بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۲
  • ۰

اگرچه سال حمایت از تولید ملی به ظاهر به پایان رسیده؛ اما تولید ملی و نیاز حمایت از آن همچنان پا برجاست. و بدیهی است که مقدمه حماسه اقتصادی همین مسئله تولید ملی باشد. مسئله ای که در سال گذشته همچون آزمونی همگانی که همه مردم کشور در آن شرکت داشتند؛ برگزار شد که نتیجه آن شامل همه می شود و لطیف اینکه هر کس خود به تنهایی می داند که در آن سر بلند و یا مردود شده است.

در شرایطی که خرید مواردی نظیر دارو هم اگر موجب وابستگی به دولتهای کافر شود؛ مظان شبهه مراجع تقلید است و مواردی که موجب صدمه اقتصادی به بازار مسلمین شوند حرام قطعی و عینی اند و امام فرمود تجار این چنینی کمک کار به هدم احکام اند؛ حکم خوردنی ها و پوشیدنی های خارجی اظهر من الشمس است و در باب کالاهای مصرفی هیچ توجیهی باقی نمی ماند. جالب اینکه قسمت اعظمی از واردات محصولات خارجی به  کشور، شامل همین نیاز های کاذب می شود و سهم مواردی که توجیهات منطقی تر درباره آنها بیان می شود بسیار کم تر از حجم لوازم آرایشی و تجملاتی است! اگرچه درباره واردات همین موارد به ظاهر مهم تر نیز نظایر تاریخی متعددی در کشور های صنعتی شده‌ی امروز مثل آمریکا، ژاپن، آلمان، چین و هند وجود دارد که در برهه های مشخصی از تاریخ، دروازه های واردات از کشور های دیگر را _ جز در موارد بسیار محدود_ به کشور خود بستند و در آینده درباره آنها صحبت خواهد شد؛ توجه نگارنده در این گفتار به خوردنی ها و پوشیدنی ها معطوف است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۲
  • ۰

آرگو نام کشتی است در اساطیر یونان که در آن وارث قانونی حکومت شهر لولکاس برای بازپس گیری پشم زرین به سرزمینی آنسوی دریای سیاه می رود. کشتی را که با کمک آتنا (الهه نگهبان آتن و خدای حکمت جنگ عدالت و تمدن) ساخته شده بود و توسط هرا (الهه زنان و حامی یونانیان در جنگ تروا) محافظت می شد و بدست پوزیدون (خدای دریاها) برکت داده شد و توانست به یونان پرواز کند. داستانی که قهرمان آن از ابتدا تا انتهای آن توسط خدایان یونان حمایت می شد. سناریوی فیلم انطباقی جالب توجه و احتمالا به نظر امثال اقای اصغر فرهادی تصادفی با این اسطوره دارد. یک بازیگر شناخته شده یهودی در نقش یک مامور سیا (جیسون در اسطوره ارگو) به ایران (سرزمینی آن سوی دریای سیاه) می آید تا 6 کارمند سفارت امریکا را (پشم زرین) به امریکا برگرداند. نکته مرتبط اینکه امریکا به مصابه وارث تمدن هلنی و جلوه گر فرهنگ مردم آتن شناخته می شود و دریای سیاه در طول تاریخ محل تلاقی امپراطوری ایران و دولت شهر های یونانی بوده است. در واقع چه بر اساس محتوای داستان و چه به لحاظ جغرافیایی این دو داستان کاملا بر هم منطبق اند.

کاملا بر حسب تصادف (!) و در عین بی طرفیِ (!) آکادمی اسکار، این فیلم درجه چندم، برنده بهترین فیلم سال می شود و گوی سبقت را از دیگران می رباید. جایزه ای که منتقدان داخلی و خارجی بسیاری آن را غیر حرفه ای می دانند:

استفاده از کلیشه‌های امتحان پس داده، به کار بستن تعلیق‌های سطحی، ارائه تصویر تک‌بعدی، سایه‌گونه و بدون پیچیدگی از ضدقهرمان‌ها باعث شده تماشاگر ساده‌پسند که حوصله به‌کارانداختن چرخ‌دنده‌های ذهن خود را ندارد فیلم را بپسندد و با آن هیجان‌زده شود... فیلم در خود آمریکا و اروپا از طرف گروه‌های نخبه‌تر چندان مورد توجه قرار نگرفته است. عدم حضور این فیلم بین نامزدهای بهترین کارگردانی معنا‌دار است. (اصغر فرهادی مصاحبه با سینمانگار 8 اسفند 91) آرگو با صحنه هایی پر شده که فقط می توان به آن ها خندید. اصلاً در جاهایی فیلم، احمقانه است.واقعاً احمقانه است. (ریچارد کوهن واشنگتن پست 25/2/2013) من ساده لوح نیستم. آرگو یک کلاه برداری است. از آن جایی که این فیلم، یک فیلم تقلبی است، واقعا نمی توان آن را مربوط به فیلمسازی دانست بلکه باید آن را مربوط به مزخرفات هالیوود شمرد. (کوین بی لی نشریه اسلیت 25/2/2013) از لحظا کیفیت، این فیلم کاملا متوسط است. (ریچارد کورلیس. تایم 25/2/2013)

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

رساله امام خمینی

مساله 2831

اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن باست که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود؛ واجب است قطع اینگونه روابط و حرام است این نحو تجارت.


مساله 2834

روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل جائز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند و و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیاننتکاران چه دولت ها و چه تجار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولت ها.

 

مساله 1355 رساله استفتائات رهبری

خرید و فروش کالاهای آمریکایی چه حکمی دارد و آیا این حکم شامل همه کشورهای غربی مثل فرانسه وانگلستان هم می شود؟ و آیا این حکم مخصوص ایران است یا در همه کشور ها جاری است؟
پاسخ:

اگر خرید کالاهای وارداتی از کشور های غیر اسلامی و استفاده از آنها موجب تقویت دولت های کافر و استعمارگر که دشمن اسلام و مسلمین هستند شود و یا قدرت مالی آنها را برای هجوم به سرزمین های اسلامی یا مسلمین در سرتاسر عالم تقویت نماید واجب است که مسلمانان از خرید و بکارگیری و استفاده از آنها اجتناب کنند بدون اینکه فرقی بین کالایی با کالای دیگر و دولتی با دولت دیگر از دولتهای کافری که دشمن اسلام و مسلمین هستند وجود داشته باشد و این حکم اختصاص به مسلمانان ایران ندارد.

  • محمد صادق حاج صمدی

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۳
  • ۰

امام خمینی خطاب به فرزندان انقلابی اش:

"فرزندان انقلابی ام ، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید ، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد .

می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد ؟ می دانم که شهادت شرین تر از عسل پیش شماست ، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست ؟ ولی تحمل کنید که خدا با "صابران" است ."

 

از خانه ملت امروز صدای طبل رسوایی میآمد و از خانه همسایه صدای قهقهه:

وزیر کار را به بهانه پرونده رییس یک سازمان بخاطر تصمیم رییس دولت استیضاح کردند از آن طرف رییس جمهور فیلم جلسه برادر رییس مجلس را با رییس همان سازمان آورده بود مجلس که از استیضاح وزیر کار جلوگیری کند!!!
اینها همه به هم مربوط است! هرکسی هم که نمی فهمد "استغفار" کند !!!


خداوندا

مرا از "صابران" قرار ده

و صد البته

"استغفرک" اللهم و اتوب الیک

 

امام خمینی:  این خلاف آداب مسلمین است!
اینهمه مردم جوانهاشون رو دادند میراث برای شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و اینطور فساد ایجاد کنید؟!؟... سر چی اختلاف می کنید؟... ملت ناراحت است از اینها... این اسباب ناراضایتی مسلمونها است!

 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۲
  • ۰

این چند صباحی که فیلم های سینمایی ما مرزهای سیاهنمایی را درنوردیده اند و به جشنواره های خارجی راه یافته اند گزاره ای که برای این جماعت سینماگر محرض شده این است که آبرویی برایمان دست و پا کرده اند و به خیال خودشان موجب افتخار وطن شده اند! جایزه می گیرند و از ایران می گویند و از دوستی با مردم دنیا در زمین دیگرانی که تعریف خودی شان اسرائیل است. این که ایشان با خودشان و با خودی هایشان به چه فکر می کنند محل اعراب ما نیست لیکن این منتی که به تازگی بر سر مردم می گذارند که "افتخاری که سینما برای این ملت کسب کرده را هیچ کس دیگر نتوانسته" از آن مواردی است که امثال من و مردم من برایشان گران تمام می شود. بویژه که این خودشیفتگی ها را از رسانه ای ببینند و بشنوند که از بیت المال مسلمین به این ها تریبون داده و از آن عجیب تر اینکه هیچ کس پیدا نمیشود از این ها مفهوم افتخار را سوال کند! کم مانده آنکه به این دخترکانی که ملکه و مضحکه زیبایی و دیبایی و چیزهای اینچنینی می شوند و یک رگشان ایرانی ست هم افتخار کنند!

من هرچه به این فکر می کنم که این به قول امام اقلیت اشکال تراش از کجا این چنین گستاخ شده اند بر این مردم و بی پروا روشنفکر نمایی می کنند پی به دلیل آن نمی برم! جماعت منورالفکر های به خیال خودشان هنر پیشه معلوم نیست این همه اعتماد به نفس را از کجا آورده اند که در چشم این ملت نگاه کنند و از افتخار بگویند. در چشم این همه مادر و فرزند و خواهر و برادر شهید خیره بشوند و دم از افتخار بزنند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

خانم ابتکار

من به‌عنوان دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران که از سال 87 وارد دانشگاه شدم و همچنان در همین دانشگاه و در همین رشته مشغول به تحصیل هستم و شکر خدا در بحبوحه فتنه 88 در همین دانشگاه بودم و از نزدیک آرمانخواهی دانشجویانی که به‌قول شما صرفا به‌دلیل عضویت در انجمن اسلامی ستاره‌دار شده بودند و فعالیت اساتیدی که در چارچوب تنها به نقد و اصلاح بعضی اشکالات پرداخته بودند، دیده‌ام؛ به حدی از اظهارات شما شگفت‌زده شدم که از درک اینکه یک نفر چطور می‌تواند این همه حرف خلاف واقع را با این اعتماد به نفس عنوان کند، عاجز بودم و تا پای انکار آنچه به چشم خود دیده بودم هم پیش رفتم.

از آن دوره‌ای که دانشجو بودید خیلی گذشته است و به‌زعم من این دوره طولانی شما را از دیدن حقایقی که در جامعه هست و به تبع آن در دانشگاه، ناتوان کرده است. همین مطرح کردن آرزوی آزادی برای دوستان قدیم‌تان که به خاطر جرائم امنیتی‌شان علیه نظام اسلامی در دادگاه صالحه محکوم شده‌اند و هم‌اکنون دوران محکومیتشان را می‌گذرانند و همچنین تقبیح مجازاتی که برای دانشجویان به قول شما آزادیخواه در نظر گرفته شده، در رسانه ملی، گواه فاصله بسیاری‌است که سخنان جنابتان با واقعیت دارد. اگرچه ادعاهای واهی شما و جناح اصلاح‌طلبتان در این سال‌ها برای ما تکراری شده و ما همچنان منتظر مستندات شما در اثباتشان هستیم ولی با ادعای ضرر پارازیت‌های ماهواره‌ای شروع می‌کنیم. در دانشکده‌ای که من در آن درس می‌خوانم هر روز نشریات منتسب به جریان اصلاح‌طلبی چاپ می‌شود و در آن به ارکان نظام توهین می‌شود و کار از انتقاد مدت‌هاست که گذشته و هیچ‌یک از آنها نه در بندند و نه ستاره‌ای دور سرشان می‌چرخد. جالب اینکه ترجیع بند مدعیات شما و جریان اصلاح‌طلب و پیادگان آن در دانشگاه‌ها بعد از همه اظهاراتی که می‌کنید نبود آزادی است. در مراجعاتی که به شما به‌عنوان نماینده شورای شهر تهران می‌شود تامل بیشتری کنید. در این 5 سال که من در قلب دانشگاه‌های ایران تحصیل کرده‌ام تنها دانشجویی که حتی اخراج هم نشد و فقط 2 ترم از تحصیل محروم شد، دانشجویی عضو انجمن اسلامی(!)‌ بود که برای خواننده هتاک به اهل بیت طهارت فراخوان حمایت داده بود و حکم اعدام او را نفی و ائمه هدی را ـ العیاذبالله ـ مردگانی در تاریخ مشکوک عنوان کرده بود و از همه جالب‌تر اینکه این اظهارات خلاف اسلام را در نشریه منتسب به انجمن اسلامی چاپ کرده بودند و اعضای آن رسما از وی حمایت کردند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

