر و دولتی با دولت دیگر از دولتهای کافری که دشمن اسلام و مسلمین هستند وجود داشته باشد و این حکم اختصاص به مسلمانان ایران ندارد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۳
  • ۰

امام خمینی خطاب به فرزندان انقلابی اش:

"فرزندان انقلابی ام ، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید ، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد .

می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد ؟ می دانم که شهادت شرین تر از عسل پیش شماست ، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست ؟ ولی تحمل کنید که خدا با "صابران" است ."

 

از خانه ملت امروز صدای طبل رسوایی میآمد و از خانه همسایه صدای قهقهه:

وزیر کار را به بهانه پرونده رییس یک سازمان بخاطر تصمیم رییس دولت استیضاح کردند از آن طرف رییس جمهور فیلم جلسه برادر رییس مجلس را با رییس همان سازمان آورده بود مجلس که از استیضاح وزیر کار جلوگیری کند!!!
اینها همه به هم مربوط است! هرکسی هم که نمی فهمد "استغفار" کند !!!


خداوندا

مرا از "صابران" قرار ده

و صد البته

"استغفرک" اللهم و اتوب الیک

 

امام خمینی:  این خلاف آداب مسلمین است!
اینهمه مردم جوانهاشون رو دادند میراث برای شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و اینطور فساد ایجاد کنید؟!؟... سر چی اختلاف می کنید؟... ملت ناراحت است از اینها... این اسباب ناراضایتی مسلمونها است!

 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

خانم ابتکار

من به‌عنوان دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران که از سال 87 وارد دانشگاه شدم و همچنان در همین دانشگاه و در همین رشته مشغول به تحصیل هستم و شکر خدا در بحبوحه فتنه 88 در همین دانشگاه بودم و از نزدیک آرمانخواهی دانشجویانی که به‌قول شما صرفا به‌دلیل عضویت در انجمن اسلامی ستاره‌دار شده بودند و فعالیت اساتیدی که در چارچوب تنها به نقد و اصلاح بعضی اشکالات پرداخته بودند، دیده‌ام؛ به حدی از اظهارات شما شگفت‌زده شدم که از درک اینکه یک نفر چطور می‌تواند این همه حرف خلاف واقع را با این اعتماد به نفس عنوان کند، عاجز بودم و تا پای انکار آنچه به چشم خود دیده بودم هم پیش رفتم.

از آن دوره‌ای که دانشجو بودید خیلی گذشته است و به‌زعم من این دوره طولانی شما را از دیدن حقایقی که در جامعه هست و به تبع آن در دانشگاه، ناتوان کرده است. همین مطرح کردن آرزوی آزادی برای دوستان قدیم‌تان که به خاطر جرائم امنیتی‌شان علیه نظام اسلامی در دادگاه صالحه محکوم شده‌اند و هم‌اکنون دوران محکومیتشان را می‌گذرانند و همچنین تقبیح مجازاتی که برای دانشجویان به قول شما آزادیخواه در نظر گرفته شده، در رسانه ملی، گواه فاصله بسیاری‌است که سخنان جنابتان با واقعیت دارد. اگرچه ادعاهای واهی شما و جناح اصلاح‌طلبتان در این سال‌ها برای ما تکراری شده و ما همچنان منتظر مستندات شما در اثباتشان هستیم ولی با ادعای ضرر پارازیت‌های ماهواره‌ای شروع می‌کنیم. در دانشکده‌ای که من در آن درس می‌خوانم هر روز نشریات منتسب به جریان اصلاح‌طلبی چاپ می‌شود و در آن به ارکان نظام توهین می‌شود و کار از انتقاد مدت‌هاست که گذشته و هیچ‌یک از آنها نه در بندند و نه ستاره‌ای دور سرشان می‌چرخد. جالب اینکه ترجیع بند مدعیات شما و جریان اصلاح‌طلب و پیادگان آن در دانشگاه‌ها بعد از همه اظهاراتی که می‌کنید نبود آزادی است. در مراجعاتی که به شما به‌عنوان نماینده شورای شهر تهران می‌شود تامل بیشتری کنید. در این 5 سال که من در قلب دانشگاه‌های ایران تحصیل کرده‌ام تنها دانشجویی که حتی اخراج هم نشد و فقط 2 ترم از تحصیل محروم شد، دانشجویی عضو انجمن اسلامی(!)‌ بود که برای خواننده هتاک به اهل بیت طهارت فراخوان حمایت داده بود و حکم اعدام او را نفی و ائمه هدی را ـ العیاذبالله ـ مردگانی در تاریخ مشکوک عنوان کرده بود و از همه جالب‌تر اینکه این اظهارات خلاف اسلام را در نشریه منتسب به انجمن اسلامی چاپ کرده بودند و اعضای آن رسما از وی حمایت کردند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

هل من بصیر

محرم تکرار موکد رویدادی است که سال 61 هجری رخ داده و سیزده قرن است که داستان آن سینه به سینه نقل می شود. و لطیف آنکه هر بار انگار از رگ های بریده خون تازه می جهد. روضه علقمه تکرار می شود و تکراری نمی شود! داستان معجر پاره همچنان جگر مخدرات عالم را پاره می کند و داغ برادر، داغ برادر زاده، و داغ فرزند و عمو زاده هنوز دل مادران و خواهران را می سوزاند. پس سلام خدا بر او فرمود بر جد من بسیار بگریید و بگریانید و فرمود هرکه ده نفر را برای حسین (ع) بگریاند بهشت براو واجب شود.

نکته اما اینکه تشنگی کودک شش ماهه روضه نمی خواهد. آدم اگر آدم باشد و به او بگویند نوزادی میان آغوش پدر و کنار رودخانه از تشنگی خون گلویش را مثل ماهی که از آب بیرون افتاده میمکید؛ اشکش سرازیر می شود. اگر بگویند بانوی خاندانی صبح در میان پرده ها و در سایه محارمش نماز کرده و نماز شبش را با چادر سوخته و در بیابان و میان گرگ های درنده خوانده ناله اش بلند می شود. اگر بشنود داستان کنیزکان را در کجاوه های مطلا و بزرگزادگان عرب را روی شتر های بی محمل که عنانش را اشقیای عالم بدست گرفته اند عنان از کف می دهد و بسا ضجه ها که بیعت شکنان کوفه در مظلومیت فرزند پیامبر زده باشند که کس در میان شیعیان نشنیده باشد.

داستان اما این ها نیست. آنچه بر هر امام از اهل زمانش گذشته با دیگری تفاوت نمی کند. اگر در کربلا حسین بن علی (ع) در کنار 70 نفر به شهادت رسید موسی بن جعفر (ع) در سیاهچاله های هارون مسموم شد و علی بن الحسین (ع) فرمود در تمام مکه و مدینه 4 نفر دوستدار اهل بیت نبود. و امیرمومنان فرمود پس از پیامبر همه کافر شدند الا 7 نفر. این است که مراد از بزرگداشت این مصیبت ها تکرار قصه شهادت اشبه الناس خلقا و خلقا به پیامبر نیست بلکه داستان آن نود صحابی پیغمبر است که بر پسر سعد فریاد زدند ما را به جنگ پیامبر آورده ای و در طمع جایزه در کشتن وی از هم سبقت گرفتند. داستان ذبح سرور جوانان بهشت نیست نقل آن شش نفریست که کمترینشان هفت نامه برای امام نوشته بود و تیغ کشیدند که کار را تمام کنند. داستان عمر سعد است که آیت الله بود در کوفه. داستان حافظان قرآن ست که صدای قرآن از بالای نیزه شنیدند و نشنیدند. حرف روزه دارانیست که بماند آنچه با زبان روزه کردند.

این روضه ها تکرار می شوند لیکن تکراری نمی شوند. تکراری نمی شوند از آنکه قصه همین است تا بوده است. این است که می گویند هر زمینی کربلاست و هر روزی عاشورا. کربلا تکرار تاریخ بود و تاریخ تکرار کربلا. ثقیفه را اولین مرد مسلمان و یار غار پیامبر به راه انداخت. جمل را ام المومنین و سیف الاسلام و طلحه الخیر علم کردند و از اولین کاتبان وحی بود که در صفین قرآن بر نیزه کرد. تابوت نوه پیامبر را همسر پیامبر تیرباران کرد و سر از بدن امام مسلمین جانباز صفین جدا نمود. جام انگور را همسر امام تعارف کرد و کسی که ادعای امامت نمود نوه امام پسر امام برادر امام عموی امام و یادگار امام بود.

عجب از مردمی که در این مجالس لعن و نفرینشان نثار اهل عراق می شود و می پرسند چگونه حق را چنین دیدند و ندیدند حال انکه امروز صدای لولا انت یا علی لن یعرف المومنون بعدی چنان تازه است که انگار در و دیوار و زمزمه اش می کنند. ثواب گریاندن مومنین در این روز ها برای این نیست که یادشان بیاید هزار سال پیش چه بر سر خاندان خدا رفته برای آن است که یادشان باشد امروز چه بر ولی خدا می رود. برای این است که حق امروز همان حق دیروز است و عَلم همان است و علمدار همان مهم نیست چه کسی اعلم است مهم این است که عَلَم دست کیست. برای آن که همچنان دلار سبز از خیمه سرخ معاویه برای سرداران امام حسن می فرستند و پرچم خونخواهی همت و باکری را آل زبیر بالا می برند. به نام راه امام راه بر امام میببندند. و وا اماما را عبدالله عمر خطاب از بی بی سی فریاد می کند. هنوز قصه آقایان است و آقا زادگان و عموزادگان وجام انگور و جام زهر و مردمی که فهمشان نمی شود این که ملاک حال افراد است و حق را به حق نمیشناسند و به مردمش می شناسند و باور نمی کنند که مسیح را مسیحیان نکشتند اما سر امام اسلام را مسلمین روزه دار پیشانی پینه بسته ی حافظ قرآن، به قصد قربت به نیزه زدند.

فقال علیه السلام آنکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده و فرمود هرکه به وقت یاری امامش در خواب باشد با لگد دشمن از خواب برخیزد

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

سهم و حق

در تعامل با دیگران می توان دو رویکرد داشت. رویکرد اول که برپایه سهم تنظیم شده و رویکرد دوم که حق را اعاده کند.حالاتی که از ابتدای تاریخ و از زمانی که زندگی جمعی شکل گرفته وجود داشته و تا امروز و بر روابط پیچیده بین المللی نیز حاکم اند. مورد اول آن است که هر ملتی به سهمی که جهان پیرامون برایش در نظر گرفته اکتفا نماید و دوم آن که خلق حقی که برای خود به رسمیت می شناسد را اعاده کند. موارد بسیاری را در تاریخ می توان مثال زد که هر حکومتی طبق ظرفیت مردمان خود بر پایه کدامیک از این دو رویکرد در بازی بین المللی شرکت کرده و با استفاده از هرکدام به چه منافعی دست یافته است. مثلا سیاست آلمان پیش از جنگ اول و دوم جهانی سیاست احقاق حق بود (صرف نظر ازینکه حقی که برای خود تعریف نموده بود به راستی حق آلمان بوده یا نه) و نتیجه این سیاست آن شد که سرزمینهای آلمان پیش از آنکه بدست کشورهای متخاصم شکست بخورد به لحاظ جغرافیایی چند برابر شده و ثروتهای مستعمرات آن در افریقا و دیگر نقاط جهان چرخ اقتصاد دولت برلین را به حرکت در آورده بود. استقلال هند نیز مثال دیگری از کنش مردم آن در مقابل انگلستان است که بر پایه حق انجام شده و مردم هندوستان سهمی که جهان برای آنها در نظر گرفته بود را نپذیرفته بودند. در مقابل بازی کشور هایی مثل ایران در طول دوران قاجار و پهلوی بر پایه سهم بوده و شاه ایران هیچگاه بیش از آنچه دول اروپایی برای ایران به رسمیت می شناختند مطالبه نمی کرده است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰
کانادا که مجموعه ای از مهاجر نشین های مستقل تحت حاکمیت فرانسه و انگلستان بود در سال 1867 بطور کامل با فتوحات نظامی و یا خرید اراضی به امپراطوری انگلستان منضم و طی فرمان ملکه ویکتوریا متحد گردید. تا سال 1982 اساسنامه امریکای شمالی امپراطوری انگلستان در این کشور اجرا و بوسیله فرماندار کل اداره می شد. اگرچه کنفدراسیون کانادا نظام پارلمانی مستقل دارد اما جزو اتحادیه کشورهای مشترک المنافع محسوب می شود و نمایندگان آن به نام ملکه انگلستان سوگند می خورند با این حال کانادا در بسیاری از سازمان های بین المللی عضو مستقل محسوب می شود.
 
