بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان

چنین گفت موبد که مرده بنام به از زنده دشمن بدو شادکام

بی عنوان


۴۸ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حکومت سعودی را می‌توان از وجوه گوناگون مورد بررسی قرار داد. از نحوه تعاملشان با اسرائیل و آمریکا و روابط خانوادگی با بوش‌ها گرفته تا اشاعه وهابیت و ایجاد داعش و جنایت در یمن و بحرین و قطیف. یا بررسی وهابیت که هیچ‌گاه از این خانواده جدا نبوده و ثمرات ناپاک آن از مالزی تا مراکش و از چچن تا سومالی قابل مشاهده است. اما از جمله مواردی که در باب این به قول امام(ره) وارثان ابی‌سفیان کمتر مورد توجه قرار گرفته رفتارشان در بدو پیدایش با شیعه و سنی است. در واقع همانطور که آمریکا خود را پشت حقوق‌بشر پنهان می‌کند اما کوچک‌ترین اعتقادی به آن ندارد آل‌سعود نیز مدام سعی کرده با ادعای رهبری جهان اسلام، مذاهب چهارگانه را علیه شیعیان بشوراند در حالی که نه اهل سنت، وهابیت را به رسمیت شناخته‌اند و نه همچون داعش، آل‌سعود تفاوتی بین سنت و تشیع قائل شد. آل‌سعود مصرانه اهتمام می‌ورزد تا خود را در جبهه اهل سنت نشان دهد و جنایاتش را علیه مذاهب اسلامی از اذهان پاک کند در حالی که حتی اعترافات مورخان وهابی موید این است که این خاندان نه با شیعیان که با هر اسلامی جز قرائت انگلیسی محمد عبدالوهاب عناد دارند و حتی برای آن هم اعتباری واقعی قائل نیستند و از آن تنها برای پوششی برای رفتار خود استفاده می‌کنند.


  حکومت اول آل‌سعود


آنچه در ادامه می‌آید توصیف بخشی از جنایات خاندان سعود در بدو امارت و در دوره اول حاکمیتشان بر حجاز است که در آن از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و هیچ تفاوتی نیز بین شیعه و سنی لحاظ نمی‌کردند. مورخان، تاریخ آل‌سعود را به 3 دوره (حاکمیت اول، دوم و حکومت کنونی) تقسیم می‌کنند که دوره‌های اول و دوم به‌دست عثمانی‌ها پایان می‌یابد و هم‌اکنون در دوره سوم به سر می‌برند. در دوره اول آل‌سعود به دست‌اندازی و تجاوز و غارت مناطق مختلف عربستان و تحمیل وهابیت پرداختند که حمله به مکه و مدینه در عربستان و کربلا و نجف در عراق از آن جمله‌ است به این شکل که آل‌سعود که به راهزنی در نجد مشغول بودند آل‌یزید را از بین بردند و محمد بن‌سعود با نابودی آل‌معمر در سال 1160 هجری قمری به امارت درعیه دست یافت. در همان شهر بود که محمد بن‌عبدالوهاب که از همه جا رانده شده بود وارد شد و با محمد بن‌سعود همراه شد و این دو که پیمانی برای حمایت متقابل بسته بودند لشکری از خونریزان عرب تدارک دیدند و شروع به تجاوز به قبایل و دهات نجد کردند. عُرَیْعر امیر احساء و حسن بن‌هبه‏الله امیر نجران، برای رفع غائله وهابیان بر درعیه تاختند. لیکن محمد بن‌سعود به تدبیر شیخ این خطر را دفع کرد. امیر احساء عقب نشست و امیر نجران پیمان صلح منعقد کرد. سپس دهام بن‌دَواس، امیر ریاض حملات خود را به درعیه آغاز کرد که سال‌ها ادامه داشت و موجب کشتار بسیار از طرفین شد. امیران حُرَیْمِلاء و ضَریه نیز هر وقت فرصت می‏یافتند بر درعیه حمله می‏بردند اما محمد بن‌سعود مقاومت می‏کرد و ابن عبدالوهاب نیز در میدان جنگ حاضر می‏شد و روحیه سربازان را تقویت می‏کرد. سرانجام محمد بن‌سعود بعد از 20 سال حکمرانی و جنگ در سال 1179 درگذشت و جای خود را به پسرش عبدالعزیز سپرد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

در باره یکتا پرستی ایرانیان پیش از اسلام پنداری خلاف واقع در میان مردم رواج یافته است که نتایج منفی مربوط به خود را داراست. اولین نکته در این زمینه این است که اساسا در دوران مذکور دین رسمی به معنای امروزی آن معنی نداشته است و ایرانیان باستان به خدایان متعدد طبیعی معتقد بودند. بازمانده های بتکده های ایلامیان همچنان پابرجاست و مردم بابل و اقوام کاسی (ایران مرکزی) نیز ملغمه ای از خدای یهودیان و خدایان شرقی (هندی-چینی) و غربی (مصری-یونانی) را می پرستیدند و حتی بازمانده هایی از آیین فالیک در قسمت های مرکزی ایران وجود دارد.

در عصر هخامنشیان نیز آزادی دینی بدیهی بود و تمام کشور های تابعه در پرستش خدایان خود آزاد بوده اند. معروف است که سپاه ایران معابد تخریب شده در فتوحات را بازسازی میکرده و جانب احتیاط و احترام را در نسبت به الهیات هر منطقه به راستی نگاه میداشته است. گفته می شود که ماندانا مادر کوروش یک یهودی و همسر خشایار شاه نیز یهودی دیگری به نام استر بوده و این در حالیست که محققان در تعیین مذهب شاهان هخامنشی به باور مشترکی نرسیده اند و عمدتا تعیین آن را غیر ممکن دانستند. همزمان عده ای از مردم در آن زمیان از آیین زرتشت پیروی می کردند و حتی میان رزتشتیان شرق و غرب فلات ایران نیز تفاوت های اساسی وجود داشته است.

دربار هخامنشی آیین مخصوص به خود را دارا بوده و در آن مخلوطی از آیین زرتشت، مزدیسنا، باورهای ودایی و ایزدپرستی رواج داشته و عده ای اسامی دوازده ماه شمسی را نیز اسامی دوازده ایزد میدانند که ایرانیان باستان بعنوان نیرو های طبیعت آن ها را میپرستیدند. همچنین در کتیبه های بازمانده از دوران هخامنشیان مطلقا نامی از اوستا و  زرتشت برده نشده و برعکس از خدایان متعدد به کرات سخن رفته است.

با هجوم اسکندر خدایان یونانی به ایران وارد و به فهرست خدایان پرستش شده ایرانیان اضافه می شوند.پس از روی کار آمدن اشکانیان آزادی مذهبی همچنان پیگیری می شود و ایالات ایران آیین خود را پی میگیرند. مهرپرستی و میترائیسم نیز رواج بیشتری میابند و آناهیتا الهه آب های روان در شرق ایران پرستندگان بسیاری میابد. در دوره هایی از حکومت ساسانیان که تسامح مذهبی رواج داشت آیین های مانوی، گنوسی، مسیحیت، یهودیت و انواع بت پرستی و پرستش طبیعیت ادامه داشت اما در برحه های دیگر که آیین زرتشتی ایین رسمی قلمداد شد و پیروان دیگر ادیان مورد پیگرد قرار گرفتند. اتفاقی که مخصوصا در قبال مسیحیان رخ داد و پس از مسیحی شدن رومیان مسیحیت بعنوان آیین دشمن مورد هجمه قرار گرفت. در این زمان است که ادیان دیگر بروز رسمی خود را از دست دادند اما این هیچگاه عامل عمومی شدن آیین زرتشت در میان ایرانیان نگردید. بودیسم در شرق ایران جای گرفت و در اواخر ساسانیان زروانیسم اقبال یافت. 
همه چیز پرستی در ایران پیش از اسلام تا بدانجا پیشرفت که گورستان های پیروان آلت پرستی در جنوب و غرب ایران همچنان بخشی از جدابیت های گردشگری بومیان را به خود اختصاص داده اند و بدین نحو میتوان این نتیجه را گرفت که یکتا پرستی ایرانیان پیش از اسلام زاییده توهمی مشابه هنر نزد ایرانیان است و بس بیشتر نیست و مطلقا نمیتوان خدا پرستی را یکی از ویژگیهای ایران پیش از اسلام قلمداد نمود.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

درس فاطمیه

از رحلت رحمه للعالمین تا شهادت بانوی دوعالم علیهما سلام شاید مهم ترین برهه تاریخ اسلام باشد. اگرچه جامعه شناسی مسلمین صدر اسلام از آن دست مسائلی است که پرداخت آن به نگارش کتب بسیار نیاز مند است و غربت اهل بیت علیهم السلام را نیز نمی توان در مقالی چنین موجز بیان نمود؛ اما با اشاره به برخی شواهد و روایات در این زمینه میتوان نگاهی اجمالی نسبت به نیمه اول قرن اول بدست آورد. برهه ای از تاریخ که بدلیل عدم شناخت لازم بارها مورد مقایسه با جمهوری اسلامی قرار گرفته و بعضا حملاتی علیه نظام با استفاده از شاه کلید هایی نظیر حکومت امیرالمومنین صورت می گیرد. آنچه بیان می شود روایاتی مختصر در اینباره است که هر یک از آنها بازتاب رفتار جامعه آن روز است.
یکی از معروفترین اخبار مربوط به ساعات آخر حیات پیامبر اعظم آن است که فلان در جواب درخواست قلم و کاغذی که ایشان طلب می کنند می گوید ان الرجل لیحجر. این جمله شاهدی است بر این که مسئله مهجور ماندن پیامبر و اهل بیت ایشان از پیش از رحلت جنابشان آغاز شده بود. چرا که گوینده ی این جمله پیامبر را با عبارتی نه چندان محترمانه خطاب می کند و خواست پیامبر برای وصیت نامه ایشان از طرف اطرافیان به روشنی نادیده گرفته می شود! در حالیکه وصیت کردن از سنت است و عمل به آن نیز واجب است و قطعا وصیت همچون وجودی باید بیشترین توجه را به خود جلب کند اینچنین جمله ای و آنچه در عمل رخ می دهد نشانه آن است که دید جامعه آن روز تفاوتی بسیار با نگاه تازه مسلمانان به وجود پیامبر اعظم پیدا کرده بود و بدیهی است که یک هزارم این نگاه را نیز نثار خاندان آن حضرت نکرده باشند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

کتمان حق

وقتی حق و باطلی مطرح می شود؛ عکس العمل ها نسبت به آن مشخص است. عده ای می شناسند و می پذیرند. عده ای میشناسند و نمی پذیرند و به اصطلاح کتمان می کنند و گروه دیگری که با توجه به اینکه بزرگانشان در کدام دسته قرار می گیرند؛ تقسیم می شوند. اما تعریف حق و باطل در لغت آن است که حق، در مقابل باطل و به معنای امر ثابتی که مطابق با واقع بوده و انکار آن روا نباشد؛ مطرح می شود و باطل هر آن چیزی است که غیر از حق باشد. بعبارت دیگر حق مثل نور است که در غیاب آن تاریکی است و باطل است.

بر اساس تعریف قرآن، آن دسته‌ی دوم که حق را شناختند اما آن را کتمان کردند؛ نقش عمده را در یاری باطل بازی می کنند و همیشه در انحراف جریانها موثر بودند. آنهایی که حق و باطل را به هم آمیختند تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند و دیگران را از گرایش به حق بازدارند. عملی که باعث گمراهی بسیاری در طول تاریخ شده چونانکه سلام خدا بر او فرمود " پس اگر باطل با حق مخلوط نمیشد، بر طالبان حق پوشیده نمی­ماند."

این کتمان نمودن دلایل مختلفی دارد که به همین دلیل انواع آن نیز تفاوت می کند. عده ای هستند که بر اساس عصبیت های خود حقی را نمی پذیرند. مثلا خانمی بگوید چون مردم لرستان لرند به داماد لرستان رای بدهند (عصبیت قومی) یا چون آذربایجان ترک اند به فرزندشان رای بدهند (عصبیت ن‍ژادی). دلیل دیگر دنیا پرستی است که شخصی اگر حقی را بیان کند منافع دنیوی اش به خطر بیافتد مانند انس بن مالک که در عهد امیرالمومنین ع حقی را که باید بیان نکرد و مورد نفرین امام ع قرار گرفت. جبن نیز دلیل دیگری بر کتمان حق است که ناشی از ترسی بدون دلیل می شود . ترسی که دلیل منطقی ندارد. مثل اینکه کسی از حق خودش صرف نطر کند و آن را بیان نکند بدلیل ترس از عواقب آن در جایی که عقوبتی مضر نداشته باشد. یا ترس از روابط فامیلی یا آبرویی که به غلط تعریف شده. دشمنی با دیگران دلیل چهارم کتمان حق است در حالتی که دشمن حقی داشته باشد و کسی از شهادت به نفع او برای ضربه زدن امتناع کند یا حق او را نادیده بگیرد و بر او تعدی نماید.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

تحریم

تحریم های آمریکا و به تبع آن کشورهای اتحادیه اروپا علیه ایران از ابتدای انقلاب همراهی شاید ملال آور برای مردم بوده است و شاید ملت ما با کمتر پدیده ای به اندازه تحریم در میان مفاهیم حقوق بین الملل آشنا باشند! تحریم هایی که هر بار به بهانه های محتلف بر علیه ملت وضع شده اند و ساده انگاری است اگر شدتشان را مرهون پافشاری بر حقوق هسته ای بدانیم و عقب نشینی از آنها را عاملی برای رهایی از تحریم. مروری اجمالی بر تحریم هایی که از جانب کشورهای متخاصم با ذات انقلاب اسلامی وضع شده اند؛ کمترین فایده اش این است که از افتادن به دامهای جدید جلوگیری می کند و تاثیر خصومت دشمن را در زندگی عادی ملتی که نباید فراموش کند که دشمنی بیدار دارد؛ نمایان می نماید. تحریم هایی که به مرور زمان شدت گرفته اند اما این شدت بیشتر بدلیل سیاست تدریجی دشمن است و اینکه حرف آخر را برای آخر کار می گذارند و در توافق اول ذخائر بیست درصدشان را امحا نمی کنند!

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

هزینه برائت

اساسا از زمانی که حق و باطلی در مقابل هم تعریف شدند تولی و تبری نیز جزو لاینفک این دو به حساب آمدند و از آنجا که هر چیزی یا حق است و یا باطل و میانه ای در این میان وجود ندارد همیشه آدمی در حال انتخاب یکی از اینهاست و شاید بتوان گفت که تمام اسلام در همین تولی و تبری خلاصه میشود آنجا که شعارش لا اله الا الله است و قولوا لا اله الا الله تفلحوا! در این عبارت کلیدی، اول یک برائت هست که "لا اله" و دوم یک تولی که "الا الله". درواقع تا برائت از غیر خدا محقق نشود اعتقاد به خدا تحقق نمیابد. هرکس کافر به این طاغوت بشود می تواند ایمان به خدا بیاورد و این تکفیر طاغوت همان تبری است که هزینه دارد. صد البته تولی نیز هزینه دارد اما هزینه‌ی آن را مولی می دهد. هزینه را خدا می دهد بلاتشبیه با نعمت و اولیای خدا با صدقاتشان و خیرشان که شامل است و ولایت را به معنای منظور ایجاد می کنند لکن هزینه ی برائت را باید هر کسی خودش بدهد. برای برائت باید از آبرو مایه گذاشت و شاید جان داد.

 بسیاری بودند که دوست دار حق بودند در کوفه چنان که همام بن غالب در جواب امام می گوید قلبهایشان با توست... لکن این دوست داران هزینه ای که باید برای برائت از باطل می دادند را ندادند که شد آنچه شد و اگر استنباط وجه برائت را بواسطه‌ی این حدیث مثلی لا یبایع مثل یزید از قیام امام بکنیم این برائت هزینه اش شد داستان کربلا.

امروز نیز این تولی و تبری مصادیق بارز خود را دارد. اگر آمریکا و اسرائیل را و اساسا استکبار را، نماد طاغوت بدانیم چونانکه هستند؛ اسلام آمریکایی می شود آن اسلامی که جهادش حذف شده باشد.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

محرم تکرار موکد رویدادی است که سال 61 هجری رخ داده و 13 قرن است داستان آن سینه به سینه نقل می‌شود. و لطیف آنکه هر بار انگار از رگ‌های بریده خون تازه می‌جهد. روضه علقمه تکرار می‌شود و تکراری نمی‌شود! داستان معجر پاره همچنان جگر مخدرات عالم را پاره می‌کند و داغ برادر، داغ برادر‌زاده و داغ فرزند و عمو‌زاده هنوز دل مادران و خواهران را می‌سوزاند. پس سلام خدا بر او که فرمود بر جد من بسیار بگریید و بگریانید و فرمود هرکه 10 نفر را برای حسین‌(ع) بگریاند بهشت بر او واجب شود.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

عاشورا تمام شد! امام زمان را کشتند و امام بعدی را هم به اسیری بردند و شد و آنچه شد... لیکن سیاهی بر ذغال ماند و بدنامی رها کردن امام زمان و شانه از زیر وظیفه خالی کردن و اشتباه تشخیص دادن آن برای امثال عمرو بن قیس مشرقی و یا لیتنایش برای سلیمان صرد خزاعی و یاران دیر رسیده اش ماند. اینهایی که در زمانی که باید آنچه را که باید انجام ندادند؛ جایی که باید نبودند؛ وظیفه شان را درست نشناختند و وقتی فهمیدند که کار از کار گذشته بود هرچه بکنند جای مافات را پر نمی کند. سلام خدا بر او فرمود هرکه یک روزه‌ی رمضان را افطار کند صیام دهر جایگزینش نخواهد شد.

امروز در شرق جهان دولتهای کنفوسیوسی حکومت می کنند و چین که یک ششم جمعیت جهان را شامل می شود با ملغمه ای از اندیشه های شرقی و غربی اداره می شود و مسلمانان هند و پاکستان و میانمار و افغانستان بصورت دست جمعی منفجر می شوند. در شمال جهان روسیه ی پهناور شامل مردمان ارتودوکس می شود و اقلیتی از مذاهب دیگر و مردم قاره ی سبز سابقه ای دیرین از دین ستیزی به ای نحو آن دارند و همجنس بازیشان قانونی است و حجاب و ساخت مناره در کشورهایشان غیر قانونی. شمال آفریقا جولانگاه وهابیت آل سعود است و در جنوب آفریقا در مذهبی ترین حالت مسیحی شده های دوران استعمار زندگی می کنند با دولتهای کشور های مشترک المنافع و تازه استقلال یافته های وابسته تر از قبل. آمریکای شمالی شامل کشور خوشحال کانادا می شود و آمریکایی که شیطان بزرگ است. آمریکای جنوبی هم زمین کاتولیک های مستضعف و حیاط خلوت آمریکاست. داستان شیوخ منطقه و غرب آسیا هم مشخص است. در این میان اما یک سیدی پیدا شد و نظریه ی ولایت فقیه را عملی کرد و یک جمهوری بنا نمود که رای آن را شیعیان بدهند و امامتش را ولی فقیه بکند. یک مملکتی که عاشورا و تاسوعایش تعطیل باشد. که نیمه شعبانش تعطیل باشد. که وقت اذان در هر محله ای صدای اذان بلند شود. که راحت بشود در آن علیه اسرائیل شعار داد و که وامدار شرق و پلیس غرب نباشد. یک مملکتی که بلند بگویند اولی علی بود

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۰
  • ۰

عمر سعد ابی وقاص یکی از آقازادگان دوران ابتدایی اسلام است که در سال 23 هجری متولد شد. در جنگ صفین به همراه پدرش شرکت کرده بود و در جریان حکمیت پدرش را که در جریان ثقیفه نیز از مدعیان خلافت بود به ادعای خلافت تشویق نموده. نمونه ی برابر اصل پدری که غرور او در فتح ایران و پیوستن به اسلام در 17 سالگی چشمانش را کور کرده بود. سعد ابی وقاص اما از معترفان به فضائل امیرالمومنین بود و نامه ای تند در جواب نامه معاویه که او را به بیعت دعوت کرده بود از مکه می نویسد و می گوید اگر قرار بود با کسی بیعت کنم با پسر ابیطالب بیعت می کردم و نه با تو. سعد از بنیانگذاران کوفه بود و در این شهر یکصد و هشتاد هزار نفری از موقعیتی قابل توجه برخوردار بود و فرزند متظاهر زاهدنمایش نیز وارث همین موقعیت اجتماعی بود. عمر اما هیچگاه فردی جنگجو نبود لکن همیشه بواسطه ی پدر فاتح اش انسان وجیهی بین کوفیان قلمداد می شد و در فقه نیز از جمله اهل فن به حساب می آمد. آقازاده ی وقاص بواسطه ی همین ها و اعتماد بنفسی که در او بوجود آمده و ریشه دوانده بود در بارگاه پسر زیاد که او را به حکومت ری وعده داد و امر به رفتن به کربلا کرده بود یک روز مهلت گرفت تا بیاندیشد و در مذاکراتی که با شخصی بنام کامل از او در این شب به جا مانده گفته بود: به کربلا می روم و با حسین (ع) مصالحه می کنم و بدون جنگ با او به ری میروم..." اطمینانی که پسر سعد به خود داشت و عدم شناخت صحیح از شرایط و بازیگران بازی زمان، باعث شد که او در مصالحه ی بین امام حسین (ع) و پسرمعاویه طمع کند و نه تنها خود را مصلح میانه قلمداد کند بلکه قدم در وادی هلاک گذارد. در واقع آنچیزی که تردید عمر سعد را در پذیرش فرمان ابن زیاد به یقین رساند همین بود که خودش را زیاد شمرده بود و زمان را نشناخته بود و نمی دانست که نمی تواند بین همچون یزیدی با امام زمانش مصالحه کند! بازیگران را نشناخته بود و بازی را هم اشتباه گرفته بود. فکر میکرد مشکل آل امیه را با آل علی می تواند با مذاکره حل کند.

  • محمد صادق حاج صمدی
  • ۲
  • ۰

به بهانه ی سالمرگ تئودر هرتسل
آنچه که امروز از آن به‌عنوان صهیونیسم جهانی یاد می‌شود حاصل بذری است که یک نفر یهودی بیش از یکصد سال پیش کاشت و همان است که تصویرش در همه ساختمان‌های اداری و دولتی اسرائیل و در همه خانه‌های مردمان سرزمین‌های اشغالی مشاهده می‌شود.

بنیامین زیب بن ژاکوب هرتسل که به اختصار او را تئودور هرتزل می‌خوانند، مطابق دوم مه 1860 در شهر بوداپست به‌دنیا آمد. وی دومین فرزند خانواده‌‌ای یهودی بود که اصالتا اهل صربستان بودند و از اتباع آلمانی‌زبان امپراتوری اتریش مجارستان محسوب می‌شدند. مادر وی بیشتر طرفدار امانیسم آلمانی بود تا شریعت یهود و همین مساله باعث شده بود هرتزل تا جوانی علاقه‌‌ای به آیین یهود نداشته باشد و در نتیجه به عنوان یک آلمانی سکولار و مخالف سنت یهود و به گفته‌‌ آموس الون به‌عنوان یک آتئیست در سال 1878 همراه خانواده‌اش به وین مهاجرت کرد و برای تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه شد و به عضویت حزب بورشن شافت که انگیزه‌های ناسیونال- لیبرالی داشت درآمد و پس از مدتی روزنامه‌نگاری در وین و سالتسبرگ به نمایشنامه‌نویسی در پاریس روی آورد.

  • محمد صادق حاج صمدی