بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 6

پیش از این گفته شد که امام زیدی یحیی حمید الدین سلطان متوکلی یمن در توطئه آل وزیر به قتل رسید و قدرت برای چند هفته بدست امام وزیری افتاد. لکن فرزند سلطان مقتول احمد بن یحیی که به شمال گریخته بود صنعا را به سال 1948 میلادی محاصره نمود و قدرت را باز گرفت و مردم یمن با او بنام امام زیدی بیعت کردند. احمد بر خلاف پدر در های یمن را به روی جهان گشود و روابط خود را با دیگر کشور ها علی الخصوص کشور های بلوک شرق گسترش داد. اگرچه ناصریسم در کشور های عربی که حکومت های سلطنتی داشتند از سوی دولت تقبیح می شد لکن احمد که تجربه تحرکات پان عربیست ها را در یمن دیده بود به سمت مصر گرایش یافت و پیمان دفاع مشترکی با مصر و سوریه که به جمهوری متحد عربی تبدیل شده بودند امضا کرد تا نیروی سرکش ناصریست های یمن را بواسطه آن تحت کنترل درآورد.

لکن در سال 1955 سرهنگ احمد الثلایه که در عراق آموزش دیده بود؛ کاخ امام احمد را محاصره کرد و از سلطان خواست تا لز قدرت کناره گیری نماید. سلطان پذیرفت اما با این شرط که فرزندش محمد البدر به جای او قدرت را بدست بگیرد. الثلایه جانشینی بدر را نپذیرفت و برادر ناتنی سلطان امیر سیف الاسلام عبدالله را که در آن زمان وزیر خارجه بود بعنوان جانشین معرفی کرد. در نتیجه محاصره اقامت گاه سلطان که مجموعه ای از خزانه، حرمسرا و زرادخانه ای از جنگ افزار های مدرن بود ادامه یافت و عبدالله مشغول تشکیل دولت جدید شد. همزمان سلطان 560 نفر از محاصره کنندگان خود را تطمیع نمود و تنها 40 نفر باقی ماندند تا اینکه در روز ششم درگیری نهایی بین 150 نیروی گارد سلطنتی و 40 نفری که باقی مانده بودند رخ داد و الثلایه تسلیم شد. سیف الاسلام عبدالله و الثلایه محکوم به اعدام شدند و قائله ختم گردید.

پس از آن یمن بعنوان تنها پادشاهی مسلمان کمک های تسلیحاتی و مستشاران شوروی و چین را پذیرفت اما کمونیست های یمن را تحت فشار گذاشت. با این حال ولیعهد یمن محمد البدر که جواز حزب کمونیست او توسط دولت ملغی شده بود؛ تبلیغات گسترده ای انجام داد و خود را بعنوان فردی مترقی که با سیاست های دولت محور حکومت های سلطنتی عرب مخالف بود معرفی نمود. او که در دوره ای بعنوان وزیر کشور و وزیر امور خارجه در یمن خدمت کرده بود همسان با دیگر رهبران جوان عرب در زمان خود از طرفداران ناصریسم محسوب می شد و توانسته بود همزمان رابطه قابل قبولی با بلوک شرق برقرار نماید. ولیعهد همچنین در غیاب پدر که برای درمان به ایتالیا رفته بود مصری ها را برای اصلاحات به یمن دعوت کرد اما با بازگشت امام احمد این روند متوقف شد و مستشاران مصری به مصر بازگردانده شدند اما نافرمانی هایی که از مدت ها پیش آغاز شده بود ادامه یافت و در ماه رمضان سال 1380 هجری قمری مطابق 1961 میلادی سوء قصدی به جان امام احمد رخ داد که او را زمین گیر کرد و همین امر باعث شد که در کمتر از چند ماه محمد البدر عملا بر تمام جوانب حکومت یمن مسلط شود و قدرت را با عنوان نخست وزیر و ولیعهد و همچنین وزیر دفاع در دست می گرد. لکن او که در دوره ولیعهدی خود چهره ای متمایل به ناصر و سوسیالیسم نشان داده بود تغییر رویه داد تا اینکه در سیزدهم ربیع الثانی 1382 مصادف با دسامبر 1962 امام احمد بن یحیی حمیدالدین در خواب در گذشت و محمد البدر با عنوان المنصور بعنوان امام و سلطان یمن بر تخت نشست. لکن در کمتر از یک هفته وقایعی رخ داد که به هشت سال جنگ داخلی خونین انجامید.

 تقابل سنت های قبیله ای یمنی ها با مدرنیزمی که در دهه شصت میلادی تبلیغ می شد، روی کار آمدن دولت های نظامی در جای جای جهان و مخصوصا جهان عرب، در کنار پدیده کمونیسم و تبلیغات ناصریست ها، یمن را آبستن حوادثی کرده بود که با وفات احمد بن یحیی حمید الدین ظاهر شدند. توطئه های متعددی نیز علیه متوکلیان وجود داشت که همگی پس از آن متبلور شدند. من جمله آن که آل حشید بدلیل اعدام رییس قبیله خود از متوکلیان خشمگین و مترصد فرصتی برای براندازی آنها بوده و در کنار آنان نیز تعدادی از شاهزادگان متوکلی بدنبال حذف محمد البدر و بدست گرفتن قدرت بودند. در نتیجه مرگ سلطان احمد فرصت مناسبی برای همه محسوب می شد تا منویات خود را در یمن بمنصه ظهور گذارند.  یک هفته پس از امام احمد، عبدالواحد کاردار مصر در یمن بدلایل نامعلومی محمد البدر را از کودتای نظامی با خبر کرد و امام محمد نیز نیروهای نظامی را به حالت آماده باش در آورد. از سوی دیگر عبدالله السلال که توسط محمد البدر به فرماندهی گارد سلطنتی انتخاب شده بود اعلام کودتا نموده و خود را رییس جمهوری عربی یمن نامید و بدین واسطه جنگ داخالی یمین شمالی آغاز شد. نیروهای نظامی تحت فرمان السلال ایستگاه مرکزی رادیو، مرکز مخابرات، زرادخانه مرکزی پایتخت و کاخ های سلطنتی را تصرف می کنند و محمد البدر مجبور به فرار از پایتخت می شود. در روز 28 سپتامبر رادیو اعلام می کند که محمد البدر کشته شده و السلال سران قبائل را جمع میکند و جمهوری را اعلام میکند و دشمنان آن را دشمن خدا و ملت می نامد.

نکته قابل ذکر در این باره این است که در این برهه زمانی تحت الحمایه های  انگلیسی یمن تحت عنوان فدراسیون امارات متحده جنوب عملا به کشوری جداگانه تبدیل شده بودند که از سال 1967 بعنوان جمهوری سوسیالیستی یمن در آمدند و پس از آن نیز در سال 1990 با یمن شمالی یکی شده و یمن امروزی را تشکیل دادند و آنچه از آن تحت عنوان جنگ داخلی یمن یاد می شود مربوط به یمن شمالی است. 

پس از کودتا البدر به شمال می گریزد و از طریق عربستان سعودی زنده بودن خود را اعلام می کند و با حمایت قبائل شمالی به جنگ با عبدالله سلال رو می آورد. در بین کشور های منطقه نیز عربستان سعودی از البدر و مصر از السلال پشتیبانی می کنند. عبدالله السلال که فرزند یک قصاب بود در ساختار اجتماعی یمن جایگاه مهمی نداشت اما بعنوان یک افسر عالی ارتش بعنوان یک ناصریست و سوسیالیست، از فرمانبرداری بخش اعظمی از نیروهای نظامی یمن و قشر نوظهور سوسیالیست برخوردار بود. بعلاوه که ناصریست های یمن و همچنین بازوی تبلیغاتی مصر از او حمایت می کردند. در نتیجه نزاع ما بین سلطنت طلب ها و جمهوری خواهان طرفدار سلال آغاز شد. اگرچه ماهیت جمهوری به استناد تاریخ در میان کشور های عربی باقیمانده از امپراطوری عثمانی عمدتا جمهوری های کودتایی بدون انتخابات بوده است و تنها عنوان حاکم آن تغیییر میکند فلذا نمیتوان عبدالله سلال را بمعنی امروزی رییس جمهور نامید.
با این حال دولت های انگلستان، آمریکا و آلمان غربی که طی جنگ سرد میان غرب و شرق، مناقع خود را از روی کار آمدن دولت متمایل به شوروی در خطر میدیدند به حمایت از محمد البدر روی آوردند و عربستان و اردن نیز مایحتاج جنگی سلطنت طلبان را فراهم کردند. از آن سو نیز مصر، ایتالیا و شوروی به طرفداری از السلال نیروی نظامی و ادوات جنگی به یمن فرستادند. جمال عبدالله ناصر که از سال 1957 بدنبال تغییر رژیم در یمن بود نیز 70 هزار نیروی نظامی مصری را به یمن فرستاد و با تمام قوای خود از جمهوری خواهان  حمایت کرد. روی کار آمدن دولتی نظامی در یمن می توانست متحدی استراتژیک در جنوب عربستان که با مصر بر سر رهبری جهان عرب رقابت می کرد فراهم آورد و شکست جمهوری عربی را نیز جبران نماید. شوروی نیز بعنوان اولین کشور خارجی جمهوری یمن سلال را به رسمیت شناخت و نیکیتا خروشچف هرگونه تخاصم نسبت به آن را جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی عنوان کرد. لکن کندی که از گسترش انقلاب یمن به دیگر مناطق غرب آسیا نگران بود نامه هایی به عبدالله سلال، جمال عبدالناصر، فیصل پادشاه عربستان و عبدالله اول سلطان اردن فرستاد و درخواست کرد تا نیروهای خارجی از یمن خارج شوند. جمال عبدالناصر که از سوی دیگر با اسرائیل نیز وارد جنگ شده بود خروج اسمی نیروهایش از یمن را که متحمل تلفاتی سنگین شده بودند را پذیرفت اما فیصل و عبدالله اردن طرح کندی را رد کردند و از آن بعنوان به رسمیت شناختن شورشیان توسط آمریکا یاد کردند. همچنین فیصل بر احتمال بازگیری قدرت توسط محمد البدر اصرار داشت و اینکه مصر بدنبال زمین های نفتی عربستان است و پادشاه اردن نیز بر این باور بود که بعد از یمن نوبت عربستان و پس از آن اردن خواهد بود. اگرچه انگلستان از حمایت های قبائل از البدر سخن میگفت اما کاردار امریکا در تعز به دولت خود گزارش داده بود که جمهوری خواهان بر عمده مناطق یمن مسلط اند. در نتیجه کندی فیصل را به حمایت از تمامیت ارزی عربستان مطمئن ساخت و دو مانور هوایی در عربستان برگزار نمود. از سوی دیگر السلال اعلام کرد که یمن به تعهدات خارجی خود پایبند است و تعهد خود را نیز نسبت به معاهده 1934 با انگلستان در رابطه با تحت الحمایه های عدن اعلام داشت. پس از آن جمال عبدالناصر اعلام کرد که 18 هزار نفر از نیروهای خود را از یمن خارج میکند به شرطی که نیرو های نظامی اردن و عربستان از مناطق مرزی یمن عقب بنشینند اما مستشاران مصری در یمن باقی بمانند. بالاخره در تاریخ 19 دسامبر آمریکا سی و چهارمین کشوری بود که جمهوری یمن را به رسمیت شناخت و در فاصله چند روز سازمان ملل نیز جمهوری سلال را به رسمیت شناخت و سلال را تنها مرجع مشروع قدرت دریمن اعلام کرد و سلطنت طلبان را نادیده گرفت.

با این حال شاه پهلوی در ایران، ترکیه، و عمده کشور های اروپای غربی به رسمیت شناختن جمهوری یمن را به آینده موکول کردند اما کشور های بلوک شرق، کانادا، استرالیا، آلمان غربی، اتیوپی و برخی از کشور های عربی آن را به رسمیت شناختند. لکن انگلستان که پیروزی معنوی مصر در یمن را تهدیدی برای خود در فدراسیون عربی جنوب که تحت الحمایه های او محسوب می شدند و مخصوصا بندر عدن می دانست به همسو با عربستان سعودی از به رسمیت شناختن آن امتناع نمود. یک هفته پس از به رسمیت شناخته شدن جمهوری یمن شمالی توسط آمریکا سلال در مانوری نظامی موشک هایی را به نمایش گذاشت و عنوان کرد که این موشک ها توانایی تخریب کاخ های آل سعود را خواهد داشت. چند روز بعد و در اوایل ژانویه مصر نیز اطراف نجران در مرز یمن را بمبماران کرد. پس از آن امریکا مجددا مانوری هوایی در عربستان برگزار کرد و تجهیزات ماهواره ای و ادوات جنگی برای نجران در خاک عربستان فرستاد و رلف بانچ دیپلمات امریکایی را که در سال 1950 جایزه صلح نوبل را دریافت کرده بود به یمن فرستاد. ناصر به فرستاده امریکا اطمینان داد که در صورتیکه عربستان از حمایت از سلطنت طلب های متوکلی دست بکشد نیروهای خود را از یمن خارج میکند. در حالی که هر یک از فیصل و ناصر قطع حمایت های خود از دو طرف را منوط به عقب نشینی دیگری می کردند سازمان ملل پیشنهاد ارسال نیرو های حافظ صلح در مرز یمن و عربستان را داد که طی آن نیروی نظامی بی طرف از مرز مشترک محافظت کند تا مانع از ارسال کمک توسط عربستان به سلطنت طلبان و همچنین حمله جمهوری خواهان به مرز های عربستان گردد. در این شرایط، فرستاده سازمان ملل به منطقه کارل ون هورن سوئدی که با عبدالحکیم عامر ژنرال مصری در قاهره ملاقات کرده بود؛ گزارش داد که مصر علاقه ای به خروج نیرو هایش از یمن ندارد. عمر سقاف معاون وزیر خارجه عربستان نیز به او گفته بود که عربستان هیچ فشار و پیشنهادی را از سوی مصر برای خارج کردن نیرو های امنیتی خود نمی پذیرد و عبدالناصر خطرناکتر از آن است که عربستان بتواند آن را نادیده بگیرد. همچنین که پس از خروج نیرو های رسمی مصر همچنین آموزش دیده های قاهره در یمن باقی خواهد ماند و این امتیازی برای مصر محسوب می شود که توازن قوا را در منطقه به خطر می اندازد. در حالیکه هزینه جنگ برای مصر معادل یک میلیون دلار در روز بود و قاهره بیش از پنج هزار نفر تلفات داده بود اما هیچ یکی از قدرت های خارجی عربستان و مصر مایل به ترک مخاصمه نبودند. سازمان ملل ون هورن را به صنعا فرستاد تا ماموریتی سه بخشی را دنبال کند. ماموریت او در صنعا ایجاد نوار غیر نظامی در مرز عربستان، قطع کمک های سعودی به البدر و نظارت بر خروج مرحله ای نیرو های مصری بود. لکن این ماموریت به شکست انجامید و نیروی نظامی مصر در یمن افزایش یافت و عربستان همچنین به حمایت های خود از البدر ادامه میداد. در این شرایط بالاخره در چهارم سپتامبر 1964 سازمان ملل طرح خود را شکست خورده اعلام کرد و از آن دست کشید.

  • ۹۴/۰۲/۲۷
  • محمد صادق حاج صمدی

تاریخ یمن

وطن امروز

یمن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی