کشور های مرکز و حاشیه خاور میانه
خاورمیانه بغیر از رژیم جعلی، ترکیه و جمهوری اسلامی شامل کشور های عربی است که اکثریتی سنی مذهب و تاریخی مشترک دارند. در این بین در سوریه قدرت در دست اقلیت شیعی است و بر اکثریت شیعیان بحرین اقلیتی سنی مذهب حکومت می کنند. در ترکیه دولت سکولار مسلمین عمدتا اهل سنت را اداره می کند و ایران تنها کشوری است که دولتی شیعی و ترکیب جمعیتی شیعه دارد. دولت جعلی اسرائیل نیز رژیمی است که جمعیت اندک صهیونیست آن در قلب جهان اسلام و در مساحتی اندک قرار گرفته است. در چنین شرایطی و طبق تعاریف علوم سیاسی، ایران اسرائیل و ترکیه در حاشیه خاورمیانه جای می گیرند و اگرچه هر یک از آنها قدرت منطقه ای محسوب شود یا حتی در سطح جهانی تاثیر گذار باشد در مقابل نیرو های خارجی و در رقابت های منطقه ای باید با توجه به همین امر به سیاستگذاری بپردازند.
صرف نظر از رقابت های اقتصادی کشور های منطقه، شورای همکاری خلیج فارس به رهبری دولت سعودی عربستان اولویت خود را محدود کردن شیعیان و جلوگیری از افزایش قدرت جمهوری اسلامی قرار داده و در این راه با رژیم صهیونیستی متحد شده اند. ترکیه از دیرباز بدنبال رهبری منطقه و احیای نفوذ دولت عثمانی بوده و اسرائیل بقای خود را با ترفندهای مختلف می جوید. جمهوری اسلامی با توجه به وضعیت تهاجمی اما منفعل کشور های متعارض در حالتی دفاعی اما فعال قرار گرفته و در مصر نیروهای بعضا ضد اسرائیلی جایگزین حکام وابسته به غرب شده اند و قاهره را از ردیف کشور های مخالف مقاومت خارج کرده اند. نکته ای که حتی اگر مصریان را به حامیان مقاومت تبدیل نکند دستاورد قابل توجهی محسوب می شود.
استمداد از نیروهای خرجی
با توجه به شرایطی که از اوضاع خاورمیانه ذکر شد بدیهی است که هر یک از کشور های حاشیه ای سعی در افزایش قدرت خود در مقابل دیگران داشته باشند و این نه تنها محدود به آنها نبوده بلکه کشورهای مرکز نیز علاقه وافری به حمایت دولت های خارجی دارند. اشتهای حکام حجاز برای جلب حمایت نظامی امریکا و آل نهیان در امارات برای جذب سرمایه های خارجی مثال هایی برای همکاری های فرا منطقه ای دولت های مرکزی است.
250 هزار نیروی آمریکایی در خاورمیانه
تمایل برخی کشور های منطقه در کنار رویداد های دوران جنگ تحمیلی و حمله آمریکا به عراق و افغانستان همچنین پیمان ناتو و تاریخ منازعات کرملین و کاخ سفید بعلاوه معارضه منطقی تهران و واشنگتن موجب شده امریکا 48 پایگاه نظامی شامل ناوهای هواپیما بر در منطقه داشته باشد که به صورت معنا داری به دور مرز های ایران متراکم شده اند. نیروی نظامی امریکا در منطقه به بیش از دویست و پنجاه هزار نفر می رسد که در بحرین عربستان کویت عمان ترکمنستان افغانستان، در پایگاه های دریایی و ... تقسیم شده اند. و البته این تعداد نیرو سوای سربازان ناتو در خاورمیانه و ارتش اسرائیل است که علی الاطلاق دشمنی به غیر از جمهوری اسلامی و گفتمان مقاومت در منطقه نداشته و ندارند.
اسرائیل
رژیم جعلی بزرگترین پذیرنده کمک های کشورهای اروپایی و آمریکا است و مغرب زمین نیز به خوبی از این کودک نامشروع خود حمایت می کنند. در واقع اسرائیل از ابتدا وضعیت شکننده خود در بافت منطقه را با استفاده از همین کمک ها حفظ کرده و بطور فزاینده ای نیازمند حمایت های مالی و تسلیحاتی خارجی بوده است. در میان حامیان اسرائیل امریکا شاخص است و سیل حمایت های نظامی و اقتصادی آن به رژیم جعلی از جنگ جهانی دوم آغاز می شود. ارزش کمک های امریکا از سال 1949 تا 2001 بیش از 81 میلیارد و از سال 2001 تا 2010 ، 28 میلیارد و 480 میلیون دلار اعلام شده که 22 میلیارد و 23 میلیون دلار آن در این دوره ده ساله شامل تجهیزات نظامی بوده است. همچنین در طی این ده سال کمک های نظامی به رژیم جعلی به طور معنی داری افزایش یافته و سیل صعودی داشته است. مبالغی که از سوی دولت امریکا در نظر گرفته شده و در کنگره تصویب شده جدای از مواردی است که از سوی سازمان هایی مثل آیپک برای اسرائیل فرستاده می شود و صد البته شامل سرمایه گذاری های کمپانی های امریکایی در سرزمین های اشغالی نمی شود. کنگره امریکا همچنین مبلغ 3/1 میلیارد دلار کمک مالی به اسرائیل را در سال جاری تصویب نموده که برابر با یک پنجم بودجه نظامی رژیم جعلی است. واشنگتن از سال 2001 تا 2010 طبق اعلام رسمی نزدیک به 18 میلیارد دلار کمک مالی نیز برای قاهره در نظر گرفته که از طریق آن بتواند مبارک را در جبهه اسرائیل و حامیان طرح صلح خاورمیانه نگه دارد. در جریان جنگهای اسرائیل نیز واشنگتن کمک های اطلاعاتی به تلاویو ارائه داده و بعضا نیروهای نظامی خود را به منطقه فرستاده است و دولت اسرائیل اجازه دارد از انبار مهمات ذخیره امریکا در فلسطین اشغالی استفاده نماید. اینها همه بخشی از کمک های ثبت شده تنها دولت امریکا به رژیم جعلی است و بررسی حمایت های کشور های اروپایی و ... به اسرائیل احتیاج به گفتاری جداگانه دارد.
ترکیه
ترکیه نیز بدلیل حاشیه ای بودن خود در منطقه سعی در جذب حمایت های غرب داشته و با میزبانی پایگاه نظامی امریکا و پذیرش سامانه دفاع موشکی و ایجاد اصلاحات مد نظر غرب همچنین حمایت از گروه های معارض در سوریه و گروه 14 مارس در لبنان به ابراز وفاداری به مغرب و تقویت خود پرداخته است.
عربستان سعودی
عربستان که به نمایندگی از شیوخ خلیج فارس اقدام می کند و در حقیقت تصمیم گیری آل صباح و آل مکتوم و همچنین پادشاه بحرین و امرای امارات به تبعیت از ریاض صورت می گیرد ؛ اگرچه مرکزیت کشورهای مرکز خاورمیانه محسوب می شود؛ در مقابل قدرت مستقل جمهوری اسلامی دست به دامان امریکا شده است. نکته ای که دلیل آن را می توان در بافت اجتماعی داخلی عربستان و سیاست های خارجی آل سعود تحلیل کرد که نتیجه آن وابستگی هر چه بیشتر ال سعود به امریکا و حجم انبوه تجهیزات نظامی است که توسط این کشور خریداری می شود.
گزینه های جمهوری اسلامی
با توجه به شرایط یاد شده که کشورهای منطقه و فر امنطقه ای علیه ملت ایران صف آرایی کرده اند گزینه های بازی جمهوری اسلامی که طبق علم سیاست با توجه به ساخت جمعیتی بدلیل نداشتن مذهب تاریخ و زبان مشترک با دیگر کشورهای منطقه، حاشیه ای محسوب می شود و از لحاظ جغرافیایی در مرکز آن قرار دارد؛ را تاکید بر محور مقاومت، استفاده از تقابل میان قدرت های بزرگ، اتکا به نیروهای داخلی، استفاده از پتانسیل های موجود در منطقه شکل می دهد.
نیروی داخلی
ایران در عرصه داخلی خودکفایی در تولید تجهیزات نظامی را مد نظر قرار داده و به حدی رسیده که 35 پایگاه امریکایی در منطقه بعلاوه تمام خاک رژیم جعلی در تیر رس قطعی موشک های دور برد و کوتاه برد آن قرار دارند. از طرف دیگر مرکزیت جغرافیایی و وسعت آن به همراه جمعیت فعال امتیازاتی است که جمهوری اسلامی در مقابل کشورهای متخاصم دارد. مجموع نیروی نظامی ایران بیش از دو برابر پرسنل نظامی کشور های منطقه است و امکان تجدید قوای آن به نسبت امریکا با توجه به مسافتی که امریکا با خاورمیانه دارد امتیاز دیگری برای تهران محسوب می شود.
بازی بین المللی
در سطح بین المللی اختلافات روسیه و امریکا عرصه امتیاز گیری جمهوری اسلامی محسوب می شود. کرملین به خوبی اهمیت متخاصمان ایالات متحده در خاورمیانه را درک می کند و منطقه را سرپل تقابل غرب و شرق به حساب می آورد. دشمنان کاخ سفید در جنوب شرق آسیا دوستان بالقوه روسها محسوب می شوند و این نکته ای است که دولت شوروی را به حمایت از اعراب در جنگ های قرن بیستم علیه اسرائیل واداشت و پشتیبانی فدراسیون روسیه را از سوریه توجیه می نماید. بعلاوه هرچه سهم غرب در خاورمیانه بیشتر باشد از سهم شرق کاسته می شود و این مسئله ای نیست که سیاستمداران مسکو از کنار آن به راحتی بگذرند.
سطح منطقه ای
در سطح منطقه جمهوری اسلامی اهرم مقاومت را در دست دارد و از آن به خوبی استفاده می کند. نکته ای که حمایت از دولت قانونی سوریه ذیل آن توجیه می شود و تهران و دمشق را در کنار هم قرار می دهد. سوریه که آخرین بازمانده باقی مانده در صف مقاومت از جنگ های اعراب و اسرائیل است با توجه به اشراف ژئوپلتیکی که بر شمال سرزمین های اشغالی دارد و فاصله کوتاه مرز های آن با تلاویو اهمیت غیر قابل انکاری در این زمینه داراست. اهمیتی که در تقابل ذاتی جمهوری اسلامی و رژیم جعلی جایگاهی ویژه دارد و امریکا نیز به خوبی آن را دریافته است. در واقع همین نزدیکی ایران و سوریه و تهدید بالقوه این دو برای اسرائیل است که امریکا را به براندازی دولت قانونی اسد واداشته و سوریه را به خط مقدم ایران و امریکا تبدیل کرده است. در واقع تقویت دمشق از سوی تهران تقویت خط مقدم ایران در مقابل امریکا و متحدان امریکاست.
مسئله مقاومت
نقطه قوت دیگری که ایران برای تقابل با نیروهای متخاصم دارد حزب الله و مردم غزه است. حزب الله لبنان در جنگ نیابتی تابستان 2006 در مقابل رژیم جعلی به خوبی این نکته و توان جمهوری اسلامی را در برانگیختن جنگ های نا متقارن ثابت کرد. در واقع جنگی که رژیم صهیونیستی در سال 2006 آغاز نمود؛ به اعتراف مسئولین امریکایی و اسرائیلی سنگ محکی برای حمله امریکا به ایران و پروژه ای بود که با ترور رفیق حریری آغاز شد که مقاومت حزب الله آن را در هم شکست. تقویت گروه های مبارز فلسطینی نظیر حماس و حمایت از مردم غزه نیز در همین زمینه توجیه می شود. سرگرم نمودن دشمن در جای دیگر، از قدرت آن در هنگام مواجهه با نیروی خودی می کاهد و اتحاد با دیگران برای از بین بردن تهدید مشترک، ساده ترین، طبیعی ترین و پایدار ترین اتحادی است که منعقد می شود و مقاومت، اتحاد نیروهای منطقه در مقابل دشمن مشترک یعنی امریکا و اسرائیل است.
آنچه گفته شد نگاهی کلی به وضعیت و قوانین بازی در منطقه ای بود که بیداری اسلامی آنرا آبستن حوادث غیر قابل پیش بینی کرده وتحرک نیروهای خارجی به وضعیت بحرانی در آن دامن می زند. شرایطی که مصرف هزینه های سنگین در حوزه دفاع و حمایت از خط مقاومت را از سوی جمهوری اسلامی برای هر دولتی اعم از اصلاح طلب یا اصول گرا در ایران توجیه می نماید و حماقت جریان موسوم به سبز را در حذف فلسطین از شعارهای روز قدس ! بیش از پیش نمایان می کند.