هل من بصیر

محرم تکرار موکد رویدادی است که سال 61 هجری رخ داده و سیزده قرن است که داستان آن سینه به سینه نقل می شود. و لطیف آنکه هر بار انگار از رگ های بریده خون تازه می جهد. روضه علقمه تکرار می شود و تکراری نمی شود! داستان معجر پاره همچنان جگر مخدرات عالم را پاره می کند و داغ برادر، داغ برادر زاده، و داغ فرزند و عمو زاده هنوز دل مادران و خواهران را می سوزاند. پس سلام خدا بر او فرمود بر جد من بسیار بگریید و بگریانید و فرمود هرکه ده نفر را برای حسین (ع) بگریاند بهشت براو واجب شود.

نکته اما اینکه تشنگی کودک شش ماهه روضه نمی خواهد. آدم اگر آدم باشد و به او بگویند نوزادی میان آغوش پدر و کنار رودخانه از تشنگی خون گلویش را مثل ماهی که از آب بیرون افتاده میمکید؛ اشکش سرازیر می شود. اگر بگویند بانوی خاندانی صبح در میان پرده ها و در سایه محارمش نماز کرده و نماز شبش را با چادر سوخته و در بیابان و میان گرگ های درنده خوانده ناله اش بلند می شود. اگر بشنود داستان کنیزکان را در کجاوه های مطلا و بزرگزادگان عرب را روی شتر های بی محمل که عنانش را اشقیای عالم بدست گرفته اند عنان از کف می دهد و بسا ضجه ها که بیعت شکنان کوفه در مظلومیت فرزند پیامبر زده باشند که کس در میان شیعیان نشنیده باشد.

داستان اما این ها نیست. آنچه بر هر امام از اهل زمانش گذشته با دیگری تفاوت نمی کند. اگر در کربلا حسین بن علی (ع) در کنار 70 نفر به شهادت رسید موسی بن جعفر (ع) در سیاهچاله های هارون مسموم شد و علی بن الحسین (ع) فرمود در تمام مکه و مدینه 4 نفر دوستدار اهل بیت نبود. و امیرمومنان فرمود پس از پیامبر همه کافر شدند الا 7 نفر. این است که مراد از بزرگداشت این مصیبت ها تکرار قصه شهادت اشبه الناس خلقا و خلقا به پیامبر نیست بلکه داستان آن نود صحابی پیغمبر است که بر پسر سعد فریاد زدند ما را به جنگ پیامبر آورده ای و در طمع جایزه در کشتن وی از هم سبقت گرفتند. داستان ذبح سرور جوانان بهشت نیست نقل آن شش نفریست که کمترینشان هفت نامه برای امام نوشته بود و تیغ کشیدند که کار را تمام کنند. داستان عمر سعد است که آیت الله بود در کوفه. داستان حافظان قرآن ست که صدای قرآن از بالای نیزه شنیدند و نشنیدند. حرف روزه دارانیست که بماند آنچه با زبان روزه کردند.

این روضه ها تکرار می شوند لیکن تکراری نمی شوند. تکراری نمی شوند از آنکه قصه همین است تا بوده است. این است که می گویند هر زمینی کربلاست و هر روزی عاشورا. کربلا تکرار تاریخ بود و تاریخ تکرار کربلا. ثقیفه را اولین مرد مسلمان و یار غار پیامبر به راه انداخت. جمل را ام المومنین و سیف الاسلام و طلحه الخیر علم کردند و از اولین کاتبان وحی بود که در صفین قرآن بر نیزه کرد. تابوت نوه پیامبر را همسر پیامبر تیرباران کرد و سر از بدن امام مسلمین جانباز صفین جدا نمود. جام انگور را همسر امام تعارف کرد و کسی که ادعای امامت نمود نوه امام پسر امام برادر امام عموی امام و یادگار امام بود.

عجب از مردمی که در این مجالس لعن و نفرینشان نثار اهل عراق می شود و می پرسند چگونه حق را چنین دیدند و ندیدند حال انکه امروز صدای لولا انت یا علی لن یعرف المومنون بعدی چنان تازه است که انگار در و دیوار و زمزمه اش می کنند. ثواب گریاندن مومنین در این روز ها برای این نیست که یادشان بیاید هزار سال پیش چه بر سر خاندان خدا رفته برای آن است که یادشان باشد امروز چه بر ولی خدا می رود. برای این است که حق امروز همان حق دیروز است و عَلم همان است و علمدار همان مهم نیست چه کسی اعلم است مهم این است که عَلَم دست کیست. برای آن که همچنان دلار سبز از خیمه سرخ معاویه برای سرداران امام حسن می فرستند و پرچم خونخواهی همت و باکری را آل زبیر بالا می برند. به نام راه امام راه بر امام میببندند. و وا اماما را عبدالله عمر خطاب از بی بی سی فریاد می کند. هنوز قصه آقایان است و آقا زادگان و عموزادگان وجام انگور و جام زهر و مردمی که فهمشان نمی شود این که ملاک حال افراد است و حق را به حق نمیشناسند و به مردمش می شناسند و باور نمی کنند که مسیح را مسیحیان نکشتند اما سر امام اسلام را مسلمین روزه دار پیشانی پینه بسته ی حافظ قرآن، به قصد قربت به نیزه زدند.

فقال علیه السلام آنکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده و فرمود هرکه به وقت یاری امامش در خواب باشد با لگد دشمن از خواب برخیزد

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

سهم و حق

در تعامل با دیگران می توان دو رویکرد داشت. رویکرد اول که برپایه سهم تنظیم شده و رویکرد دوم که حق را اعاده کند.حالاتی که از ابتدای تاریخ و از زمانی که زندگی جمعی شکل گرفته وجود داشته و تا امروز و بر روابط پیچیده بین المللی نیز حاکم اند. مورد اول آن است که هر ملتی به سهمی که جهان پیرامون برایش در نظر گرفته اکتفا نماید و دوم آن که خلق حقی که برای خود به رسمیت می شناسد را اعاده کند. موارد بسیاری را در تاریخ می توان مثال زد که هر حکومتی طبق ظرفیت مردمان خود بر پایه کدامیک از این دو رویکرد در بازی بین المللی شرکت کرده و با استفاده از هرکدام به چه منافعی دست یافته است. مثلا سیاست آلمان پیش از جنگ اول و دوم جهانی سیاست احقاق حق بود (صرف نظر ازینکه حقی که برای خود تعریف نموده بود به راستی حق آلمان بوده یا نه) و نتیجه این سیاست آن شد که سرزمینهای آلمان پیش از آنکه بدست کشورهای متخاصم شکست بخورد به لحاظ جغرافیایی چند برابر شده و ثروتهای مستعمرات آن در افریقا و دیگر نقاط جهان چرخ اقتصاد دولت برلین را به حرکت در آورده بود. استقلال هند نیز مثال دیگری از کنش مردم آن در مقابل انگلستان است که بر پایه حق انجام شده و مردم هندوستان سهمی که جهان برای آنها در نظر گرفته بود را نپذیرفته بودند. در مقابل بازی کشور هایی مثل ایران در طول دوران قاجار و پهلوی بر پایه سهم بوده و شاه ایران هیچگاه بیش از آنچه دول اروپایی برای ایران به رسمیت می شناختند مطالبه نمی کرده است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰
کانادا که مجموعه ای از مهاجر نشین های مستقل تحت حاکمیت فرانسه و انگلستان بود در سال 1867 بطور کامل با فتوحات نظامی و یا خرید اراضی به امپراطوری انگلستان منضم و طی فرمان ملکه ویکتوریا متحد گردید. تا سال 1982 اساسنامه امریکای شمالی امپراطوری انگلستان در این کشور اجرا و بوسیله فرماندار کل اداره می شد. اگرچه کنفدراسیون کانادا نظام پارلمانی مستقل دارد اما جزو اتحادیه کشورهای مشترک المنافع محسوب می شود و نمایندگان آن به نام ملکه انگلستان سوگند می خورند با این حال کانادا در بسیاری از سازمان های بین المللی عضو مستقل محسوب می شود.
 
  • محمد صادق حاج صمدی