بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

حمله به مقاومت

درباره اینکه حمله آمریکا به سوریه چه دلایلی دارد و چه تبعاتی می توان ساعتها سخن گفت اما یکی از نکاتی که در این میان برای بعضی مردم ایران در نگاه به سیاست خارجی جمهوری اسلامی حائض اهمیت است آن است که دشمن در بازی خود احتیاج به بهانه ندارد و تا زمانیکه قائده بازی برد و باخت باشد بازی به همان شکل ادامه خواهد یافت و هیچگاه نمیتوان این نتیجه را گرفت که تاثیر رفتار ما مادامیکه حول محور مقاومت انجام شده باشد بر رفتار دشمن ناچیز و درواقع بی تاثر است.
بررسی رفتار غرب در قبال سوریه در سالهای اخیر نشان می دهد که سوریه بهای وجودش در جبهه مقاومت را می پردازد و نه سیاست خارجی فعالی داشته و نه تهدید عمده ای برای امریکا به حساب می آید. کشوری که اهمیت آن تنها به لحاظ سوق الجیشی به چشم می آید و اشرافی که بر سرزمین های اشغالی دارد. اما اردن نیز اهمیتی مشابه در منطقه و بیشترین مرز را با رژیم جعلی داراست و شاید بتوان آن را به لحاظ جغرافیایی قلب جهان عرب دانست. همسایگی با سوریه عربستان عراق و فلسطین در جغرافیای نا ارام منطقه اهمیتی مساوی با سوریه را برای آن رقم زده و دولت پادشاهی خودکامه اش تضادی بیش از دولت سوریه به لحاظ فکری با غرب دارد اما تنها و تنها به این دلیل که اردن به خط سازش پیوسته آن را از قهر مغرب مصون داشته است.
بررسی تاریخ سوریه تا پیش از بیداری اسلامی نشان می دهد که بازی این کشور از دوران کمونیسم در اردوی چپ قرار داشته و پس از آن نیز بازی خود را حول محور مقاومت تعریف کرده است. لیکن تفاوتی که مقاومت در سوریه داشته با سیاست خارجی جمهوری اسلامی این بوده که سوریه حیطه فعالیت خود را محدود به منطقه و همسایگان خود نموده و این علاوه بر اینکه می تواند دلایل عمده داخلی داشته باشد بعلت وجود تهدیدی همانند اسرائیل در مرزهای غربی آن است. درواقع مقاومت در سوریه در کنار اینکه ریشه ای مذهبی و فکری دارد دارای محرکی عینی تحت عنوان بقا است.
شامات شمالی و غربی که سوریه ی امروز قسمت عمده ای از آن را تشکیل می دهد پیشینه ای دارد که سنت سیاست خارجی آن مردمی مقاوم و فعال به بار آورده است. سوریه در قرون اولیه ی اسلام مرزبانی در مفابل روم شرقی را بر عهده داشت و سکوی پرش فتح ایران بود. در جنگ های صلیبی شامات از اهمیتی غیر قابل انکار برای فتح سرزمین های مقدس برخوردار بوده و مردم آن به لحاظ قرابت جغرافیایی با اورشلیم حضوری فعال در این جنگها داشتند. دمشق طی تهاجم مغولان دژی برای دولت فاطمی محسوب می شد که بواسطه آن حمله مغول به غرب متوقف گردید. پس از آن و در جنگهای مذهبی بین ایران و عثمانی مردم شام نقش مهمی ایفا کردند و با سقوط خلافت عثمانی مسئله مبارزه با فرانسویان که بعنوان کفار بر سرزمین اسلامی مردم سوریه حاکم شده بودند اهمیت یافتو با ظهور دولت اسرائیل باب جهاد برای مردمی که برای خود سبقه ای طولانی از مجاهدت را تعریف کرده بودند بازگشایی شد. سوری ها حضوری گسترده در جنگهای اعراب و اسرائیل داشتند و شاید بار عمده آن پس از مصر بر دوش آنها قرار داشت. شکست های جنگ های اعراب و اسرائیل و تعداد زیاد اردوگاه های پناهندگان فلسطینی در سوریه غالب مردم آن کشور را به دشمنان قسم خورده و طبیعی اسرائیل تبدیل نمود و این به نسل بعد نیز انتقال یافت مخصوصا که مردم شام بر خلاف مردمان شبه جزیره ملتی فعال با اولویت هایی متفاوت محسوب می شوند. رخوت اعراب جنوبی در آنها وجود ندارد و به لحاظ مذهبی دید بازتری نسبت به ادیان و فرق دیگر اسلامی دارند که این خود در رابطه آنها با شیعیان موثر بوده و مفاهیم مقاومت و جهاد در میان مردم سوریه قرابت بیشتری با تعریف شیعی آنها در مقایسه با تعریف غالب حنبلی امثال القاعده دارد. در نتیجه همه اینها مقاومت در مقابل اسرائیل مفهومی ریشه ای محسوب می شود که تجاوز های مرزی اسرائیل نیز به آن دامن زده و آن را تقویت نموده است.
همین مسئله سوریه را به دشمنی عینی برای امریکا به مصابه تمدن غرب تبدیل کرده و بیداری اسلامی در کنار محاسن خود موقعیتی منحصر به فرد برای ضربه زدن به این کشور را فراهم نمود. در حالیکه سوریه بدلایلی که عنوان شد توانایی و اراده ی خروج از محور مقاوم را ندارد و دشمن نیز برای بر اندازی آن منتظر اینکه دمشق بهانه ای به دست آن بدهد نشد و با استفاده از شرایط ملتهب منطقه تکفیری ها را مسلح و به سوی سوریه روانه ساخت. نقشه ای که پس از دوسال در براندازی دولت اسد بدلیل وجود محبوبیت و مقبولیت در میان مردم ناکام ماند و امریکا را تحریک به مداخله مستقیم نمود. مداخله ای که احتیاج به بهانه ای برای توجیه جامعه بین المللی داشت و دمشق زیرک تر از آن بود که این بهانه را بدست آمریکا بدهد و کاخ سفید باز هم منتظر گرفتن بهانه نماند. چند انفجار شیمیایی کافی بود تا به گردن اسد بیفتد و برای مداخله امریکا تقاضا ایجاد نماید.
صرف نظر از اینکه این اتفاق چه نتایجی در بر خواهد داشت و به چه چیز هایی خواهد انجامید درسی که برای برخی در ایران دارد این است که تفکر خود را در قبال تاثیر عمل ما در عکس العمل دشمن اصلاح نمایند. چرا که وقوع انقلاب و روی کارآمدن دولتی اسلامی در جبهه مقاومت تنها عملی است که عکس العمل غرب مصطلح را بعنوان دشمن موجب شده و ذیل آن هر چه که از جانب ما صورت پذیرد کمتر از آن خواهد بود که در رفتار دشمن تغییر ایجاد کند. در نتیجه هر عقل سلیمی می پذیرد که دو راه حل در تعامل ما وجود ندارد: سازش و مقاومت و این دو صرف نظر از شکل آن دو نتیجه ی مشخص از طرف دیگری خواهد داشت و هر چیز دیگری در این میان جزئیات و حواشی خواهد بود و تاثیری که بعضا از آن انتظار دارند را نخواهد داشت.: عربستان و جمهوری اسلامی!

  • ۹۲/۰۶/۰۷
  • محمد صادق حاج صمدی

ایران و سوریه

جنگ

خط مقاومت

داعش

محور مقاومت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی