بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 2

در نوشتار پیشین به صورت اجمالی به تاریخ یمن از بعثت پیامبر تا پایان حکومت امیرالمومنین پرداختیم. با نگاهی گذرا بر تاریخ یمن میتوان دریافت که یمنی ها بعنوان بازویی قدرتمند برای اسلام در فتح ایران، شامات، شمال آفریقا و اندلس محسوب می شدند از محور های اصلی سپاه اسلام بودند که از میان آنها میتوان به قوم کنده اشاره کرد. از نمونه های بارز اهمیت آنان در توازن قوا نیز می توان به دست کشیدن آل کنده در جنگ صفین اشاره کرد که روایتی مشهور است و سپاه امیرالمومنین (ع) را زمین گیر کرد. قوم کنده همچنین یکی از اصلی ترین حامیان به قدرت رسیدن بنی امیه بودند و مخصوصا در روی کار آمدن مروان اول فعالیتشان چشم گیر بود. قبائل یمنی همچنین امیر نشین های قدرتمندی در شمال افریقا ایجاد کردند اما یمن هیچگاه بطور کامل بدست امویان نیفتاد. در سال 126 هجری قمری امام عبدالله بن یحیی کندی که از اباضیه بود در حضرموت و عمان غالب شد و امیر اموی صنعا را اخراج نمود و مکه و مدینه را تصرف نمود. او که به طالب الحق معروف بود اولین حکومت اباضیه را بنا نهاد اما دو سال بعد در طائف کشته شد.
پس از آن محمد بن عبدالله بن زیاد حکومتی را در تهامه از خلیج عقبه تا باب المندب بنا نهاد که به آل زیاد معروف شدند. حکومت آل زیاد از قنفذه تا عدن را شامل شد و بنی عباس را به رسمیت شناخت و با حاکم حبشه متحد شد. با این حال هیچ گاه برای حضرموت و مناطق کوهستانی یمن دندان تیز نکرد و به حکومت بر مناطق ساحلی یمن اکتفا نمود. در این حالت بنی یعفر از طائفه حمیر بر مناطق کوهستانی از تعز تا سعده حکومت کردند و منطقه حضرموت بعنوان دژ اباضیه باقی ماند در حالیکه به حکومت عباسیان نیز نپیوست. 

در این وضعیت بود که در سال 280 هجری قمری اولین امام زیدی بنام یحیی بن حسین رسّی علوی از مدینه به یمن آمده و در شهر سعده اقامت نمود. وی اوّلین کسی بود که مردم یمن را به مذهب زیدی دعوت کرد و به نشر و ترویج این مذهب پرداخت و توانست عدّة زیادی را دور خود جمع کند، به طوری که از وی به عنوان "اولین امام زیدیه" یاد می‌کنند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

زیدیان یمن

پیش از این گفته شد که ممالیک مصر یمن را به ترکان عثمانی واگذار کردندو اینچنین شد که زیدیان که به مقابله با آنها پرداختند همچون قهرمانان ملی شناخته شدند. شیخ مفید در تعریف زیدیه می‎گوید: زیدیه به امامت علی، حسن، حسین و زید بن علی قایل هستند و نیز امامت هر فاطمی را که عادل و اهل علم و شجاع باشد، می‎پذیرند. زید در سال 122 هجری قمری به خون‎خواهی شهدای کربلا، علیه حکومت وقت یعنی هشام بن عبدالملک اموی قیام کرد و سرانجام کشته شد. این در حالی است که زید خود را هیچ‎گاه امام نمی‎دانست، اما به‎دلیل عقاید خاص، پیروانش وی را امام می‎دانستند و در قیام وی نیز شرکت کردند. تعدادی از پیروان زید در این قیام که به خون‎خواهی امام حسین انجامید، کشته شدند. "ابن اثیر" می‎نویسد که پس از خروج زید، جماعتی از پیروان وی، نظرش را درباره ابوبکر و عمر جویا شدند که او در پاسخ گفت: "خداوند آن دو را رحمت کند، من از اهل‎بیت هستم و چیزی جز نیکی درباره آن دو نشنیدم؛ اما ما نسبت به خلافت بیش از همه سزاوارتریم." آن جماعت پرسیدند: "پس اگر این دو ظالم نبودند، بنابراین این‎ها (امویان) نیز ظالم نیستند" که زید گفت: "امویان مانند این دو نیستند؛ این‎ها (امویان) به ما و شما و به خود ظلم می‎کنند و من شما را به کتاب خدا و سنت و بر پا داشتن سنت‎ها و از میان بردن بدعت‎ها دعوت می‎کنم." بنابراین به‎نظر می‎رسد زید می‎خواسته در بحبوبه جهاد ضدبنی‎امیه، مسایل اختلافی دیگر مطرح نشود و با بیان تفاوت بنی‎امیه و دو خلیفه اول قیام خود را علیه امویان توجیه کند. با توجه به این دیدگاه زید، پیروان وی اصل جواز خلافت مفضول با وجود افضل را به‎عنوان یک اساس پذیرفتند.

زیدیان پیش از صلیحیان در یمن حکومتی را تشکیل دادند و تا صد سال قدرت غالب منطقه یمن محسوب می شدند. با این حال امامت زیدی قدرت را به صلیحیان واگذار نمود اما بقای خود را تا انقلاب 1962 حفظ نمودند. ابن خلدون در تاریخ خود می نویسد که عمده امامان زیدیه که به پادشاهان زیدیه نیز معروف بودند از بنی رسی بودند که خود به طایفه های گوناگون تقسیم می شدند که قاسمیان و آل طباطبا از آن جمله اند. رسی منسوب به زمین هایی اطراف مکه است که "رس" نامیده می شدند و نیای ایشان قاسم رسّی علوی مالک آنها بوده است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تاریخ یمن 1

کشور یمن جنوبی ترین نقطه شبه جزیره عربستان و مشرف بر تنگه باب المندب، یکی از مهمترین آبراه های جهان است. کشوری باستانی که به عقیده بسیاری از پژوهشگران تنها کشور خالص از اعراب سامی است که در طول هزاران سال، زبان خط و نژاد آنها تغییر نکرده است با این حال به اندازه اشتراکاتشان با دیگر اعراب مخصوصا اعراب شبه جزیره، تمایزات فرهنگی بسیاری نیز دارد که از آنها ملتی به مراتب متمدن تر ساخته است.

یمن یکی از حاصل‌خیزترین مناطق شبه جزیره عربی است که با تسلط بر تنگه “باب‌المندب” قادر به کنترل دریای سرخ بوده و با مالکیت جزیره بریم توانایی بستن این شاهراه دریایی را دارد. بریم، باب المندب را به دو بخش آبراه شرقی به نام باب‌ اسکندر و آبراه غربی به نام میون تقسیم کرده است که هردو در قلمرو دریایی یمن تعریف می شوند. یمن همچنین جزایر دیگری در دریای سرخ دارد که تسلطی بلامنازع در این دریا را برای آن به ارمغان آورده اند.

بطلمیوس از یمن بعنوان عربستان شاد یاد می کند و در تورات عربستان سفید نامیده شده است. سرزمین سبا که پادشاهی آن طبق آیات قرآن توانایی رویایی با سپاه حضرت سلیمان را داشته و ملکی آباد و ثروتمند که در تاریخ مطمع بسیاری از کشورهای دیگر بوده است. یمنی ها را شاید بتوان پیشرفته ترین مردم شبه جزیره عربی در ظول تاریخ دانست. تنها قلعه های باستانی بعنوان نشانه های معماری پیشرفته در شبه جزیره، در یمن ساخته شده و اعراب قحطانی آن اسلاف اعراب دیگر اند. خاورشناس معروف آلمانی موریتز نیز معتقد است که خط حروفی نیز نخستین بار در یمن مشاهده شد و بر خلاف آنچه بنام سامی های فنیقی‏ ثبت شده است، مخترعین خط؛ یمنیها بوده‏ اند و فنیقی‏های بنای کتابت خود را بر بنیان کتابت عربی یمن نهادند که همین یک نکته، نشانگر تمدن و غنای فرهنگ مردم یمن است.

این کشور در دوره پیش از اسلام تاریخی کهن دارد و برای مدت طولانی یکی از ایالات امپراطوری ایران و تنها بخش از شبه جزیره عربستان که ارزش لشگر کشی به آن را داشته محسوب می شده است لکن پرداخت آن منظور نوشتار حاضر نیست و در این بخش تنها به یمن پس از اسلام و در بخش های بعدی نیز به تاریخ آن در قرون جدید تا به امروز پرداخته می شود چرا که تحولات امروز ثمره ماوقع تاریخ این کشورند و درک درست آنچه امروز در این کشور رخ میدهد بدون شناخت پیشینه فرهنگی و تاریخی آن امکان پذیر نیست. 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

بنجامین نتانیاهو

بنجامین نتانیاهو در سال 1949 در تلاویو از پدری لهستانی به دنیا آمد. پدرش بنزیون میلکوفسکی که بعدها نام خانوادگی خود را به نتانیاهو تغییر داد از یهودیان لهستانی و استاد تاریخ یهود دانشگاه کورنل بود. بنزیون همچنین سالهای جوانی خود را بعنوان منشی زیو جابوتینسکی فعالیت میکرد که  از یهودیان و صهیونیست های افراطی اودسای روسیه و رهبر یهودیان حزب راست و جانشین تئودر هرتزل و موسس شبه نظامیان دفاع از خود یهودی و لژیون یهودی ارتش بریتانیا و موسس سازمان های یتار، هاتزوهر و ایرگون بود.
نتانیاهو تحصیلات خود را در اورشلیم گذراند. در خلال سالهای 1956 تا 1958 و از 1963 تا 1967 خانواده وی در پنسیلوانیای آمریکا زندگی کردند و در همین دوران از دبیرستان چلتنهام فارغ التحصیل شد که زبان انگلیسی و لهجه فیلادلفیایی او مرهون همین زمان است. بنیامین نتانیاهو بعد از فارغ التحصیل شدن به سرزمین های اشغالی بازگشت و وارد نیروی دفاعی اسرائیل و نیروی ویژه سایرت متکل که یکی از سه یگان ویژه ارتش اسرائیل است شد. نیرویی که مسئولیت تمامی عملیات‌های ضدتروریستی و عملیات‌های پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن را بر عهده دارند. 

نتانیاهو از سال 1969 تا 1970 در جنگ های استنزاف علیه اعراب جنگید و در سال 1968 در جنگ کرامه در اردن شرکت کرد و در سال 1972 در جریان عملیات هواپیمای سابانا زخمی شد. پس از گذراندن دوران سربازی در ارتش، نتانیاهو در سال 1972 به آمریکا بازگشت و در رشته معماری در دانشگاه ماساچوست به تحصیل پرداخت. و سپس برای تحصیل در رشته علوم سیاسی به دانشگاه هاروارد رفت. و در آنجا نام خود را به بنیامین بن نیتای تغییر داد ته به قول خودش آمریکایی ها نام او را راحت تر تلفظ کنند. مسئله ای که هنوز از سوی مخالفن او در اسرائیل بعنوان نقطه ای سیاه و خودفروختگی در مقابل دیگر غیر یهودیان یاد می شود. در سال 1976 برادر او یوناتان نتاینیاهو که فرمانده واحد بنیامین در سایرت متکل بود در جریان عملیات انتب در اوگاندا کشته شد. با این حال نتیانیاهو از همان سال به مدت دو سال در گروه مشاوره بوستون در ماساچوست مشغول به کار شد و در همانجا بود که با میت رامنی از جمهوری خواهان کنگره و فرماندار پیشین ماساچوست آشنا شد. نتانیاهو در سال 1978 برای اولین با نام بن نیتای در تلویزیون حاضر شد و در باره سرزمین های اشغالی سخنرانی کرد و مشکلات مساله صلح را به گردن اعراب انداخت و عنوان کردکه اعراب باید به کرانه باختری و نوار غزه اکتفا کنند. 

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

پس از مرگ فهد بن عبدالعزیز حکومت عربستان در اول آگوست سال 2005 به برادر نا تنی اش عبدالله رسید. عبدالله بن عبدالعزیز فرزند فهده بنت عاصی الشریم بزرگ قبیله شمّر بود که در عربستان، عراق، کویت، اردن و سوریه بیش از 5 میلیون نفر جمعیت دارد. فهده بنت عاصی در ابتدا همسر دهمین امیر رشیدی بود که پس از قتل شوهرش به عقد عبدالعزیز در آمد تا هم پیمانی آل رشید را برای عبدالعزیز به ارمغان آورد.
عبدالله در سال 1961 شهردار مکه شد و سال بعد فرماندهی گارد ملی عربستان را بر عهده گرفت که تا زمان پادشاهی وی ادامه داشت. در سال 1982 به ولایتعهدی رسید و از سال 1995 و سکته فهد، عملا حاکمیت عربستان را به دست گرفت تا سال 2005 که رسما به تخت نشست.
عبدالله یکی از گسترده ترین روابط را در میان پادشاهان سعودی و شاید حاکمان جهان با آمریکا و انگلستان داشت و میلیارد ها دلار خرید تسلیحاتی از این دو کشور انجام داد و در همین راستا به زنان حق رای داد تا در شوراهای شهری رای بدهند و در رقابتهای المپیک شرکت کنند. با این حال با هرگونه تغییر اساسی مخصوصا در دوران بیداری اسلامی در عربستان به شدت مخالفت می نمود.
عبدالله تنها پادشاه عربستان بود که از دو ولیعهد خود بیشتر عمر کرد. ولیعهد اول سلطان بن عبدالعزیز که از حصی بنت احمد السدیری متولد شده بود و دومین از هفت سدیری بعد از فهد بود. سلطان که پیش از آن وزیر دفاع بود بیش از 34 میلیارد دلار قرار داد خرید اسلحه از امریکا و انگلستان ترتیب داده بود و از این راه ثروتی هنگفت برای خود رقم زده بود. سلطان که به دست و دلبازی معروف بود پیش از رسیدن به مقام ولیعهدی بعنوان معاون دوم نخست وزیر(سومین نفر در سلسله مراتب قدرت) انتخاب شده بود که خود یکی از عوامل اختلاف در بین آل سعود بود چرا که دو برادر بزرگتر او بندر و مساعد (که فرزندش ملک فیصل را ترور کرده بود) خود را شایسته تر از وی می دیدند که بدلایل خانوادگی اعتراض آنها نافرجام ماند. پس از سلطان، برادر تنی اش نایف که چهارمین از هفت سدیری بود ولیعهد عربستان گردید. نایف بن عبدالعزیز السعود یکی از اصلی ترین محافظه کاران سعودی محسوب می شد و بیست و یکمین فرزند عبدالعزیز بود. در مقام وزارت کشور به جای سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در سال 2001 در اقدامی بی سابقه به ایران سفر کرد. با این حال همیشه از دکترین وهابیت با عظمت یاد می کرد و به آن وفادار بود. پس از مرگ وی سلمان که در آن زمان 76 سال داشت به ولایتعهدی رسید و هم اکنون پادشاه عربستان است.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

در نوشتار قبل نگاهی اجمالی به عربستان و روابط آن با ایران و نقش آن در جنگ تحمیلی در دوران ملک خالد بن عبدالعزیز پرداختیم. پادشاهی که دوران حکومتش را با بیماری قلبی سپری نمود و به جنگ علیه انقلاب نوپای مردم ایران پرداخت و در این راه از هیچ عملی فروگذار نکرد. خالد در سن 84 سالگی درگذشت و جای خود را به برادر ناتنی اش فهد داد. فهد که در دوران خالد و با توجه به بیماری همیشگی وی عملا حکومت را در دست داشت هشتمین فرزند عبدالعزیز بود که در سال 1921 از حصه بنت احمد السدیری متولد شد. بزرگترین از هفت سدیری تحصیلات خود را در مدرسه سلطنتی ریاض که توسط عبدالعزیز برای تحصیل شاهزادگان آل سعود ساخته شده بود گذراند و سپس برای تحصیلات مذهبی به مدرسه ای دینی در مکه رفت. فهد در جوانی و با فشار مادرش به یکی از اعضای هیئت مشاوران پادشاه تبدیل شد. در سال 1945 و در زمان وزارت خارجه امیر فیصل در اولین سفر رسمی خود ریاض را به مقصد سانفرانسیسکو ترک کرد تا منشور سازمان ملل متحد را از طرف عربستان سعودی امضا کند. در سال 1953 به نمایندگی از خاندان سعود به انگلستان رفت تا در تاجگذاری ملکه الیزابت دوم شرکت نماید و در همان سال بعنوان اولین وزیر آموزش عربستان انتخاب شد. در سال 1959 نماینده عربستان در اتحادیه عرب بود که آغاز برجستگی وی در میان خانواده سعود بود. فهد در سال 1962 با عنوان وزیر به وزارت کشور فرستاده شد که یکی از دو وزارت خانه مهم در عربستان است و در سال 1965 به نمایندگی از عربستان در اجلاس سران کشور های عرب در مصر حضور یافت. دو سال بعد در 1967 بعنوان معاون دوم نخست وزیر برگزیده شد. مقامی که برای اولین بار و بدست ملک فیصل ایجاد شده بود و عموما نصیب ولیعهد بعدی در عربستان می شود. چرا که در ساختار حکومتی عربستان شاه و نخست وزیر یکی است و پس از آن معاون اول نخست وزیر یا مقام ولیعهدی قرار میگیرد و بعد از آن معاون دوم نخست وزیر نشان دهنده در نمایی از مراتب رسیدن به مقام سلطنت است.

پس از مرگ فیصل در سال 1975 فهد فرزند حصه بنت احمد السدیری بعنوان ولیعهد و معاون اول نخست وزیر انتخاب شد. این در حالی بود که فهد دو برادر بزرگتر به نام های سعد و ناصر داشت که طبق قانون باید به مقام ولیعهدی می رسیدند اما از طرف شورای خانواده نا مناسب شناخته شدند. امیر ناصر بن عبدالعزیز که به فساد اخلاق مشهور بود از مادری مغربی متولد شده و در نتیجه خاندانی از طرف مادر برای حمایت از او برای ریسدن به سلطنت در ساختار سنتی و خانوادگی عربستان وجود نداشت. ناصر در عهد پدر و در سال 1938 فرماندار ریاض بود اما حادثه ای در سال 1951 منجر به خلع وی گردید. داستان از این قرار بود که طی مراسمی رسمی در ریاض برادر او امیر منصور که وزیر دفاع وقت عربستان بود به همراه تعداد زیادی از میهمانان من جمله تعدادی از نمایندگان کشور های خارجی بدلیل مسموم بودن مشروبات الکلی جان سپردند. پس از آن عبدالعزیز او را از مقامش خلع نمود و وی روانه زندان شد. در نتیجه آل سعود او را به دلایلی همچون فساد اخلاق، سابقه بی کفایتی و ... او را نامناسب تشخیص داد و او بازی قدرت را به برادران سدیری باخت. امیر سعد نیز که در سال 1993 در گذشت مدتی فرماندار عسیر بود رییس شورای خانوادگی آل سعود بود (شورایی غیر سیاسی و خانوادگی که هم اکنون ملک سلمان ریاست آن را برعهده دارد.) سعد اگرچه مادری از آل سدیر داشت اما بدلایل نامعلومی از سوی آل سعود تحت عنوان بی کفایتی از رسیدن به سلطنت منع گردید.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

پیش از این گفته شد که ملک سعود بن عبدالعزیز با کودتای برادرش فیصل مجبور به کناره گیری از سلطنت گردید و فیصل بن عبدالعزیز در سال 1964 به سلطنت رسید. وی سومین فرزند ذکور عبدالعزیز و ثمره ازدواج عبدالعزیز با طرفه بنت عبد الله بن عبد اللطیف آل الشیخ بود. نکته ای حائز اهمیت که خاندان آل سعود را با آل الشیخ که معنویت عربستان وهابی را در دست دارند پیوند می دهد و این امر کمک شایانی به فیصل در رسیدن به قدرت و حفظ آن نمود. فیصل عملا توسط عبد الله بن عبد اللطیف بزرگ شده بود که معلم عبدالعزیز نیز بود و در نتیجه فیصل فردی مذهبی بارآمد.

آل سعود که علاوه بر تکیه بر سیستم امنیتی و نیروی نظامی و استفاده از قدرت سخت در داخل عربستان، عمده اقتدار خود را بوسیله خاندان آل الشیخ بدست آورده اند حکومتشان را به همان وسیله تداوم بخشیده اند. آل الشیخ فرزندان محمد بن عبدالوهاب اند و منظور از شیخ همان محمد عبدالوهاب است. نوادگان عبدالوهاب بزرگترین خانواده متحد آل سعود در عربستان هستند که ریاست مذهب وهابیت را برعهده دارند و در حال حاضر عبدالعزیز بن عبدالله مفتی اعظم عربستان و امام جمعه حرم مکی شریف است. بزرگ خاندان آل شیخ محمد بن ابراهیم مفتی کشور عربستان بود که فیصل با استفاده از نفوذ وی توانست سعود راعزل کند. لکن فیصل در سنین جوانی با دایی اش محمد بن ابراهیم در زمینه روابط با انگلستان اختلاف پیدا کرد. چرا که برخلاف فیصل شیخ محمد موافق رابطه با غرب نبود. این اختلاف تا بدانجا پیشرفت که باعث شد فیصل دایی اش را در خانه اش در حجاز که زمانی حکومت آنرا بر عهده داشت تحت مراقبت قرار دهد و به تدریج به آل الشیخ بدبین شود. اولین گامی که فیصل برای کم کردن نفوذ خانواده آل شیخ برداشت، لغو کردن موروثی بودن مقام مفتی کشور بود که بطور سنتی یکی از آل الشیخ آنرا برعهده می گرفت. از این رو برای تعیین مقام مفتی کشور اداره ای را وابسته به شورای وزیران ایجاد کرد تا مفتی اعظم را برگزیند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰
  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

پیش از این بصورت اجمالی به دوره اول و دوم سلطنت آل سعود پرداخته شد و حکومت عبدالعزیز که پدر پادشاه کنونی عربستان است نیز مورد بررسی قرار گرفت.
عبدالعزیز در آستانه دهه شصت میلادی درگذشت و این دهه همزمان بود با اوج جنگ سرد، موج پان عربیسم در منطقه و جنگ های اعراب و اسرائیل که غرب آسیا را دستخوش تغییرات فراوان کرده.

پس از مرگ عبدالعزیز در 1953 سعود که فرزند ارشد بود به جای پدر نشست. عبدالعزیز از همسر دوم خود وضحى بنت محمد بن برغش العریعر از آل حمید از بنی خالد بود که در کویت امروز حکومت می کردند دو پسر به نام های ترکی(پسر ارشد عبدالعزیز) و سعود داشت. لکن ترکی که در زمان پدر ولیعهد بود پیش از عبدالعزیز بر اثر آنفولانزا در ریاض درگذشت و تنها پسر وی فیصل که در عهد سعود وزیر کشور بود پس از مرگ او متولد شد. عبدالعزیز که از مرگ وی بسیار متاثر شده بود حکم کرد که سلطنت به برادران و نه به پسران انتقال یابد و در نتیجه سعود دومین پسر ارشد عبدالعزیز بعنوان ولیعهد انتخاب شد و  در سال 1953 به جای پدر به تخت نشست.
سعود در عرصه سیاست خارجی عکس پدرش که سیاست بیطرفی اتخاذ کرده بود دیپلماسی فعالی داشت. و بحران سوئز که به جنگ 1956 بین اعراب و اسرائیل ختم شد در زمان او بوقوع پیوست و وی نقش مهمی در این باره بازی کرد. جریان بحران سوئز بر این قرار بود که نوری سعید نخست وزیر عراق وقت بود؛ تمایلات شدیدی به غـرب نشـان میداد به طوری که سیل کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی آمریکا به عراق سرازیر بود و مصر تحت الشعاع قرار گرفت. این در حالی بود که سه دولت غربی آمریکا٬ فـرانسـه و انگلیس در 23 مه 1950 در اعلامیهای مشترک توافق نمودند که از مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه جلوگیری کنند و برای دول منطقه اسلحه نفرستند.
نزدیکی بغداد به غرب ٬ سرانجام ٬ پیمان بغداد بین عراق و ترکیه ؛ سپس بریتانیا٬ پـاکسـتان و ایـران را در سالهای 1954 و 1955 در پی داشت. ایالات متحده آمریکا هم به عنوان ناظر شرکت داشت. هدف اصلی غرب حفظ کشورهای تحت نفوذ خود در برابـر نـفوذ شـوروی و کمونیسم بود. این پیمان ناصر را شدیداً ناراضی ساخت و ناصر آن را تلاش بریتانیا برای بازگشت به خاورمیانه توسط نوری سعید دانست و این اقـدام عـراق را٬ کـه بـه عقیده او در اتحاد اعراب شکاف ایجاد کرده بود٬ محکوم نمود.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰
بر اساس آنچه که مرکز مطالعات خلیج فارس منتشر کرده است پایان یافتن دوره اول حکومت آل سعود که در شماره های قبل به آن پرداخته شد و با سفک دم و تجاوز و غارت همراه بود همزمان است با شدت گرفتن تحرکات انگلستان در خلیج فارس و رقابت آن با امپراطوری عثمانی. در نتیجه تحرکات داخلی عربستان و نحوه تعامل ترکان با این قضیه مورد توجه دولت انگلیس قرار گرفت که بهمین واسطه میتوان آل سعود را مولود نامشروع انگلستان در عربستان نامید.

بعد از سقوط درعیّه به دست ابراهیم پاشا و فرار جمع زیادی‏ از وهابیون، با مرگ ابراهیم پاشا، فراری‏ها به شهر بازگشتند. از جمله کسانی‏ که دوباره به شهر آمدند، عمربن عبدالعزیز، ترکی‏ برادرزاده عبدالعزیز و مشاری‏ بن سعود بودند.
این افراد دست به تعمیر خرابی‌های شهر زدند و بدین ترتیب بسیاری‏ از اهالی‏ آن دوباره بازگشتند. مصری‏ها از سلطه دوباره وهابی‏ها نگران شدند؛ از این‌رو لشکری‏ به فرماندهی‏ حسین بیگ ترتیب دادند و به درعیّه هجوم آوردند و حاکم آن را که مشاری‏ بود، دستگیر نموده، او را تحت الحفظ به مصر فرستادند. اما وی‏ در میان راه از دنیا رفت و بقیه افرادش گریختند و به قلعه ریاض پناه بردند. حسین بیگ سه روز آن‏جا را محاصره کرد. از طرفی‏ چون آذوقه‏شان تمام شده بود، از حسین بیگ امان خواستند. حسین بیگ به آنها امان داد، در نتیجه همگی‏، به غیر از ترکی‏ که شبانه از قلعه فرار کرد، خارج شدند و دست بسته به مصر رفتند.
ترکی مدتی‏ طولانی‏ در مناطق جنوب، مخفیانه زندگی‏ می‏کرد و هر از چند گاهی‏ به صحرای نجد می‏رفت و اعراب بادیه‏نشین را به آیین وهابیت فرا میخواند. وی‏ با زنی‏ از خاندان تدمر ازدواج کردکه ثمره این ازدواج فرزند‏ پسری به نام جلوی‏ شد.
ترکی30 تن از بزرگان اعراب بادیه را پیرامون خود گرد آورد و بدین وسیله سایر قبایل را نیز مطیع خود ساخت. در جریان قیام مردم قصیم بر ضدّ مصریها، که مجبور شدند از حجاز به تدریج خارج شوند، ترکی‏ از این فرصت استفاده کرد.در منطقه ریاض بر لشکر مصری تاخت و آن‏جا را به تصرف خود درآورد. از همانجا بودکه به توسعه حکومت خود پرداخت و به مناطق دیگر دست‏ اندازی‏ کرد. بعد از آنکه مصریها منطقه نجد را ترک کردند، بعضی‏ از مناطق قصیم هم به حکم ترکی، ضمیمة حکومت وی‏ گردید. لذا می‏‌توان گفت که او اولین امیر وهابی‏ سعودی‏ در دوره دوم حکومت بودکه به واسطه او، امارت از فرزندان عبدالعزیزبن سعودبن محمدبن سعود به فرزندان عبدالله ‏بن سعود رسید؛ اما مشاری ‏بن عبدالرحمان‏ بن مشاری‏ بن سعود، به همراه یارانش که از قبیله قحطان بودند، دست به شورش و مخالفت با امیر ترکی‏ زدند و از اینکه حکومت از نسل عبدالعزیز خارج گردد، ناراضی بودند. بنابراین، مشاری‏ به حیله ‏ای، ترکی‏ را به قتل رساند و خود، حکومت را به دست گرفت.

  • محمد صادق حاج صمدی