بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

ما فکر می‌کردیم دادمان را از دست مشاور و معاون رئیس‌جمهور سیاهه کنیم محضر محترم خودشان، دردمان دوا می‌شود و کابینه یک تذکری دریافت می‌کند و لحنش با مردم عوض می‌شود! نمی‌دانستیم رئیس‌جمهورمان برمی‌گردد و می‌گوید کم‌سوادیم و از جای خاصی تغذیه می‌شویم! آیا به شما نرسیده که سلام خدا بر او فرمود هر کس مردم را تحقیر کند (و کرامت انسان‌ها را پاس ندارد) و در برابر مردم گردن افرازد، حقیقتا جبار و طاغوت اوست. (الحیا 9/ 331 به نقل از اصول کافی 2/311)

حداقل می‌گذاشتید دهه فجر و بازپخش سخنرانی‌های امام در این دهه درباره مردم و عزت و رابطه با آمریکا و ملتی که روزه دارد، تمام بشود بعد همچین صحنه‌هایی از صف‌های کرامت و سخنرانی‌های اکرام مردم می‌آراستید!

از نظر آقایان، مردم مشتی طرفدار بی‌قانونی و کم‌سوادند! شانس آوردیم والا مرحله بعد مردم می‌شدند حجم قابل توجهی مزاحم که زیر سایه بنفش دولت زندگی می‌کنند! من از همین دانشگاهی فارغ التحصیل شده‌ام که آقای رئیس‌جمهور اهلش را به پرداختن به توافق ژنو تهییج کرد! یکی از مرتبط‌ترین رشته‌ها را هم خواندم که علوم سیاسی بوده باشد اما حالا نمی‌دانم از نظر آقای رئیس‌جمهور کم‌سواد محسوب می‌شوم یا مزاحم یا اینکه باید درباره توافقنامه ژنو اظهار نظر کنم تا یک سری کم‌سواد دیگر در این باره صحبت نکنند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۲
  • ۰
  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

آوای باران به لحاظ فارسی بودن و از برخی جهات هندی بودن مثل بسیاری دیگر از سریلها تلویزیون بود. البته این را نمیتوان نقطه ضعف آن دانست چرا که بررسی سریالهای تلویزیون و تعداد مخاطبین آنها نشان می دهد که اساسا ذائقه مردم ایران که فیلم و سریال را با یک نگاه آرمانی می پسندند که پایانش پیروزی حق بر باطل و مجازات جنایت کاران باشد. مثلا اگر در یک مجموعه ای خطاکاری جذاب باشد و از دست قانون هم بگریزد انتقاد های بیشتری نصیب دست اندرکاران آن می شود و اساسا با سیاست های سیما هم همچین پایانی که در آن غلبه با خیر نباشد سازگار نیست. حسن و قبح این مسئله مورد بحث نیست و احتمالا به تولیدات آرمانی نتیجه ای بمراتب بهتر در تربیت عمومی داشته بشند و همین واقع نگری بسیاری از تولیدات هالیوود را غیرقابل پخش می کند.

آوای باران نیز همانند هر سریل دیگری درکنار نقاط ضعفی مثل روند کندش نقاط قوتی داشت که انصافا نمی توان از آنها گذشت.

اولین نکته ای که در سریال وجود داشت پرداختن به قشری بود که بروزشان در جامعه یک معضل محسوب می شود و متاسفانه تعداد آنها به قدری نیست که بتوان از آنها چشم پوشی کرد و روزی نیست که کسی از ما با آنها رو به رو نشود و این همن مسئله ایست که در تمام جهان وجود دارد و بسته به میانگین سطح زندگی مردم بروز متفاوتی میابد. اما مهمترین نقطه قوت این سریال این بود که یکی از تلخ ترین وقایع دوران دفاع مقدس را به شیوه ای حاشیه ای در متن گنجانده بود چنان که نه مخاطب از آن خرده بگیرد و نه اصلا به چشم بیاید. شهادت مادر باران گرچه در برخی قسمت ها خارج از روند داستان عنوان می شد اما کم رنگ بودن آن جبران این را می کرد و حس خوبی حتی به مخاطب غیر ارزشی می داد. در واقع به همین یک دلیل می توان آوای باران را در زمره سریال های ارزشی قرار داد و شاید حتی نسل جدید سریال های ارزشی وطنی که در آنها ارزشهای سیاسی جامعه حاشیه اند و همین در حاشیه عنوان شدنشان رمز پیروزیشان به نسبت دیگر تولیدات سفارشی سیما محسوب شود.

صد البته که این مسئله در صنعت هالیوود از خیلی وقت پیش رعایت می شده و بعضا فیلم هایی تواید می شود که تمام پیام آنها در یک بیلبورد تبلیغاتی در اتوبانی که مجرمی قصد فرار از آن را دارد به نمایش در می آید و بدون اینکه ذهن مخاطب را درگیر کند در آن جای میگیرد. 

احتمالا استفاده از این نفطه قوت آوای باران بسیاری از تولیدات سفارشی و خودجوش ما را در رسان آنچه باید به مخاطب نجات می دهد و آنها را از محصولاتی زننده به هنرهایی تاثیر گذار تبدیل می کند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۱
  • ۰

یک شاید دوستی داشتم که از یک سال پیش صحبتمان سر مسائل سیاسی و بعضا اجتماعی گل می کرد و عموما با خنده تمام می شد. به هیچ چیزی به معنای واقعی اعتقاد نداشت از آن دسته ای که تمامبرداشت ها را از هر چیزی درست می دانست و مثلا میگفت مردم اسرائیل بعد از شصت سال حق دارند که در فلسطین باشند و حالا فلسطینی ها هستند که باید بیخیال فلسطین باشند. یا مثلا راجع به حق و باطل اینکه امثال ما که یک ولی فقیه داریم بالای سرمان فرقی نداریم با این وهابی های از خدا بی خبر که در سوریه هرکاری دلشان می خواهد می کنند. یا اینکه جمهوری اسلامی نباید با انرژی هسته ای بهانه دست آمریکا بدهد و اساسا اینکه امریکا دشمن ما باشد را قبول نداشت.

از این طرفداران نظریه داروین که چون به زبان انگلیسی تسلطی دارند و بی بی سی و امثال آن را می بینند فکر می کنند از تمام جهان با خبرند و از حرکت جوهری و علم رجال می دانند تا علوم کامپیوتر(که اینیکی شغلش بوده و هست).

خلاصه اخیرا که دولت از کف ما رفته و یک سری بحث ها بیشتر پیش می آمد آقا تمام ژست گفت‌و‌گو و احترام متقابلش ته کشید و بالاخره آ رویش را نشان داد! البته این یکبار نبود که اتفاق باشد و چند هفته ایست که دیگر روی اصلاح طلبش را نمایش می دهد. برای هرکدام از دوستان اصلاح طلبم این مدت زمان همزیستی که دم از آن می زنند متفاوت بود! این بیشتر از همه دوام آورد اما او هم بالاخره به این نتیجه رسید که همزیستی هم خیلی چیز خوبی نیست و بهتر است رویش را باز کند!

اصولا آدمی که همزیستی جزوی از سرشتش نباشد که آزاده باشد و دینی هم نداشته باشد که اگر آزاده نیست عنانش را نگهدارد همینطور می شود. ما لااقل هرچه که باشیم دینی که لااقل لقبش را یدک می کشیم عنانمان را نگه میدارد که در برخورد با اینها خیلی ملاحظات را بکنیم مخصوصا که نروند بگویند حزب اللهی ها فلان اند! اگرچه این جماعت از این حرفها گذشته اند و ما دستهایمان را تا ته هم عسل کنیم و بگذاریم دهانشان باز هم تلخ است!

دست ما که هیچ! دست نظامی هم که در سایه اش زندگی می کنند هم نمک ندارد. اصلا ما و نظام سر جای خودمان! آنکه خداست و ملت (همه مان را عرض میکنم) وجودشان را مدیون مرحمت باری تعالی هستند نمک ندارد و دائم این مردم از خدا طلبکارند و زبانشان دراز است! ما که دیگر حسابمان با این جماعت روشن است!

  • محمد صادق حاج صمدی