  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات فاسد را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‌آمد. ما مردم انقلابی نبودیم، دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست، ژاندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست، پاسداران ما هم انقلابی نیستند، من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمی‌دادیم اینها اظهار وجود کنند... من اعلام می‌کنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سر جای خودشان ننشینند ما به طور انقلابی با آنها عمل می‌کنیم. (امام خمینی - صحیفه نور، ج8، ص251)

همین چند سال پیش که جماعت قلم به دست جریان اصلاحات، قلم‌فرسایی می‌کردند در نقد تقلید و قداست هر امر قدسی را به نام خرافه‌زدایی می‌زدودند و تجمع می‌کردند علیه حدود اسلام و با مقیاس حقوق بشر قیاس می‌کردند بین قرآن و قانون بین‌الملل و می‌گفتند امام زمان(عج) را هم می‌شود استیضاح کرد و مراجع عظام را در مطبوعاتشان ملعبه آزادی بیان کردند؛ یک عده‌ای بودند که هرچه فریاد کردند ایهاالناس والله این جبهه‌ای که داعیه اصلاحات دارد خط مقدمش اسلام است نه خط قرمزش و می‌خواهد اساس اصول را استحاله کند و شریعت را حذف کند و دین را در تاریخ مهر و موم کند و کذا و کذا، صدایشان به نام تحجر و خرافه‌پرستی و با هوچی‌گری روزنامه‌های زنجیره‌ای به هیچ کجا نرسید.

یک سری ساده‌اندیش هم به نام میانه‌روی سکوت کردند و خود را بعضا ذخیره کردند برای زمان نامعلومی و آبروی‌شان را نگه داشتند که خدا می‌داند خرج چه چیزی بکنند و از آن بدتر می‌گفتند چرا فرزندان انقلاب را از آن جدا می‌کنید و چرا توهم توطئه دارید، نقد را نمی‌پذیرید، آزادی را محدود می‌کنید به سلایق شخصی و اخلاق را زیرپا می‌گذارید؛ حالا بیایند و ببینند درختی که نهالش را امثال بهشتی کاشتند لیکن بنیاد باران آبش داد؛ حالا میوه‌اش شده نشریه‌ای که در آن حمایت می‌کند از این بدبختی که توهین به مقدسات کرده و مردم را به حمایت از آزادی فرامی‌خواند و حکم ارتداد مرتدی را که سب نبی (ص) کرده، می‌گوید تهدید به قتل است!

نه اینکه هرکه در این جریان بوده و هست معاند است و محارب، لیکن این خیمه، خیمه خیانت است و بی‌خبر مسلمانی که به‌دنبال سایه به سیاهی این سیاه‌چادر پناه برده است! این مجموعه‌ها که هر از چندگاهی یکی‌شان سر از آمریکا و انگلیس درمی‌آورد نه تنها نتیجه‌اش این است، بلکه اساسا مقصودش است این! آنوقت اگر کسی پیدا بشود بگوید پشت این کوه لشکری با شمشیر آخته در کمینند، می‌گویند پیشگویی می‌کند و اگر بگوید، دیدم که فلان با فلان در بنیاد سوروس جلسه داشتند، می‌گویند تهمت است! اگر بگویی فتنه از پیش بوده، توهم است و بگویی اساس اسلام است که این جریان زیربارش نمی‌روند، اتهام است!

این مردمی که از نان شبشان می‌زنند و محرم عزا اقامه می‌کنند چگونه بربتابند مالیاتی که می‌دهند صرف تحصیل جماعتی بشود در دانشگاه تهران که حمایت بکنند از هتاک به امام زمان(عج) و برای حفظ جان ناچیزش فراخوان بدهند؟ وا اسلاما که بیت‌المال مسلمین خرج کسانی بشود که بگویند امام ما نه تنها زنده نیست بلکه حقیقی هم نیست و اصلا تاریخش وجود هم ندارد! می‌گویند اشتباه کردیم و عذرخواهی کردند به قول خودشان! غلط کردید که این کار را کردید و غلط می‌کنید که فکر می‌کنید با همان عذرخواهی تمام می‌شود! مگر هتک حرمت خانه پیامبر (ص) عزایش تمام شده که یک همچین چیزی تمام بشود به همین راحتی! با تسامح و تساهل تمام بشود ننگ است که می‌ماند به دامانمان و هیهات که بسیجی خامنه‌ای دامنش آلوده بشود به چنین فضاحتی! نخیر آقا! ‌این خبرها نیست! مملکت امام زمان(عج) است، نمی‌شود از کنار کسی که دفاع می‌کند از هتاکی به شجره طیبه و مرده می‌شمرد امام شیعه را به راحتی گذشت! مردم سر سفره امام زمان (عج) بزرگ شده‌اند! حرمت نان و نمک سرشان می‌شود هنوز! فرزندان این ملت نرفتند شهید بشوند که کسی این جور مقالات را بنویسد و بعد عذرخواهی بکند و قضیه فیصله بیابد به همین سادگی.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۲
  • ۰

در دولت دهم

"  آورده اند که آهنگر زاده سمنانی چون بر هاشمیان ِ رفسنجان ظفر یافت بر هیئت دولت وارد شد و چنین گفت که در خدمت خلق آن کنم که هاشمی در خواب بدید و خاتمی در حسرتش بسوخت.

 

گفتند: چه باشد؟

 

فرمود: هدفمندی یارانه ها.

 

گفتند: فرو نه که اهل فتنه تو را بدنام همی کنند و چنین خدمت به چشم مردمت ضایع گردد.

 

گفت: زنهار که من نعمت آیندگان و مسرت مستضعفان و مصلحت ثروتمندان رها نکنم به خبث طینت مشتی خس و خاشاک و زحمت پسران ندارم به راحت پدران که آسودگی حال آفت مُلک است و ثمرتش حسرت آتیه گردد...  " 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

یاد ایام

جناب استاد؛ از تو می‌نویسم که عبرت شدی برای آنهایی که مثل خودت امر برشان مشتبه شد یا شاید بعدا بشود که کسی هستند و لقلقه زبانشان بشود «من» که امام فرمود شیطان است و برای باقی که فراموش نکنند در مقابل مردم قطره‌اند و بدون مردم عدم.

جناب شجریان! شجره‌ات را خشکاندی و به ریشه‌ات تیشه زدی و مردی پیش از آنکه بمیری و به نیستی پیوستی اگرچه هستی و خودت را به زباله‌دان تاریخ انداختی. به خیال خودت اهلت را گذاشتی و بیگانه را برداشتی. بی‌خبر! اهلت رهایت کرده بود که بیگانه اینچنین‌ات ربود.

شما همان 20 سال پیش برای این مردم مردی. آن زمانی که ایران یکپارچه عزادار رحلت امامش بود و داشتی در فرنگ کنسرت برای دیگران اجرا می‌کردی، آن موقعی که گفتند نور چشم مردم، نمایشت را لغو کن و نکردی از چشم‌مان افتادی.

جناب آقا ! از همان زمانی که به خیال خودت با رسانه ملت قهر کردی که چرا صدای تو را برای هفته دفاع مقدس پخش می‌کند، ملت تو را به فراموشخانه سپرده بود. اصلا این مردم شاکی‌اند از صدا و سیما که چرا با صدای چون تویی برای همچون حماسه‌ای کلیپ یاد ایام را ساخته بود. یاد شهید زینت صدای توست، نه تو آرایه آن. لیاقت می‌خواهد هر چیزی، لیاقت می‌خواهد که یک نفر در کنار اساطیرش جاودانه شود والا ما که «ایام»‌مان بدون تو هم برجاست و در «یاد»هامان زنده.

سال پیش هم در آن فتنه ابتر مردود شدی و دوباره برای‌مان مردی. آقای هنرمند. انصافا هم هنر است اینکه کسی بتواند چندین بار بمیرد و هر بار هم بدتر از قبل.

مرحوم شدی جناب شجریان!‌گمان کردی این جماعت خودفروخته از خود بیگانه سرانجامشان چه می‌شود که دل به هوایشان سپردی؟ پل‌های پشت سرت را خراب کردی و پناهنده دشمن شدی. بی‌وطن شدی آقا حواست نیست. از همان اول هم شایسته‌ات صدای آمریکا بود نه جمهوری اسلامی.

حالا که رفتی همانجا بمان و برای خودت شناسنامه غیرفارسی بگیر. البته اگر خواستی هم برگرد. اینجا هنوز هم هستند کسانی که برای صدایت و نه خودت به استقبالت بیایند همانطور که هر کس دیگری هم صدایش بیارزد به استقبالش می‌روند اما برای‌شان فرقی نمی‌کند که ایرانی باشی یا نه. یا آنهایی که به افتخار هنر بلیت کنسرت‌هایت را بخرند. برای اینها هم مهم نیست تو چه کسی باشی! اگر دیگری را پیدا کنند که صدایش از تو بهتر باشد تو را هم فراموش می‌کنند. مثل همه دیگرانی که سکه‌شان از رونق افتاد. تو حتی از یاد اهل هنر هم یک روزی می‌روی.

راستی! این ملت ربنای ریایت را که مثلا هدیه کرده بودی هم برایت پس فرستاد. واقعا فکر می‌کردی می‌توانی هر جا که می‌خواهی بروی و هر چه که می‌خواهی بگویی بعد هم هر شب ماه رمضان صدایت را از تلویزیون ما بشنوی! شما برو همان «بس‌کنید» را برای خوشامد اجنبی بخوان. اصلا خدا هم نخواست نامت را همراه ماهش.

می‌بینی ما بدون تو هم برای شهیدان‌مان کلیپ یاد ایام می‌سازیم. هم ماه رمضان افطار می‌کنیم و هم به صداهای از تو بهتر گوش می‌کنیم اما تو بدون ما چه می‌شوی جناب شجریان؟

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

برای آنان که ...

برای همه آنهایی که با پیغمبر در بدر بودند و در احد هم. برای آنهایی که از انصار بودند و از سران قریش. برای آنها که تعداد قبرهای قبیله‌شان از تعداد زنده‌های ما بیشتر است. برای همه آنها که اسمشان را روی سنگ بگذاری آب می‌شود. برای آنها که کلیدهای صندوق‌های سوابق‌شان را لشکر مورچگان می‌کشد. برای آنها که پدرانشان خون دل خوردند با خمینی و خودشان خون شدند به دل خامنه‌ای. برای تمام یادگاری‌های انقلاب. برای همه یادگاری‌هایی که ای‌کاش از همان اول قابشان می‌کردیم و می‌گذاشتیم روی طاقچه که هم جلوی چشم‌مان بودند و هم حواسمان بهشان بود و گردشان را می‌گرفتیم که پشت قابشان خانه عنکبوت نشود. یا اینکه در صندوق‌ها و صندوق‌خانه‌ها نگه‌شان می‌داشتیم که نه دست اجنبی به آنها برسد و نه دست آنها به اجنبی. و برای استوانه‌های نظام که هرچه می‌گذرد فرسوده و فرتوت بر سر نظام خراب می‌شوند اما این کاخ بلند همچنان نیابد گزند! و برای آنها که پدرانشان هم فاضل بودند و هم نوح. و برای آنها که هم همسران پیامبر بودند و هم دختران خلیفه. و برای آنها که نمی‌دانند شجره فامیلشان به دور نظام پیچیده یا درخت نظام به دور آنها! برای آنها که اسم خودشان را نمی‌دانیم اما پدرانشان را می‌شناسیم و برای آنها که می‌فهمند چون پدرانشان می‌فهمیدند. نسبت است دیگر! خوی پدر گیرد پسر!

یا دین شما با ما یکی است یا شما را آیین دیگری است. اگر یکی است پس ما به حج می‌رویم و شما هم. شما که به حج می‌روید به کدام نشان سنگ می‌زنید؟ به چه کسی سنگ می‌زنید؟ نمی‌ترسید که 30 هزار سال عبادت خدا کرده است؟ یک سجده‌اش از قدمت دین شما بیشتر است چه برسد به سابقه مبارزات‌تان. همه عمرتان را زندان هم بوده باشید، اصلا شما که هیچ همه پدرانتان هم همه عمرشان را برای انقلاب داده باشند باز هم کمتر است از یک رکعت نمازی که ابلیس خوانده!حج نرفته‌اید، قرآن که خوانده‌اید. در قرآن ما که اگر یک بار از پسر ابراهیم گفته باشد چندین بار از پسر نوح می‌گوید. اگر از دختر عمران می‌گوید از همسر لوط هم می‌گوید. یکی پدرش پیغمبر است، آن یکی همسرش. آنکه پدرش نه‌تنها فاضل بود بلکه نوح هم بود، سیل را دید و سوار کشتی نشد. فتنه است! توفان که نیست! چه کسی ضمانت کرده پسر فلان شهید از کشتی انقلاب پیاده نشود؟!

شاید قرآن شما فرق می‌کند با نسخه ما، قبول. محرم که عزاداری می‌کنید یک بار هم پای هر منبری که نشسته باشید شنیده‌اید داستان پسر ذی‌الجوشن را و پسر سعد را و قاضی کوفه را!اولی در آن وانفسای صفین فریب پسر نابغه را نخورده بود و اگر شما با خمینی جنگیده بودید او در رکاب علی شمشیر زده بود که سر از تن امام زمانش جدا کرد. دومی فقیه بود که اولین تیر را در کربلا رها کرد و سومی قاضی علی بود در کوفه که فتوا داد خون پسران علی حلال است.

به فرض محرم هم اینها را نشنیده باشید. داستان امامت امام زمانتان را که می‌دانید. اگر این یکی پسر شهید است جناب جعفر پسر امام بود. اگر فلان آقا برادر شهید است، جناب جعفر برادر امام بود. چگونه است که عموی امام، نوه امام، پسر امام و برادر امام و شاگرد مستقیم امام معصوم اشتباه کردند اما این آقایان که در بهترین حالت پدرانشان یا شهیدند یا مبارز بوده‌اند یا حتی پاره تن امام غیر معصوم اشتباه نمی‌کنند؟! پناه بر خدا! البته که اشتباه نمی‌کنند.

آن جماعتی که بزرگان و بزرگزادگان و از قضا امامزادگان بودند و امام معصوم را می‌دیدند، عقل‌شان را تعطیل نکردند و آن شد که شد. چه انتظار غریبی است که از شما بخواهند به امر ولی فقیه که نه امام است و نه معصوم، گردن بگذارید! شما چه چیزتان کمتر است از جناب زبیر و شریح؟ معاذالله!

یا دین شما با ما یکی است یا شما را آیین دیگری است. یکی باشد، اینها را همه، شما می‌دانید. مثال است که در قرآن آمده باشد که هدایت کند. بازگردید به اسلام و هر آینه پرهیز کنید از آن روز که پدران واموال و فرزندان و برادرانتان سود نبخشد. و اگر به آیین دیگرید «الدین عندالله الاسلام» اسلام بیاورید تا رستگار شوید.

  • محمد صادق حاج صمدی